به گزارش خبرنگار مهر، شهرستان خوانسار در استان اصفهان یکی از مذهبیترین و سنتیترین مناطق ایران است. همه ساله در ایام محرم و صفر عزاداریهای خاص و باشکوهی در این شهرستان و مناطق تابعه برگزار میشود که در نوع خود کمنظیر است. یکی از ویژگیهای فرهنگی این شهرستان، برگزاری آیینهای شیعی تعزیه خوانی در ایام محرم و صفر است که در میتوان گفت در جهان شهرت خاصی دارد و حتی برای بسیاری خوانسار پایتخت تعزیه در جهان اسلام است. مردم خوانسار نیز عقیده خاصی به عزاداریهای خالصانه شهرستان خود دارند و به همین دلیل در این ایام خوانساریهای مقیم در دیگر استانهای کشور تمام تلاش خود را میکنند تا در این ایام به زادگاه خویش باز گردند و در عزاداریها و امور مربوط به عزاداری شرکت کنند.
قدمت عزاداریهای حسینی در خوانسار
تعزیه خوانی در خوانسار قدمتی به درازای ۳۵۰ سال دارد. بجز بجای آوردن این آیین در دهه نخست محرم الحرام در روزهای اربعین حسینی و فاصله آن تا ۲۸ صفر که در فرهنگ عامه ایران زمین به عنوان زور چهل و هشتم مشهور است، تعزیه خوانیهای باشکوهی نیز برگزار میشود که از میان آنها تعزیههای روستای قودجانِ خوانسار شهرت خاصی دارد.
آیینهای عزاداری خوانسار در فهرست آثار ملی ناملموس میراث فرهنگی ایران با شماره ۶۰۱ به ثبت رسیده و مقدمات ثبت آن در سازمان بین المللی یونسکو در حال انجام است. میتوان گفت که شاید تنها جایی در ایران که نگاه موزهای به آیین عزاداری و تعزیه خوانی نمیشود، همین خوانسار است. از روز نخست محرم در این منطقه برنامههای عزاداری آغاز میشود، اما از روز ششم به بعد تمام فعالیتهای شهر تحتالشعاع این موضوع قرار گیرد. در برخی از تکایای از جمله تکیه آیتالله نوررضا برنامههای محرم از اذان صبح شروع و تا مغرب ادامه دارد و برنامههای عزاداری متعددی از جمله قرائت زیارت عاشورا، زیارت ناحیه مقدسه، سخنرانی وعاظ مشهور و مداحی بوده و پذیرایی از عزاداران نیز در بیرون از هیات انجام میشود.
گردشگری مذهبی اگر جدی گرفته شود، از دو جهت مفید است. نخست اینکه به هر حال حضور گردشگر باعث رونق اقتصاد است و جهت دوم که اهمیت بیشتری هم دارد این است که میتوان از طریق صنعتی کردن گردشگری مذهبی، به ترویج اصول عقاید شیعی و محورهای فرهنگی انقلاب اسلامی ایران نیز پرداختبه دلیل رونق تعزیه خوانی بالتبع، هنرها و صنایع دستی مربوط به این آیین (یعنی جزییاتی که باعث شکل گیری کلیتی به نام تعزیه میشوند) نیز رونق خاصی دارد و این شهرستان را دارای تاریخی غنی در حوزه مرثیه سرایی، تربیت مداحان و ذاکران، تولید آثار و صنایع دستی مورد استفاده در آیین تعزیه و... کرده است. همه ساله نیز در ایام محرم و اربعین حسینی، علاقهمندان بسیاری از جای جای ایران و برخی از کشورهای جهان (بویژه کشورهای اروپایی) برای دیدن این آیین و مواجهه مستقیم و بدون واسطه با آن به خوانسار سفر میکنند. بنابراین این شهرستان جاذبههای بسیاری از نظر گردشگری مذهبی دارد. هرچند که این جاذبهها محدود به آیینهای به اصطلاح ناملموس در نظر فعالان و پژوهشگران عرصه میراث فرهنگی نیست و در این شهرستان تاریخی، ابنیه تاریخی بسیاری نیز وجود دارد که هرکدام مولفههای برای گردشگری هستند.
از گردشگری مذهبی غفلت کردهایم
متاسفانه مسئولان و دستاندرکاران امور گردشگری در کشور به «گردشگری مذهبی» اهمیت چندانی نمیدهند. این نوع از گردشگری با انواع دیگر آن تفاوتهای مهمی دارد. جای جای کشور ما پر است از اماکن مذهبی و تاریخی و خاصترین آن نیز بارگاه حضرت ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا (ع) در مشهد مقدس است. این بنای مقدس همه ساله بیشتر ایرانیها و عراقیها را بر حسب ضرورت زیارت به خود جذب میکند و شاید برای این طیف که خود شیعهاند، ظاهر شهر مشهد چندان مهم نباشد، اما گردشگر غربی که بیشتر برای آشنایی و مواجهه با آیینهای شرقیها به ایران سفر میکنند، به مساله سنت و ساختار سنتی شهر اهمیت میدهند. آنها میخواهند یک معماری سنتی اسلامی را ببینند و نه شهری که انواع بناهای مدرن در آن جای گرفتهاند.
گردشگری مذهبی اگر جدی گرفته شود، از دو جهت مفید است. نخست اینکه به هر حال حضور گردشگر باعث رونق اقتصاد است و جهت دوم که اهمیت بیشتری هم دارد این است که میتوان از طریق صنعتی کردن و توسعه گردشگری مذهبی، به ترویج اصول عقاید شیعی و محورهای فرهنگی انقلاب اسلامی ایران نیز پرداخت. به عنوان مثال اگر ما حاضریم برای ترجمه و انتشار کتابهای شیعی و آثار بزرگان دین و سیاست در عصر حاضر از جمله امام خمینی(ره) و همچنین مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای، در کشورهای دیگر هزینه کنیم، با جدی گرفتن و صنعتی کردن گردشگری مذهبی، این خود گردشگران هستند که از ایران کتابهای ما را خواهند خرید. مهم این است که ما چه دیدی نسبت به جذب گردشگر داشته باشیم.
همچنین توسعه گردشگری مذهبی نه تنها میتواند تحریمهای نظام استکبار جهانی را بیاثر کند، بلکه رسانهای نیز خواهد بود برای رساندن پیام صلح و دوستی ملت ایران به دیگر کشورها. این حوزه باعث خواهد شد تا صدای ما که شاید در بسیاری از مواقع در رسانههای جهانی شنیده نشود، در دل و قلوب گردشگران (که هرکدام سفیری برای فرهنگ ایرانی اسلامی در کشور خود خواهند بود) نفوذ کند. عجیب است که چرا گردشگری مذهبی بویژه جذب گردشگران غربی چندان جدی گرفته نمیشود؟ ما چه از هند کم داریم که آنها میلیونها دلار از طریق گردشگری مذهبی و بازدیدکنندگان بنارس به دست میآورند و توانستهاند آیین هندو را ترویج کنند، اما ما از چنین کاری عاجز هستیم؟ بگذریم.
شهرت عزاداریهای سنتی خوانسار
اما اشاره شد که عزاداریهای سنتی خوانساریها در ایام محرم شهرت خاصی دارد. مهمترین دلیل این شهرت، پایبندی خوانساریها به سنت است. فضای شهری خوانسار و روستاهای اطراف نیز به نسبت دیگر شهرها سنتیتر است و سنتی مانده. آیینهای عزاداری نیز در تکیهها و حسینیههایی برگزار میشود که قدمت زیادی دارند و البته در زمانه فعلی ساختار سنتی خود را تقریبا حفظ کردهاند. همچنین نوحهها و روضهها نیز در ادامه سنت نوحه خوانی است و فی المثل سرایندگان نوحههای جدید نیامدهاند تا برای جذب جوانان، از اشعار مبتذل و ریتمهای سطحی وارداتی استفاده کنند. یکی از سنتهای مهم عزاداری خوانسار حرکت دادن دستههای شترسوار و اسبسوار برای یادآوری عبور کاروان اهلبیت امام حسین (ع) است و صدای شیپور جنگ و نقاره در لابه لای حرکت کاروان نیز تداعی صحنههای رزم و مبارزه آن زمان است. این مراسم چند سالی که دوباره در دیگر مناطق ایران نیز احیا شده، اما خوانساریها بدون انقطاع در دورههای تاریخی آن را داشتهاند.
شاید یکی از دلایل شهرت عزاداریهای آنها و جذب مخاطبان و گردشگران بسیار از ایران و دیگر کشورها در همین پایبندی آنها به سنت نهفته باشد. سایر مناطق ایران باید بتوانند از تجربه خوانساریها استفاده کنند.
معرفی کتاب
متاسفانه پژوهشهای چندانی درباره عزاداریهای سنتی در خوانسار انجام نشده است. این در صورتی است که ما به شدت نیاز به چنین پژوهشهایی داریم تا بتوانیم ضمن ثبت این آیینها در تاریخ به معرفی آنها به ایرانیان ناآشنا نیز بپردازم. البته چنین پژوهشهایی میتوانند با ترجمه به دیگر زبانها سفیر خوبی برای معرفی آیینها و عقاید شیعی و ایرانی به دیگر فرهنگهای جهان نیز باشند.
در سال گذشته (۱۳۹۷) کتاب «تاریخ عزاداریهای سنتی خوانسار» به قلم حمیدرضا میرمحمدی که خود اصالتا خوانساری است و به صورت تخصصی بر تاریخ و فرهنگ خوانسار کار میکند، توسط انتشارات اندیشه و فرهنگ جاویدان در قم با شمارگان هزار نسخه، ۳۳۲ صفحه و بهای ۲۵ هزار تومان منتشر شد. هرچند میتوان اشکالاتی را بر این کتاب وارد کرد (از جمله نداشتن نگاه علمی مردم شناختی به این آیینها) اما در کلیت برای معرفی آیینهای سنتی عزاداری خوانساریها بسیار مفید است و اطلاعات خوبی را به مخاطب منتقل میکند. گویا این کتاب قرار است ادامه پیدا کند و نویسنده مجلدات دیگری را نیز در نوبت نشر دارد.
کتاب ۵ فصل دارد که عناوین آن به ترتیب از این قرار است: «عزاداری در ایام محرم در خوانسار»، «عزاداری در بیوت علما در خوانسار»، «تعزیه خوانی در خوانسار»، «یادنامه ذاکران حسینی خوانسار» و «شاعران اشعار عاشورایی در خوانسار».
فصل نخست کتاب به معرفی هیاتهای مشهور در خوانسار و حومه مانند هیاتهایی چون هیات باباسلطان، هیات حضرت ابوالفضل بیدهند، هیات باب المراد وادشت، هیات حسینی چهارباغ، هیات حیدریه جوزچه و... که هرکدام قدمتی چند صد ساله دارند، اختصاص پیدا کرده است. نویسنده در فصل دوم به معرفی محفلهای عزاداری در بیوت علمای مشهور خوانسار پرداخته است از جمله مجلس عزاداری در بیت خاندان شهیدی، عزاداری در منزل سید عبدالعظیم عظیمی، عزاداری در منزل سیدجمال الدین مدنی، عزاداری در بیت حجت الاسلام سیدمیرزا محمد سجادی و عزاداری در بیت ملا محمد اسماعیل سلطانی.
فصل سوم کتاب به ارائه تاریخچهای از تعزیه خوانی در خوانسار و حومه مانند آیینهای تعزیه در روستاهایی چون قودجان، کهرت و... اختصاص پیدا کرده است. معرفی تعزیه خوانهای مشهور و نسخ مربوطه و تحلیل شیوههای هرکدام از دیگر مباحث این بخش است. همچنین مبحثی از این فصل نیز به مساله قمه زنی در خوانسار اختصاص پیدا کرده است. گویا در گذشته قمی زنی در این منطقه رواج داشته است اما با تلاش علمای مشهور این سنت ناپسند دهههاست که متروک و منسوخ شده.
در فصل چهارم یادنامه ذاکران و مداحان حسینی در خوانسار درج شده و ذاکرانی چون حاج رضا انصاریان، حاج حیدر عطاری، حاج مرتضی موذنی و حاج مرتضی جعفری معرفی شده و زندگینامه مختصری از آنها درج شده است.
عزاداریهای سنتی خوانساریها در ایام محرم شهرت خاصی دارد. مهمترین دلیل این شهرت، پایبندی خوانساریها به سنت است. فضای شهری خوانسار و روستاهای اطراف نیز به نسبت دیگر شهرها سنتیتر است و سنتی مانده. آیینهای عزاداری نیز در تکیهها و حسینیههایی برگزار میشود که قدمت زیادی دارنددر نهایت نویسنده فصل پنجم کتاب نیز به معرفی شاعران اشعار عاشورایی در خوانسار طی سدههای گوناگون پرداخته شده است. شاعرانی چون محود جواد ولایی، حسینعلی ساعی، عبدالحسین امینی، اسماعیل حکیم الهی، میرزا احمد منظور، حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان (واعظ مشهور این روزها که در تهران ساکن است و منبر میرود اما اصالتی خوانسازی دارد) شیخ محمد باباسلطانی، سید مرتضی علوی، محمد مهدی طریقت، سید کمال الدین نبوی، عبدالله کامران و حکیم زلالی خوانساری در این بخش معرفی شدهاند. کتاب تصاویر خوبی نیز از عزاداریها دارد.
نویسنده مطالعات میدانی بسیار خوبی انجام داده و میتوان گفت که نکته ناگفتهای از آیینهای عزاداری در خوانسار را باقی نگذاشته است. آنچه از نظر تاریخی بر غنای این پژوهش افزوده ارائه اسناد و مدارک فراوان و تصاویر مربوط به سابقه عزاداری سنتی است. اکثر مطالب ارائه شده در تاریخچه هیاتهای مذهبی در این شهر به صورت میدانی مورد مطالعه قرار گرفته و برای نخستین بار در این کتاب منتشر شدهاند. البته باید اشاره کرد که مسئولان هیاتها نیز گویا همکاری خوبی با نویسنده و پژوهشگر داشته و اسناد را بدون کم و کاست در اختیارش گذاشتهاند.
از این نظر کتاب «تاریخ عزاداریهای سنتی خوانسار» با کتاب مهم «تاریخ تکایا و عزاداری قم به انضمام تذکره شعرای مرثیه گوی قم و برگهایی از نسخه خطی انجمن ادبی گلشن شیوا» نوشته مهدی عباسی قابل مقایسه است. این کتاب که در سال ۱۳۹۱ توسط بنیاد قم پژوهی و با همکاری انتشارات نورمطاف در دسترس مخاطبان قرار گرفت، فصلی نوین را در مطالعات و تاریخنگاریهای مربوط به آیینهای عزاداری در ایران گشود. متاسفانه تاکنون نه تنها نقد که حتی مروری نیز بر این کتاب مهم نوشته نشده و ارزش کار نویسنده آن یعنی مهدی عباسی برای عموم مخاطبان و حتی مورخان و پژوهشگران تخصصی این حوزه نیز نمایان نشده است.
هرچند که کتاب خالی از تحلیلهای مردمشناختی و همچنین خالی از مطالعات میان رشتهای در این حوزه است، اما منبع خوبی است برای معرفی یکی از آیینها و سنتهای مهم ایران شیعی. این آیینها در سراسر ایران بنا به ویژگیهای منطقهای وجود داشتهاند، اما متاسفانه در روند تحولات مدرنیته در ایران، یا به طور کل فراموش شده و یا استحاله پیدا کردهاند. البته در این میان مردم خوانسار به خوبی توانستهاند که به حفظ سنتهای خود در بطن و ساختار جامعهشان بپردازند.
فرهنگ ایران منابعی مانند «تاریخ عزاداریهای سنتی خوانسار» بیش از پیش نیاز دارد. منابعی مانند این کتاب قابلیت ترجمه شدن به زبانهای زنده دنیا را دارند. فواید بسیاری بر این ترجمهها مترتب است؛ نخست اینکه همانطور که گفته شد در زمینه جذب گردشگر مذهبی موثرند و دیگر آنکه میتواند زمینههای گفتوگوی میان فرهنگها را فراهم آورند. علیرغم گسترده شدن و سادهتر شدن راههای ارتباطی اما هنوز هم غربیها (حتی پژوهشگران و مردمشناسان آنها) از درک صحیح آیینهای شرقی و ایرانی عاجزند و شاید چنین کتابهای بتواند این درک را افزایش دهد.