به گزارش خبرنگار مهر، انگار ماجراهای سرقت ادبی گروههای موسیقی و خوانندگان تازهکار تمامی ندارد. در این سالها روزی نبوده که داستان سرقت و رعایت نکردن قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان توسط آنها جنجال بهپا نکند.
به تازگی یکی از همین تازهکارها در حوزه موسیقی، شعر مشهور زندهیاد استاد عمران صلاحی با نام «خونه باهار» را سرقت کرد. این شعر در دفتر «گریه در آب» زنده یاد صلاحی منتشر شده بود. عجیب آنکه این خواننده در برخی از پستهای خود در شبکههای اجتماعی نام خود را در کنار نام استاد صلاحی به عنوان شاعر این شعر گذاشته است. فارغ از موسیقی مبتذل این کار، خواننده در ابیات دست برده و باعث شده تا این شعر مشهور ایراد وزنی هم پیدا کند. متاسفانه این قطعه از این خواننده تازه کار از صدا و سیما (شبکه آی فیلم و رادیو جوان) هم پخش شده است.
پوراستاد در یکی از پستهای اولیه خود درباره این آهنگ نوشته است که چند ماه روی تولید این شعر کار کرده، اما شعری که در آن پست مشاهده میشود، متعلق به زندهیاد صلاحی است. پس از اعتراض تنی چند از شاگردان زندهیاد صلاحی او صرفا به گذاشتن نام این شاعر برجسته در کنار نام خود اکتفا کرد.
و
اصل شعر استاد صلاحی به این شرح است:
کمک کنین هُلش بدیم، چرخ ستاره پنچره
رو آسمون شهری که، ستاره برق خنجره
گلدون سرد و خالی رو، بذار کنار پنجره
بلکه با دیدنش یه شب، وا بشه چن تا حنجره
به ما که خستهایم بگه، خونهی باهار کدوموره؟
تو شهرمون آخ بمیرم، چشم ستاره کور شده
برگ درخت باغمون، زبالهی سپور شده
مسافر امیدمون، رفته از اینجا دور شده
کاش تو فضای چشممون، پیدا بشه یه شاپره
به ما که خستهایم بگه، خونهی باهار کدوموره؟
کنار تُنگ ماهیا، گربه رو نازش میکنن
سنگ سیاه حُقَّه رو، مُهر نمازش میکنن
آخر خط که میرسیم، خطو درازش میکنن
آهای فلک که گردنت از همهمون بُلنتره
به ما که خستهایم بگو، خونهی باهار کدوموره؟
یاشار صلاحی، فرزند استاد عمران صلاحی، درباره این اتفاق به مهر گفت: من از این جریان اطلاعی نداشتم. فاضل ترکمن (از شاگردان نزدیک استاد) چندی پیش در روز سالگرد درگذشت زندهیاد صلاحی در شبکههای اجتماعی جستوجویی کرد تا ببیند که دوستداران استاد در این روز چه نوشتهاند؟ که به صورت اتفاقی با این پدیده عجیب و غریب مواجه شد و به من گفت که گویا آوازهخوانی به نام علیرضا پوراستاد شعری از استاد صلاحی را اجرا کرده است. فارغ از مبتذل بودن موسیقی، عجیب این بود که این شخص نام خود را کنار نام عمران صلاحی به عنوان شاعر شعر گذاشته بود.
وی افزود: من کامنتی برای پیجش گذاشته و ضمن اعتراض به اینکار شماره تماس خود را نیز نوشتم. او زنگ زد و با لحنی طلبکارانه گفت که «شما باید خیلی خوشحال باشید که شعر پدرتان ترانه شده است. او گفت که این ترانه بسیار دیده شده و به همین خاطر عمران صلاحی هم مشهور شده است.» واقعا نمیدانم باید خندید یا گریه کرد؟
فرزند زندهیاد عمران صلاحی ادامه داد: همین شخص چند بیت از این شعر مشهور استاد را حذف کرده و در ابیات دیگر هم دست برده است و چیزهایی اضافه کرده که باعث شد وزن عروضی آن از دست برود. توجیهاش این بود که شعر استاد صلاحی ایراد وزنی داشت و من آن را اصلاح کردم و یا اینکه باقی ابیات در ترانه نمینشست و از این جور حرفهای بیسروته.
یاشار صلاحی همچنین به توصیه خود به این خواننده تازهکار اشاره کرد و گفت: من به او پیشنهاد دادم و هشدار دادم حالا که نه حقوق مادی و نه معنوی را رعایت کردهای حداقل یک پست بگذار و عذرخواهی کن. قبول کرد و من یک روز به او فرصت دادم، اما اقدامی نکرد و من ناچار شدم این موضوع را با رسانهها در میان بگذارم.
صلاحی اضافه کرد: ما خانواده زندهیاد صلاحی بنا نداریم که یاد و آثار او را بین خود زندانی کنیم. به همین دلیل هم تاکنون هر گروه موسیقی که برای استفاده از اشعار استاد به ما مراجعه کرده، به شرط آنکه کار نهایی اثری آبرومند باشد، اجازه استفاده را صادر کردهایم و تاکنون به دنبال بهره مادی از آثار استاد نبودهایم. با این اوصاف از علیرضا پوراستاد حتما شکایت خواهم کرد، چرا که او با این کارش به مقام و اثر استاد صلاحی جسارت و توهین کرده است. باید شکایت کنم تا دیگر شاهد این دست از اتفاقات برای آثار هیچکدام از بزرگان ادبیات نباشیم.