عاشورا پر است از شخصیت‌هایی که با یک تصمیم آنی سرنوشتشان را دست خوش تغییر قرار داده‌اند. اشقیایی که شاید تا پیش از ماجرای کربلا مردم آنها را با دینداری و ظاهر متشرعشان به خاطر می‌آوردند.

مجله مهر: می‌گویند در داستان تاریخ، «کربلا» سنگ محک آدمهاست. در دل همه روایت‌های ریز و درشت این واقعه تا دلتان بخواهد می‌توانید شخصیت‌هایی را پیدا کنید که درست در بزنگاه عاشورا راهی را رفته‌اند که یک پایان سیاه برای زندگی‌شان رقم زده. آدم‌هایی که تاریخ هر روز یا قصه‌شان را برایمان تعریف می‌کند یا آدم‌هایش را تکرار!

یکی از چهره‌های معروف کربلا که در واقعه عاشورا سرنوشت قابل توجهی داشت «زرعه بن ابان» است. کسی که هنگام شهادت سیدالشهدا با تمام کینه‌ای که از امام حسین (علیه السلام) در دل نگه داشته بود به عطش حضرت در صحرای نینوا دامن زد. او که در جبهه عمر بن سعد برای سپاه دشمن شمشیر می‌زد کسی بود که با پرتاب تیری به سمت اباعبدالحسین مانع آب نوشیدن امام شد.

طبق روایت‌های تاریخی زرعه که از قبیله بنی ابان بوده پیش از واقعه کربلا هم یکی از فرزندان امیرالمومنین به نام عثمان را به قتل رسانده، او در ظهر عاشورا جزو نفراتی محسوب می‌شد که دیگران را به بستن آب بر روی خاندان امام حسین (علیه السلام) تشویق می‌کرد. تا جایی که وقتی سیدالشهدا در ظهر عاشورا طلب آب کردند و به سوی فرات به راه افتادند تا آب بنوشند، در این حال زرعه فریادی زد تا میان امام و آب فاصله بیندازد؛ به همین خاطر اباعبدالله در همان حال او را نفرین کرد و فرمود: «خداوندا! او را در حال تشنگی بمیران و هرگز او را نیامرز!» دعایی که باعث خشم زرعه شد و به دنبال آن تیری به سمت چانه حضرت پرتاب کرد و مانع آب خوردن ایشان شد.

زرعه بعد از جنگ کربلا هرگز رنگ آرامش را ندید. او که در ظهر عاشورا مورد لعن و نفرین امام حسین (علیه السلام) قرار گرفته بود. به مرض استسقا دچار شد. برای همین هم تا آخر عمر همیشه از فرط تشنگی فریاد می‌زد که «به من آب بدهید که تشنگی مرا کشت!» خیلی‌ها می‌گویند اطراف او همیشه کوزه‌هایی پر از آب بود که برای رفع تشنگی یک خانه کفایت می‌کرد اما به محض نوشیدن آب اندکی بعد دوباره ناله عطش سر می‌داد. این حال انقدر ادامه دار شد که سرانجام درباره نحوه مرگ او نوشته‌اند که از شدت نوشیدن آب و احساس عطش شکمش پاره شد و مرد.