به گزارش خبرگزاری مهر، نشست اول از یازدهمین سال برگزاری گفتگوی سوگواران، دوشنبه ۲۵ شهریور ساعت ۱۸ در باشگاه اندیشه تهران برگزار شد. پرسش اصلی این نشست این بود که آیا امکان طرح پرسش جدید و شنیدن حرفی نو از متن واقعهی عاشورا وجود دارد یا خیر؟
اساتید و مهمانان حاضر در جلسه، محسن آرمین، محمدرضا کلاهی، سعید رضویفقیه، حسن محدثی و علی زمانیان در پاسخ به این پرسش و سؤالاتی که در ادامه مطرح شد، مطالبی عنوان کردند.
محسن آرمین با بیان اینکه ما در واقعهی عاشورا دچار فقر شدید پژوهش تاریخی هستیم، به گرایشهای مذهبی و فرقهای در تاریخنگاری اشاره کرد، و لازمهی داشتن یک تحلیل درست از حادثهی تاریخی را آگاهی از شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از آن دوران دانست. وی در ادامه فهم یک واقعهی تاریخی را در گرو مواجههی مسئلهمحور با آن دانست و افقهای هرمنوتیکی فهم انسان از یک متن را برشمرد.
علی زمانیان برای پاسخ به پرسش اصلی نشست، چهار سطح در نظر گرفت و برای هر کدام پرسشی مطرح کرد؛ سطح توصیفی: آیا چیزی از واقعهی عاشورا باقی مانده که ما از آن مطلع نباشیم؟ سطح تبیینی: آیا کسی میتواند علتهای جدیدی برای واقعهی عاشورا ارائه کند؟ سطح تفسیری: آیا رویکرد جدیدی میتوان در تفسیر و در فهم عاشورا پیدا کرد؟ سطح تجویزی: آیا ما میتوانیم از عاشورا درسهای جدیدی بگیریم؟ آیا میتوان از عاشورا تجویز جدیدی برای زندگی و بودن استخراج کرد؟ زمانیان معتقد بود در سطح توصیف نمیتوان توصیف جدیدی ارائه داد؛ اما سه سطح دیگر قابل بحث است و میتوان تبیین، رویکرد و تجویز جدیدی داشت.
سعید رضویفقیه، برای پاسخ دو پیشفرض معرفتشناختی عنوان کرد. او گفت اگر روحیه و ذهن پرسشگری نداشته باشیم، حتی اگر رگباری از اطلاعات و گزارهها هم بر سر ما ببارد، ما با پرسشی مواجه نخواهیم شد؛ همچنان که تا از طبیعت بازجویی نکنیم، طبیعت هیچ کدام از قواعدش را عرضه نخواهد کرد. او اعتقاد داشت ما باید بتوانیم با متن هر رویداد ارتباط برقرار کنیم. اگر ما روحیه پرسشگری داشته باشیم، متن هم آمادگی این را داشته باشد که حرفی بزند، اما ما نتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم، باز هم پرسشی در ما برانگیخته نخواهد شد و پاسخی از آن متن به ما داده نخواهد شد. رضویفقیه با نقد سخنان علی زمانیان، معتقد بود هنوز ما یک روایت تاریخی قطعی از حادثه عاشورا نداریم؛ پس حتی در مرحلهی توصیف هم پرسشهای جدی هنوز باقی است.
محمدرضا کلاهیْ میان پرسش از عاشورا و پرسش دربارهی عاشورا، تفاوت قائل شد. او گفت عاشورا به عنوان یک متن قدسی در جایگاهی قرار دارد که میتواند به پرسشهای ما پاسخ دهد و منجر به دریافت تازه¬ای در ما، به معنی تحول در ایمان شود. اما اگر خودِ پرسشگر در مقام محقق به پرسشها جواب بدهد، میتوان برای واقعهی عاشورا دو معنا در نظر گرفت؛ یکی عاشورا به معنای رخداد تاریخی و دیگری عاشورا به عنوان بخشی از مناسک دینی و آئینی. کلاهی در پایان دین و مناسک دینی را قلمروی معناهای آرمانی دانست، که همراه با تحول معناهای آرمانی، قلمروهای آن هم تغییر میکند. وی معتقد بود واقعهی عاشورا دائم در حال تحول و پویایی و سیالیت است، چون آرمانهای ما در حال تحول است؛ تعبیری که در ادامه توسط حسن محدثی با نقدی جدی مواجهه شد.
حسن محدثی ارائهی خود را با این عنوان آغاز کرد: «موانع موضوعشدگی تشیع: پرونده مفتوح است.» از نظر محدثی پروندهی عاشورا بنا به پنج دلیل مفتوح است و هنوز پژوهشهای تاریخی انتقادی از واقعهی عاشورا حتی آغاز هم نشده است. دلایل او به این شرح بود: چون مدام مکاتب تاریخی جدید شکل میگیرد؛ همیشه این امکان وجود دارد که دادهها و منابع تاریخی جدیدی کشف شود؛ به دلیلِ فرهنگ عاشورایی که ناظر به این رویداد تاریخی است و دادههای مربوط به این فرهنگ عاشورایی که دچار تحول میشود؛ و در فرهنگ عاشورایی، ما همیشه پدیدههای نوظهور داریم، او در ادامه به موانع جدی معرفتی و سیاسی در راه «موضوعشدگی تشیع» اشاره کرد و طرح مباحث علمی بیطرفانه و بدون جانبداری را بعید دانست. محدثی در نقدش به سخنان محمدرضا کلاهی، تعریف دین به عنوان قلمرو معناهای آرمانی را منشأ پوپولیسم مذهبی و علت بسیاری از موانعی که خودش برشمرد، دانست.
نشست اولِ گفتگوی سوگواران سال ۹۸، در بخش دوم به پرسشهای حاضرین و پاسخ مهمانان و البته نقادی و گفتگو میان ایشان گذشت؛ این جلسه پس از حدود سه ساعت بحث و گفتگو در ساعت ۲۱ به پایان رسید. این نشستها تا پایان ماه صفر هر دوشنبه در باشگاه اندیشه برقرار است.