خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- سیده مهدیه قرشی: ارسال نیرو به عربستان و تجهیز این کشور به سامانههای پدافندی جدید از سوی واشنگتن در شرایط کنونی منطقه اقدامی چند لایه است و در حالی انجام شده که سعودیها با چرخش راهبردی در اخذ حمایت فرامنطقهای دست به دامان چین شدند تا به جای درگیری در تنشهای هزینهبر سیاسی حاصل از همکاری با کاخ سفید، به گسترش همکاریهای اقتصادی با چین برای کسب فایده بیشتر بپردازند.
با اینکه واشنگتن در ماجرای آرامکو برای جبران کمبود عرضه نفت دستور استفاده از ذخایر استراتژیک امریکاییها را داده بود، اما این موضوع تا کنون نتوانسته خسارت سعودیها از کاهش نصف تولید روزانه عربستان را که معادل ۵.۷ میلیون بشکه یا پنج درصد عرضه جهانی نفت بود را به طور صد در صد جبران کند، اگرچه در این خصوص سعودیها اعلام کردند که تولیدشان به حالت اول بازگشته است، اما براساس اعلام آژانس بینالمللی انرژی، این حادثه در عربستان به جدیترین وقفه در تأمین نفت در تاریخ منجر شده است، به طوریکه برخی از ناظران معتقدند خسارات حمله به آرامکو، بیشتر از خسارات ناشی از انقلاب اسلامی در ایران و تحریم نفت پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سالهای ۱۹۷۳-۱۹۷۴ بوده است.
لذا رویکرد سعودیها در این برهه، کاهش وابستگی اقتصادی به امریکا و در نظر گرفتن گزینههای دیگر برای توسعه پیوندهای اقتصادیشان بوده به طوری که علاوه بر چین، هند و روسیه نیز گزینههای پیش روی ریاض محسوب میشوند و از این طریق، ریاض تمام تخم مرغهای خود را در سبد امریکا قرار نمیدهد.
بر همین اساس، در فوریه سال جاری توافقی اقتصادی و تجاری معادل ۲۸ میلیارد دلار بین عربستان و چین به منظور همکاری در تأسیس پالایشگاه برای چین و افزایش صادرات نفت عربستان به پکن به امضا رسید.
این در حالی است که آمارها نشان میدهند امریکا در سال ۲۰۱۸ میلادی کمتر از هر سال دیگری طی ۲۰ سال گذشته از عربستان نفت خریداری کرده است.
لذا یکی از دلایلی که موجب شده در شرایط کنونی با وجود اعلام امریکا مبنی بر عقبنشینی از شمال سوریه و خروج از این کشور، همزمان واشنگتن اقدام به اعزام نیرو به عربستان کند، ممانعت از واگذاری زمین عربستان به چین است که البته این امر با تشدید جنگ تجاری پکن و واشنگتن صورت جدیتری به خود گرفته است.
اگرچه وزیر خارجه آمریکا مدعی است دلیل اعزام نظامیان و تجهیزات بیشتر به عربستان سعودی برای افزایش توانایی آنها در برابر تهاجم ایران است، اما به گفته نشریه آمریکایی «سالن»، «اگر ایران و زیرساختهایش توسط امریکا نابود شود، زیرساختهای نفتی متحدان آمریکا نیز در منطقه جان سالم به در نخواهند برد و این، توازن استراتژیک جدید است و هرچه آمریکا و متحدانش در ناتو، این را زودتر بفهمند، میتوانیم زودتر دنبال صلح در منطقه باشیم».
این در حالی است که گشودن جبهه جدید میان ترکیه و سوریه در روزهای اخیر که با چراغ سبز واشنگتن و با هدف به حاشیه راندن انقلاب استراتژیک ایران که حاصل تحمیل شکست به داعش در سوریه و گرفتن ابتکار عمل در معادلات منطقهای شکل گرفته است، لذا بر همین اساس، اقدام اخیر امریکا در ارسال نیرو و تجهیزات برای سعودیها را نه فقط با هدف حمایت از سعودیها در برابر خطرات احتمالی ایران بلکه میتوان بیشتر با رویکرد از دست ندادن عربستان به عنوان یک منبع مالی امن و کاهش شتاب خروج سعودیها از زیر چتر آمریکاییها ارزیابی کرد.
ناکامی امریکا درخصوص سرپوش گذاشتن بر ماجرای قتل جمال خاشقچی روزنامهنگار سعودی و وقوع فاجعه انسانی در یمن و حتی احتمال تغییر استراتژی عربستان در قبال ایران که ناشی از احساس عدم امنیت در حمایت امریکا از سعودیها در مواجهه نظامی تهران و ریاض است نیز از دیگر دلایلی هستند که موجب شده امریکا درصدد تقویت اعتماد ریاض به واشنگتن برآید و اعزام نیرو به این کشور عینیت بخشیدن به این هدف تلقی شود.
از سوی دیگر اگرچه ریاض به این امر واقف است که آل سعود برای امریکا همچون گاوی شیرده بوده که هر زمان نتواند به امریکاییها دلار و طلا بدهد، آنگاه دستور ذبح آن صادر خواهد شد و علیرغم اینکه حاکمیت پادشاهی عربستان به این نتیجه رسیده است که کشورهای اروپایی و همچنین آمریکا در شرایطی نیستند که خود را درگیر جنگی جانبدارانه از سوی عربستان در منطقه غرب آسیا کنند، اما چون در حال حاضر در حوزههای نظامی، اقتصادی و افکار عمومی دچار قبض عملیاتی در سیاست خارجیاش شده است، ناگزیر به پرداخت هزینههای در ظاهر حمایتی به امریکا است تا از بن بست فعلی خارج شود.