یک رسانه غربی در تحلیل به پیامدهای حملات دو هفته قبل یمنی ها به تاسیسات نفتی آرامکو پرداخته و عنوان داشته که این حملات محاسبات آمریکا را به هم ریخته است.

به گزارش خبرگزاری مهر، «نکان هالینان» (Conn Hallinan) در مطلبی که در فارین پالیسی منتشر شده می نویسد: آمریکا و متحدانش با نیروی نظامی بزرگ خود، می توانند مصیبت های زیادی در خاورمیانه بوجود آورند اما نمی توانند بر روند رخدادها مسلط شوند.

مهم نیست که یورش آرامکو، کار چه کسی بود. هر که این کار را کرد، قواعد بازی را دگرش داد، آنهم نه تنها در خاورمیانه. جک رادی Jack Radey، کارشناس تاریخ نظامی می گوید: "اکنون زمانی است که حمله بر دفاع پیشی می گیرد و زمانی است که طرف قوی باید از طرف ضعیف بترسد."

 البته این نخستین بار نیست که در تاریخ چنین سرنوشتی رقم می خورد: دراگون های بریتانیایی که علیه کشاورزان ماساچوست می جنگیدند، پنج هزار مایل از کشور و خانه خود دور بودند و شکست خوردند.. قدرت آتش و برتری ارتش فرانسه در ویتنام در جنگل های جنوب شرق آسیا به کار نیامد و آمریکا که بسیار نیرومندتر از شورشیان افغانستان و عراق بود، هر دو جنگ را باخت.

 یورش های چهاردهم سپتامبر به تاسیسات نفتی سعودی، تنها موجب توقف نیمی از تولید عربستان نشد، بلکه همچنین ستون های سیاست خارجی واشنگتن در منطقه را لرزاند و شکنندگی عرضه انرژی جهانی را نشان داد. دوران دکترین کارتر در سلطه نظامی بر خلیج فارس، به سر می رسد.

 حتی دولت ترامپ و سعودی ها، از متهم کردن مستقیم ایران، عقب کشیده اند و به جای آن می گویند که ایرانی ها «مسئول» این یورش هستند... حوثی ها، قبایلی عقب مانده نیستند، آنها در این چندسال، توانایی های نظامی و فن آوری خود را بطور چشمگیری بالا برده اند.

آری آمریکا و سعودی ها، از قدرت آتش بالایی برخوردارند اما پیامدهایش چه؟ اگر هیجده پهپاد و هفت موشک کروز، توانستند اینهمه خسارت به بار آورده و بهای جهانی نفت را بیست درصد افزایش دهند، صدتای آنها چه می کنند.

 امارات عربی متحده، عقب نشینی از یمن را آغاز کرده و از ماه جولای در حال گفتگو با حوثی هاست. ارتش سعودی هم فراتر از  کنترل اوضاع داخلی عربستان و نیز بحرین، کارآیی ندارد. شاهزاده های ریاض، آنقدر از سایه خودشان هم می ترسند که اجازه شکل گیری یک ارتش کلاسیک را نمی دهند، مبادا که کودتا کند.

 آمریکا هم به این رسیده که هرچند می تواند بمباران هایی را علیه ایران انجام دهد اما این کارش نه بی پاسخ می ماند و نه بدون هزینه. ما امکان دفاع از همه پایگاهها و همه کشتی های خود را نداریم و اگر جنگی در بگیرد، آمریکایی ها با تابوت به خانه بر می گردند آنهم در میانه کارزار انتخاباتی.

 آیا ارتش آمریکا، این پیام را به اتاق بیضی کاخ سفید رسانده است؟ وقتی ترامپ، لحن تهدیدآمیزش علیه ایران را آرام می کند، یعنی که این پیام را گرفته است. کاخ سفید، به روشنی، انجام یک واکنش نظامی در برابر ایران در آینده نزدیک را منتفی دانسته است.

پس اوضاع به بن بست می رسد. آمریکا مسلما، پس از هفتاد سال که به خاورمیانه چنگ انداخته، از این منطقه بیرون نمی رود. هنوز هم ما روزانه یک میلیون بشکه نفت از عربستان وارد می کنیم. اما نکته اینجاست که صفحه شطرنج، شبیه شش ماه پیش نیست.

 سامانه گنبد آهنین اسراییل، توان رویارویی با کروزها و پهپادها را ندارد و هرچند می تواند آسیب های گرانی بر دشمنانش وارد کند اما اکنون دیگر، خودش هم آسیب بیشتری خواهد دید.

 بن بست، چیز خطرناکی است اما می تواند به یک راه حل دیپلماتیک هم برسد. این چیزی است که اکنون مطرح است. اگر در اسراییل یک دولت میانه تر سرکار آید، دست از کارزار علیه تهران بر می دارد و ترامپ هم که طرفدار «توافق» است، گرچه خوب بلد نیست چکار کند.

همانطور که پرابیر پورکایاستا Prabir Purkayastha، سردبیر نیوکلیک می گوید: این یک موازنه راهبردی تازه است و هرچه زودتر آمریکایی ها و شرکایش در ناتو، آن را بپذیرند، زودتر به صلح در منطقه خواهیم رسید.