بهگزارش خبرگزاری مهر، جمعهشب یکم شهریورماه ۱۳۹۸ کافهکتاب نیماژ میزبان نشست نقد و بررسی رمان «پیراهن بیدرز مریم» بود که با حضور بزرگانی همچون کیهان کلهر و نوید افقه در عرصه موسیقی و صمد طاهری و منصور علیمرادی در عرصه ادبیات، برگزار میشد.
احمد ابوالفتحی؛ نویسنده و منتقد در این جلسه گفت: من به حدود صفحه ۴۲ که رسیده بودم طی یادداشتهایی که بر میداشتم این جمله و پرسش را نوشتم که قصه برادر و خواهران که در پس ماجرا جاری است چه نسبتی با زندگی نیلوفر در خانه احمد خسروی برقرار خواهد کرد؟ این کلیدیترین سوال درباره ساختار اثر است. عملاً بعد از این صفحه بهدنبال این موضوع بودم که ببینم نویسنده با این مسئله بغرنج که دو بخش از بازههای زمانی اثر را به هم پیوند میدهند چهکار خواهد کرد. یعنی بازه زمانی کودکی نیلوفر و تبعاتش در حال روایی او است و بازهای که نیلوفر به زیستی تن داده که طغیانی در برابر هست خودش است. یعنی وجود آرمانگرایی که ساخت خانوادگی بر او تحمیل میکند و نیلوفر به این تن میدهد که در نوعی رفتار ماجراجویانه به یک زندگی منفعلانه تن بدهد. یعنی زن مردی شود که ۲۰ سال از او بزرگتر است و در ساختی زندگی کند که بهقول شخصیت احمد خسروی «تو فقط بخواه و زندگی کن تا بقیه برایت کار کنند.» برقراری نسبت بین این دو ساخت اندیشگی و زمانی مسئله مهمی است زیرا ساختار اثر را به ساختار منسجمی تبدیل میکند. اتفاقاتی که میافتد و آن را به یک نقطه قوت تبدیل میکند این است که از یک دغدغه زیرلایهای که در همه ابعاد رمان وجود دارد، نسبتی وثیق بین این دو بخش ایجاد میکند و آن هم مسئله «فرزندخواهی» است. از همان ابتدا با وضعیتی مواجه هستیم که نیلوفر بهعنوان یک عنصر بارور توسط احمد خسروی انتخاب میشود و خود خسروی هم اشاره میکند که «زن باید نسبتاً جوان باشد و کمی هم تحصیلکرده.» ارتباطهایی که احمد خسروی با شکنجهگران برادر و خواهران نیلوفر دارد و احتمالاً خودش هم یکی از آنهاست اهمیت پیدا میکند.
این نویسنده و منتقد تصریح کرد: از سوی دیگر یکی از دغدغههای اصلی مادر نیلوفر هم مسئله فرزندخواهی است و در انتهای اثر وقتی نیلوفر تصمیمش را برای مهاجرت گرفته است، مادر انگشتری را که نشانهای برای بقای نسل خانواده است به نیلوفر میدهد و میگوید من از طرف پسر که نتوانستم نسلم را ادامه دهم اما تو این را به خواهرت بده تا به پسرش بدهد. اما ما در آن گره «س-صحرایی» با یک فرزند تازه مواجه میشویم و باز هم این موضوع اهمیت مییابد. ما در نهایت در انتهای اثر و در حال روایی ما با تداوم نسل مواجه میشویم. یکی از زیرلایههای اثر ارتباط و نسبت مادران و فرزندان است. در ارتباط نیلوفر و فرزند در شکمش. در ارتباط احمد خسروی با فرزندخواهیاش، در ارتباط مادر نیلوفر و فرزندانش، در ابتاط مریم با نیلوفر و... در تکتک این ارکان یکی از وجوه مشترکی که وجود دارد این است که همه اینها با مسئله فرزند چگونه مواجههای خواهند داشت. در نهایت نقطه کلیدی که اینها را به هم وصل میکند همین مسئله است که نسبت با رویکرد ایدئولوژیک رمان پیدا میکند و نهایتاً کسی نسلش را میتواند ادامه دهد که بهتصور شخصیتهای اثر در ابتدا بهظاهر نسلش منقطع شده است. نسل قربانی ادامه پیدا میکند و جلاد نسلش منقرض میشود. نوع مواجهه انتقادی نیلوفر با ایدئولوژی برادر و خواهرانش شاید منفی بهنظر برسد اما در نهایت امید همان وجود آرش است که نمود پیدا میکند و این نقطهایست که اثر را از رمانی ضدآرمان به رمانی آرمانگرا تبدیل میکند. اگرچه آرش از تورج نام نمیگیرد اما در پایان انگشتر به آرش تعلق میگیرد. ما در اثر با یک بازنمایی صرف اسطوره مواجه نمیشویم؛ ما با بازخوانی خودویژهی ندا کاووسیفر از اسطوره روبهرو میشویم.
سهند آدمعارف؛ مجری و دیگر منتقد این نشست ضمن اشاره به مقابهای درباره لیوتار از روزبه صدرآرا درخصوص التذاذ هنری و ادبی، رمان پیراهن بیدرز مریم» را اثری شگفتانگیز دانست که در سه ساحت قابل بررسی است.
آدمعارف گفت: ساحت نخست، عرصه تکنیک و استراتژی است که نویسنده در آن بهخوبی توانسته با اختیار کردن زبان کارا، تکنیکهای روایی مفید همچون راوی اولشخص و جامپکاتهای سینمایی برای ایجاد ریتم و خلق نقاط عطف درخشان، فرم منحصر به فردی در رمان بهوجود بیاورد.
وی افزود: ساحت بعدی ساحت اندیشگی و ایدئولوژیک است. ممکن است رمان یا نویسندهاش مستقیما مقیم یک ایدئولوژی نباشد و یا از آن منظر به جهان نگاه نکند اما نسبت به جهان، پدیدهها، مسائل اجتماعی، انسانی و سیاسی کاملاً موضع دارد و موضع اتخاذ میکند. میداند کجای جهان ایستاده و زاویهاش را با همهچیز بهطور دقیق تبیین میکند. این خلائیست که گریبان ادبیات امروز را گرفته است که بهبهانه دوری از شعارزدگی، یکسر ادبیاتی خنثی تولید میشود.
این منتقد ادبی تاکید کرد: اما ساحت سومی که میشود در آن به بررسی اثر پرداخت، ساحتهای هرمنوتیکی، تاویلی و نشانهشناختی هستند چرا که رمان پتانسیل بینظیری در این زمینه بهوجود میآورد.
همچنین حمید بابایی؛ دیگر منتقد این نشست درباره کتاب گفت: مواردی که در اثر وجود دارد آن را خواندنی میکند. در وضعیتی که این روزها اغلب رمانها نه آرمانی دارند و نه دغدغهای. دغدغهی اجتماعی که اصلاً وجود ندارد. رمان مسئله امروز ماست و تکتک عناصر رواییاش در جهت طرح دغدغههای امروز اجتماعی ماست. اصل رمان بر پایه سکوت پیش میرود. یعنی بر این پایه که زن حرفهایی برای گفتن دارد که این حرفها را نمیزند. زن در جامعه ما همین گونه است و اتفاقا عرف سنتی و ریشههای تاریخی ما هم همین را میگوید؛ این یک گفتمان است و رمان بر پایهی سکوت پیش میرود و حتی در پایان نیست در ارتباط با غافلگیری مربوط به برادرش تورج، در نهایت تصمیم میگیرد دربرابر مادرش سکوت پیشه کند و رازی را که تازه به آن دست یافته است بیان نکند.
هنرمندان، نویسندگان و مترجمان حاضر در این نشست عبارت بودند از: کیهان کلهر، نوید افقه، صمد طاهری، منصور علیمرادی، مهدی اشرفی، امید صباغنو، بهزاد باباخانی، آرش منصورگرگانی، مینا صفار، حامد سرایی و...