امام علی(ع) تأکید داشت که کارگزاران زکات در رفتار خود با مردمان، حریم و حرمت آنان را در نهایت پاس بدارند و کم‌ترین بی‌احترامی و اجبار را بر ایشان روامدارند.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشت مصطفی دلشاد تهرانی استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر نهج البلاغه در مورد اصلاحات امام علی(ع) در حکومت است:

امام علی(ع) به اصلاح رفتار کارگزاران بیت‌المال اهتمام داشت و اجازه نمی‌داد که هنگام گردآوری درآمدهای بیت‌المال، نگهداری آن، و توزیع درآمدها، ناروایی در رفتار آنان بروز کند. وی کارگزاران خود را از هر نظر آموزش می‌داد، و به درستی و تمامی تأمینشان می‌نمود و سخت مراقبتشان می‌کرد. امام(ع) در فرمانی حکومتی به کارگزاران گردآوری زکات چنین آموزش داده است: «اِنْطَلِقْ عَلَی تَقْوَی اللهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ. وَ لاَ تُرَوِّعَنَّ مُسْلِمًا، وَ لاَ تَجْتَازَنَّ عَلَیْهِ کَارِهًا، وَ لاَ تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَکْثَرَ مِنْ حَقِّ اللهِ فِی مَالِهِ: برو با پرواداشتن از خدا، که یگانه است و بی‌همتا. و مبادا مسلمانی را به هراس اندازی، و به زور و با ناخوشایندی بر [ زمین و خانه ] او بتازی، و بیش‌تر از حقّ خدا در دارایی‌اش را از او بگیری.» (نهج‌البلاغه ، نامۀ 25)

امام علی(ع) در گرفتن زکات، وارد کردن کم‌ترین فشار به مردم را نیز جایز نمی‌دانست و اجازه نمی‌داد فراهم آوردن آن از راه زور گفتن به مردمان باشد. این در حالی بود که پس از پیامبر(ص) چون برخی قبایل از دادن زکات خودداری کردند، ابوبکر به زور متوسّل شد و به آنان اعلام جنگ نمود و به شدّت سرکوبشان کرد تا زکات بدهند! وی در این باره گفت:«وَ اللهِ لاَُقَاتِلَنَّ مَنْ فَرَّقَ بَیْنَ الصَّلاَةِ وَ الزَّکَاةِ؛ فَإِنَّ الزَّکَاةَ حَقُّ الْمَالِ، وَ اللهُ لَوْ مَنَعُونِی عِقَالاً کَانُوا یُؤْدَّونَهُ إِلَی رَسُولِ اللهِ(ص) لَقَاتَلْتُهُمْ عَلَی مَنْعِهِ.»(صحیح البخاری، ج ۹، ص۷۴۸)

به خدا سوگند با کسانی که میان نماز و زکات جدایی بیندازند خواهم جنگید، زیرا زکات حقّی در دارایی است. به خدا سوگند، اگر عقالی را (طنابی که با آن زانوی شتر را می‌بندند) که به رسول خدا(ص) می‌دادند، از من بازدارند، با آنان به خاطر این مقدار بازداشتن خواهم جنگید.

ابوبکر معتقد بود آن‌چه را که مسلمانان در عصر پیامبر(ص) به عنوان وظایف مالی خود با میل و رغبت پرداخت می‌کردند، همان‌گونه باید بپردازند، و اگر در آن کوتاهی روا دارند یا مخالفتی در پرداختش نمایند، می‌توان با آنان جنگید و وادارشان کرد تا بپردازند، و از کشتار آنان نیز باکی نداشت، چنان‌که به صراحت این را اعلام کرد، و بدان عمل نمود. درست برخلاف چنین رویه‌ای که هیچ مبنایی نداشت، علی(ع) بر پرداخت اختیاری تکالیف مالی و زکات تأکید داشت. علی(ع) در آغاز فرمان خود به کارگزاران زکات بر سه امر اساسی تأکید نمود:

۱. پرهیز از به هراس انداختن مردمان؛

۲. پرهیز از رفتار مبتنی بر زور با آنان؛

۳. پرهیز از گرفتن چیزی بیش از حقّ مالیِ معیّن از آنان.

علاوه بر این امور، علی(ع) تأکید داشت که کارگزاران زکات در رفتار خود با مردمان، حریم و حرمت آنان را در نهایت پاس بدارند و کم‌ترین بی‌احترامی و اجبار را بر ایشان روامدارند. امام(ع) در ادامه فرمان خود به کارگزاران زکات فرموده است: «فَإرذَا قَدِمْتَ عَلَی الْحَیّ فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَیْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْیَاتَهُمْ؛ ثُمَّ امْضِ إِلَیْهِمْ بِالسَّکِینَةِ وَ الْوَقَارِ، حَتَّی تَقُومَ بَیْنَهُمْ، فَتُسَلِّمَ عَلَیْهِمْ، وَ لاَ تُخْدِجْ بِالتَّحِیَّةِ لَهُمْ.»(همان)

پس چون بر قبیله درآمدی، بر سرِ آب آنان فرود آی، بی آن‌که خود را در میان خانه‌هایشان درآوری. سپس با آرامش و سنگینی به سوی ایشان برو، تا این‌که در میان آنان بایستی و بر ایشان درود بفرستی، و در خوشامدگویی بدانان، کوتاهی نکنی.

برخلاف آن‌چه پیش از این در رفتار مأموران زکات با مردم روی داده بود، علی(ع) اصرار داشت که آنان در رفتار با مردم نهایت احترام را به جا آرند، زیرا مردم موکّل حکومت‌اند و حکومت جز امانتدار و خدمتگزار آنان نیست. ادامه فرمان امام(ع) در اصلاح رفتار کارگزاران بیت‌المال چنین است: «ثُمَّ تَقُولُ: عِبَادَ اللهِ! أَرْسَلَنِی إِلَیْکُمْ وَلِیُّ اللهِ وَ خَلِیفَتُهُ لاِخُذَ مِنْکُمْ حَقَّ اللهِ فِی أَمْوَالِکُمْ. فَهَلْ لِلّهِ فِی أَمْوَالِکُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَی وَلِیِّهِ؟ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لاَ، فَلاَ تُرَاجِعْهُ، وَ إِنْ أَنْعَمَ لَکَ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ تُخِیفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ. فَخُذْ مَا أَعْطَاکَ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ، فَإِنْ کَانَ لَهُ مَاشِیَةٌ أَوْ إِبِلٌ، فَلاَ تَدْخُلْهَا إِلاَّ بِإِذْنِهِ، فَإِنَّ أَکْثَرَهَا لَهُ. فَإِذَا أَتَیْتَهَا فَلاَ تَدْخُلْ عَلَیْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَیْهِ، وَ لاَ عَنِیفٍ بِهِ، وَ لاَ تُنَفِّرَنَّ بَهِیمَةً، وَ لاَ تُفْزِعَنَّهَا، وَ لاَ تَسُوءَنَّ صَاحِبَهَا فِیهَا: آن‌گاه می‌گویی: بندگان خدا، مرا ولیّ خدا و خلیفه او به سوی شما فرستاده است تا حقّ خدا در دارایی‌هایتان را از شما بگیرم. آیا خدا را در دارایی‌های شما حقّی است تا آن را ادا سازید و به ولیّ او بپردازید؟ پس اگر گوینده‌ای گفت: نه، بار دیگر از او مپرس! و اگر گوینده‌ای به تو آری گفت، به همراه او روانه شو، بی‌آن که او را بترسانی، یا بیم دهی، یا با او به خشونت رفتار کنی، یا کار را بر او سخت گردانی. پس هر چه از زر و سیم به تو داد، بگیر. و اگر او را چارپایی (گاو یا گوسفندی) یا شترانی است، جز به اجازه او میان آن‌ها مرو. زیرا بیش‌تر آن رمه، او راست؛ و چون به میان آن‌ها رفتی، همچون در آمدن کسی که بر وی چیرگی دارد، و مانند درشت‌کرداری بدخوی نسبت به صاحب آن‌ها میانشان مرو. و مبادا چارپایی را برمانی، یا آن‌ها را بترسانی. و مبادا در میان چارپایان با صاحب آن‌ها بدرفتاری کنی.»(همان)

در این فرمان نکاتی اساسی در رفتار کارگزاران بیت‌المال با مردم گوشزد شده است:

۱. آزاد بودن اشخاص در پرداخت حقوق شرعی خویش؛

۲. پرهیز از هرگونه بدرفتاری؛

پرهیز از ترساندن،

پرهیز از بیم دادن،

پرهیز از خشونت ورزیدن،

پرهیز از درتنگنا قرار دادن؛

۳. بی‌اجازه کسی وارد حریم و دارایی‌های او نشدن. هر چند که بخشی از آن دارایی‌ها، حقّ دیگران باشد؛

۴. پرهیز از هرگونه بدرفتاری با صاحب چارپایان:

پرهیز از چیره رفتارکردن،

پرهیز از هرگونه درشت‌کرداری؛

۵. پرهیز از هرگونه بدرفتاری با چارپایان،

پرهیز از رمانیدن،

پرهیز از ترسانیدن،

پرهیز از بدرفتاری با صاحب چارپایان در میان آن‌ها.

امام علی(ع) در تمام امور بیت‌المال به کارگزاران آن می‌آموخت که با مردم رفتاری سراسر احترام داشته باشند و به هیچ‌روی به سوی تندی و بدرفتاری، و خشونت و زورگویی نروند. وی در فرمانی به کارگزاران گردآوری خراج چنین بیان کرده است: «مِنْ عَبْدِاللهِ عَلِیٍّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ إِلَی أَصْحَابِ الْخَرَاجِ: أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ مَنْ لَمْ یَحْذَرْ مَا هُوَ صَائِرٌ إِلَیْهِ لَمْ یُقَدِّمْ لِنَفْسِهِ مَا یَجْرِزُهَا. وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَا کُلِّفْتُمْ بِهِ یَسِیرٌ، وَ أَنَّ ثَوَابَهُ کَثِیرٌ. وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِیمَا نَهَی اللهُ عَنْهُ مِنَ الْبَغْیِ وَ الْعُدْوَانِ عِقَابٌ یُخَافُ لَکَانَ فِی ثَوَابِ اجْتِنَابِهِ مَا لاَ عُذْرَ فِی تَرْکِ طَلَبِهِ. فَأَنْصِفُوا النَّاسَ مِنْ أَنْفُسِکُمْ، وَ اصْبِرُوا لِحَوائِجِهِمْ. فَإِنَّکُمْ خُزَّانُ الرَّعِیَّةِ، وَ وُکَلاَءُ الاُْمَّةِ، وَ سُفَرَاءُ الاَْئِمَّةِ. وَ لاَ تَحْسِمُوا [ وَ لاَ تُحْشِمُوا ] أَحَدًا عَنْ حَاجَتِهِ، وَ لاَ تَحْبِسُوهُ عَنْ طَلَبَتِهِ. وَ لاَ تَبِیعُنَّ لِلنَّاسِ فِی الْخَرَاجِ کِسْوَةَ شِتَاءٍ وَ لاَ صَیْفٍ، وَلاَ دَابَّةً یَعْتَمِلُونَ عَلَیْهَا، وَ لاَ عَبْدًا؛ وَ لاَ تَضْرِبَنَّ أَحَدًا سَوْطًا لِمَکَانِ دِرْهَمٍ، وَلاَ تَمَسُّنَّ مَالَ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ، مُصَلٍّ وَ لاَ مُعَاهِدٍ: از بنده خدا، علی امیرمؤمنان، به گیرندگان خراج: پس [از ستایش و سپاس پروردگار و درود بر پیامبر بزرگوار ]، بی‌گمان هر کس از چیزی که در حال شدن به سوی آن است نپرهیزیده است، چیزی که وجود او را از آن نگاه می‌دارد، از پیش برای خویش نفرستاده است. بدانید که آن‌چه به انجام دادن آن مکلّف شده‌اید اندک است در مقدار، و پاداش آن بسیار. اگر در ستمگری و تجاوزکاری که خدا از آن، مردم را بازداشته کیفری نمی‌بود که از آن بترسند [و دست از انجام دادن آن بردارند]، بدون شک در پرهیزکردن از آن‌چنان پاداشی نهفته است که هیچ بهانه‌ای در نرفتن به دنبال آن پذیرفته نباشد. پس، از وجود خودتان مایه بگذارید و دادِ مردم را بدهید، و برای برآوردن نیازهایشان با بردباری پایداری ورزید؛ زیرا شما خزانه‌داران شهروندان هستید. و وکیلان همه مردم، و پیام‌رسانان پیشوایان. نیاز کسی را روا ناکرده مگذارید [کسی را از نیازش به خشم می اورید]، و از درخواستش بازمدارید. و برای گرفتن خراج (مالیات)، پوشش زمستانی و تابستانی کسی را مفروشید، و چارپایی را که بدان کار کنند، و بنده‌ای را که در اختیار دارند. و برای درهمی کسی را تازیانه مزنید و به هیچ‌روی دست به مال کسی مبرید؛ نمازگزار باشد یا غیرمسلمان، پیمانِ مسلمانان را عهده‌دار.»(همان، نامۀ ۵۱)

علی(ع) بر تمام رفتارهای شکل گرفته در پیش که زورگویی و بی‌حرمتی در آن راه یافته بود، خط بطلان کشید، و رفتار کارگزاران بیت‌المال را بر مبنای این بینش که حکومت و همه اجزا و افراد آن وکیلان و خزانه‌داران مردم‌اند، به رفتاری امانتدارانه و خدمتگزارانه سوق داد.

 اصلاحات امام علی (ع) در حکومت/اصلاح روش‌های مالیاتی

اقدام دیگری که امام علی(ع) در جهت اصلاح نظام بیت‌المال انجام داد، اصلاح روش‌های مالیاتی بود. امام(ع) برنامه‌ریزی مالیاتی در جهت بسامانی وضع اقتصادی مالیات‌دهندگان و بهره‌مندشدن حکومت به تبعِ آن را محور کار قرار داد، چنان‌که در عهدنامه مالک‌اشتر، فرمود: «وَلْیَکُنْ نَظَرُکَ فِی عِمَارَةِ الاَْرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِی اسْتِجْلاَبِ الْخَرَاجِ، لاَِنَّ ذلِکَ لاَ یُدْرَکَ إِلاَّ بِالْعِمَارَةِ؛ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَیْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلاَدَ، وَ أَهْلَکَ الْعِبَادَ، وَ لَمْ یَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلاَّ قَلِیلاً.» (نهج البلاغه، نامۀ 53)

[بدان که] باید نگرش تو در آبادانی زمین رساتر از نگرش تو به گرفتن خراج باشد، زیرا خراج تنها با آبادانی است که به دست می‌آید؛ و هر کس که بی‌آبادساختنی درخواست خراج کند، سرزمین‌های کشور را به ویرانی اندازد، و بندگان خدا را به نابودی کشاند، و جز اندکی کار او راست نیاید.

امام(ع) روش‌های مالیاتی را بدین سوی برد که پیش از آن‌که درصدد کسب مالیات باشد، در جهت بهبود اوضاع اقتصادی مالیات‌دهندگان عمل نماید؛ و در صورت پیش آمدن مشکلات و تنگناها برای مالیات‌دهندگان و آسیب به دارایی آنان، بخشودگی‌های لازم اعمال شود: «فَإِنْ شَکَوْا ثِقْلاً أَوْ عِلَّةً، أَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ، أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرْقٌ، أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ، خَفَّتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ یَصْلُحَ بهِ أَمْرَهُمْ؛ وَلاَ یَثْقُلَنَّ عَلَیْکَ شَیْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَؤُونَةَ عَنْهُمْ، فَإِنَّهُ ذُخْرٌ یَعُودُؤنَ بهِ عَلَیْکَ فِی عِمَارَةِ بِلاَدِکَ، وَ تَزْیینِ وَلاَیَتِکَ، مَعَ اسْتِجْلاَبِکَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ، وَتَبَجُّجِکَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِیهِمْ، مُعْتَمِدًا فَضْلَ قُوَّتِهِمْ، بِمَا ذخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِکَ لَهُمْ، وَ الثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِکَ عَلَیْهِمْ وَرِفْقِکَ بِهِمْ، فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الاُْمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِیهِ عَلَیْهِمْ مِنْ بَعدْدِ احْتَمَلُوُهُ طَیِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ؛ فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ.» (همان)

پس اگر از سنگینی [خراج] یا آسیبی، یا بریده شدن آبیاری زمینی، یا آب زیادرسیدنی، یا دگرگونی زمینی که آب بسیار آن را در خودفرود برده است، یا تشنگی به آن زیان رسانیده است، شکایت کردند، به اندازه‌ای در پرداخت خراج بدانان تخفیف می‌دهی که امیدوار شوی بدان وسیله کارشان به سامان می‌رسد؛ و سبک گردانیدن بار هزینه از آنان، به هیچ روی نباید بر تو سنگین آید، زیرا این کار اندوخته‌ای است که در آباد کردن سرزمینت، ستایش نیکوی آنان را هم به سوی خود می‌کشانی، و به گسترش خواهیِ دادگری در میان ایشان شاد می‌شوی، در حالی که با اندوختن آسایشی که از نظر آنان، تو برایشان فراهم کرده‌ای، و اطمینان کردن آنان با عادت دادنشان به دادگری‌ات که در جهت همراهی به ایشان بر سرشان گسترده‌ای، آهنگ آن داشته‌ای که فزون‌تر نیرویشان را به دست آوری؛ پس چه بسا پیشامدی رخ نماید که پس از آن همراهی، از میان برداشتن آن را به ایشان واگذار کنی و آنان با روی خوش آن را بر دوش گیرند؛ زیرا آبادانی توان بر پشت برداشتن هر باری را که بر پشتش بگذاری دارد. امام(ع) اصلاح روش‌های مالیاتی را سرمایه‌ای برای حکومت در جهت تحقق عدالت برای همگان می‌دید، و در این مسیر عمل می‌نمود.

 اصلاحات امام علی (ع) در حکومت/وضع مالیات‌های جدید

امیرمؤمنان علی(ع) به جز اصلاح اوضاع مالیات‌های مرسوم، مالیات‌هایی جدید نیز در جهت اصلاح بیت‌المال و تأمین اقتصادی جامعه وضع کرد. در صحیحه محمدبن مسلم و زُراره به نقل از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) آمده است که فرمودند: «وَضَعَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ(ع) عَلَی الْخَیْلِ الْعِتَاقِ الرَّعِیَةِ فِی کُلِّ فَرَسٍ فِی کُلِّ عَامٍ دِیِنَارَیْنِ وَ جَعَلَ عَلَی الْبَرَاذَیْنِ دِینَارًا.» (الکافی، کلینی، ج ۳، ص۵۳۰) امیرمؤمنان(ع) بر اسب‌های اصیل که به چرا می‌روند در هر سال بر هر اسب دو دینار، و بر یابو یک دینار، زکات قرار دارد.

این اقدام امام(ع) به سامان‌سازی روش زکات با توجّه به وضع اقتصادی جامعه و نیازهای مردمان بود. «به طور کلی، چون منابع مالی مردم و ثروت آنان به حسب مکان‌ها و زمان‌ها اختلاف می‌یابد و تغییر می‌کند، و نیز چون نیازها و حاجات مردم دگرگون می‌شود، چاره‌ای نیست جز این‌که تعیین آن چه در زکات است به زمامداران صالح و حاکمان عادل در هر زمان و مکان واگذار شود تا موارد زکات و مقدار آن به میزان حاجات و نیازهای جامعه تعیین گردد.» (دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیة، حسینعلی منتظری، ج ۳، ص ۲۷-۲۶)

 اصلاحات امام علی (ع) در حکومت /  ساماندهی خراج

خراج از مهم‌ترین منابع درآمدی آن زمان شمرده می‌شد. خراج در لغت به معنای درآمد و سود، محصول زمین و درآمدی است که از ملک حاصل می‌شود و در معنای عام آن شامل انواع مالیات‌ها بوده است. خراج در اصطلاح به مالیات زمین گفته شده که شامل مالیات چهار قسم زمین است:

۱. زمین‌هایی که با جنگ و پیروزی نظامی به تصرف مسلمانان درآمده باشد که به آن «مفتوح عَنْوَة» گفته می‌شود.

۲. زمین‌هایی که به موجب قرارداد صلح در ملک صاحبان آن ابقا شده و خراج سالیانه‌ای از صاحبان آن‌ها دریافت می‌شود. این خراج، همانند جزیه، مالیاتی است که از اهل ذمّه گرفته می‌شود و با پذیرش اسلام، پایان می‌یابد.

۳. زمین‌هایی که ساکنان آن با میل و رغبت اسلام را پذیرفته باشند. در این صورت مالکیت ایشان مانند سابق بر زمین ابقا می‌شود و مانند دیگر مسلمانان موظف به پرداخت زکات خواهند بود.

۴. زمین‌هایی که صاحبان آن کوچ کرده و زمین را رها ساخته باشند یا بدون جنگ و درگیری نظامی به تصرف مسلمانان درآمده باشد. به این زمین‌ها در اصطلاح «فَیْء» گفته می‌شود.  

امام‌علی(ع) از همان ابتدا، بی‌عدالتی‌هایی را که درباره خراج پیش آمده بود، با صراحت زدود و خراج را سامانی دوباره داد، چنان که فرمود: «وَ أَلْقَیْتُ الْمَسَاحَةَ.»(الکافی، کلینی، ج ۸ ، ص 61)
مساحت را الغا کردم.

 مالیات زمین بر اساس مساحت آن بدون در نظر گرفتن درآمد حاصل از آن، روشی ناعادلانه بود که علی(ع) آن را لغو کرد و مالیات زمین را بر اساس درآمد حاصل از آن، با توجّه به شرایط و مشکلات صاحبان زمین قرار داد.
 
امام(ع) ضوابطی وضع کرد که درآمد صاحبان زمین افزایش یابد و هیچ‌گونه تحمیلی به آنان در گرفتن مالیات صورت نگیرد و میزان پرداخت ایشان کاملا متناسب و عادلانه باشد. وی در فرمانی به کارگزاران خراج نوشت: «لاَ تُکَلِّفُوهُمْ فَوْقَ طَاقَتِهِمْ: [خراج دهندگان را] بیش از توانشان تکلیف نکنید.» (وقعة صفّین، نصر بن مزاحم منقری، ص ۱۰۸)

همچنین در سفارشی به مأموری از کارگزاران زکات فرمود: «إِیَّاکَ أَنْ تَضْرِبَ مُسْلِمًا أَوْ یَهُودِیًّا أَوْ نَصْرَانِیًّا فِی دِرْهَمِ خَرَاجٍ أَوْ تَبِیعَ دَابَّةَ عَمَلٍ فِی دِرْهَمٍ. فَإِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَأْخُذَ مِنْهُمُ الْعَفْوَ.»(الکافی، کلینی، ج ۳ ، ص ۵۴۰) مبادا مسلمان یا یهودی یا مسیحی را برای درهمی خراج، اذیت و آزار کنی! یا آن که چارپایانِ کار را برای وصول درهمی خراج به فروش رسانی، چرا که ما مأموریم که از مازاد بر نیاز آنان خراج بگیریم.

امام‌علی(ع) سخت حسّاس بود که مبادا در گردآوری خراج، ستمی بر مردم رود و راه زورگویی بر آنان، هموار شود. عبدالملک‌بن عُمَیر گوید: مردی از قبیله ثقیف به من گفت: علی‌بن ابی‌طالب مرا برای وصول خراج در منطقه بزرگ شاپور   به کار گرفت و فرمود: «لاَ تَضْرِبَنَّ رَجُلاً سَوْطًا فِی جِبَایَةِ دِرْهَمٍ، وَلاَ تَبِیعَنَّ لَهُمْ رِزْقًا، وَ لاَ کِسْوَةَ شِتَاءِ وَ لاَ صَیْفٍ، وَ لاَ دَابَّةً یَعْتَمِلُونَ عَلَیْهَا، وَ لاَ تُقِمْ رَجُلاً قَائِمًا فِی طَلَبِ دِرْهَمٍ.»(السنن الکبری، بیهقی، ج ۹، ص۳۴۵)

مبادا کسی را برای گردآوری درهمی، تازیانه زنی و یا آذوقه یا لباس تابستانی و زمستانی و یا چارپایانِ کار آنان را به فروش گذاری؛ و برای گرفتن درهمی کسی را سرپا نگه مدار! آن مرد گفت که گفتم: ای امیرمؤمنان! اگر چنین باشد، دست خالی نزد تو برمی‌گردم، همان‌گونه که دست خالی رفتم! فرمود: «وَ إِنْ رَجَعْتَ کَمَا ذَهَبْتَ! وَیْحَکَ إِنَّمَا أُمِرْنَا أَنْ تَأْخُذَ مِنْهُمُ الْعَفْوَ ـ یَعْنِی الْفَضْلَ ـ .: گرچه همان‌گونه که رفته‌ای، بازگردی. وای بر تو! جز این نیست که ما مأموریم که از مازاد نیاز آنان خراج بگیریم.»(همان)

برای حکومت‌ها مهم نبود که اوضاع مردم چگونه باشد، بلکه مهم آن بود که خزانه حکومت پر شود. در حالی که برای امام علی(ع) مهم مردم بودند و حکومت به عنوان وکیل آنان و خزانه‌دارشان عمل می‌کرد؛ و این‌گونه رفتارکردن در کار خراج ستانی، اصلاحی بزرگ و بی‌مانند بود.