محسن الویری گفت: چهره تبلیغی پیامبر، فراتر از جامعه اسلامی، همه انسانها را در برمی‌گیرد. بر همین اساس، باور غیرمسلمانان درباره پیامبر می‌تواند دارای اهمیت باشد.

به گزارش خبرنگار مهر، در مراسم هفتگی زیارت عاشورا دانشگاه باقر العلوم(ع)، حجت الاسلام والمسلمین محسن الویری پنج شنبه ۲ آبان صحبتی کوتاه به مناسبت نزدیک شدن سالروز رحلت پیامبر اعظم(ص) با  عنوان پیامبر از دریچه کدام چشم غربی‌ها؟ ارائه کرد که متن آن با حذف و اضافاتی اندک چنین است:

السلام علیک یا مبلغا عن الله، السلام علیک ایها السراج المنیر، السلام علیک یا مبشر، السلام علیک یا نذیر، السلام علیک یا منذر، السلام علیک با نور الله الذی یستضاء به (بخشی از زیارت‌نامه پیامبر از راه دور)

این بند از زیارتنامه و البته شواهد فراوان دیگر نشان می‌دهد که دایره مخاطبان پیامبر(صلی الله علیه و آله) به مسلمانان محدود نیست، زیرا چهره تبلیغی پیامبر، روشنگری ایشان، مبشر و منذر بودن ایشان فراتر از جامعه اسلامی، همه انسانها را در برمی‌گیرد. بر همین اساس، باور غیرمسلمانان درباره پیامبر برای همه ما می‌تواند دارای اهمیت باشد.

مقاله‌ مرحوم مجتبی مینوی (۱۳۵۵ ش.) با عنوان «اسلام از دریچه چشم مسیحیان» در مجموعه مقالات دو جلدی «محمد؛ خاتم پیامبران» (این مجموعه مقالات در سال ۱۳۴۸ ش. از سوی حسینیه ارشاد به چاپ رسیده است و بزرگانی مانند شهید مطهری هم در آن مقاله دارند) اولین گزارش خوب و مستند به زبان فارسی در باره ریشه‌های نگاههای کینه‌توزانه و خصمانه غربیها با پرچمداری اصحاب کلیسا درباره پیامبر است. کتاب ارزشمند Muhammad in Eroupe نوشته خانم مینو صمیمی هم که در سال ۲۰۰۰ م. چاپ شده و ترجمه فارسی آن با عنوان «محمد(ص) در اروپا»، در سال ۱۳۸۴ ش. به فارسی ترجمه شده است، گزارشی روشن و قابل اعتماد از «هزار سال افسانه‌سازی و دروغ‌پردازی در غرب» در اختیار خواننده قرار می‌دهد. آثار قابل توجهی هم در بررسی انتقادی نوشته‌های غربیها در باره پیامبر در جهان اسلام و نیز در کشور خودمان نوشته شده است.

در نگاهی تاریخی به این موضوع، می‌توان گفت که پیامبرپژوهی در غرب از کلیسا و به دست ارباب کلیسا شروع شد. اولین نوشته‌ها در باره پیامبر آکنده از بدبینی و تهمت و افترا و بدگویی است. تلقی مسیحیان کاتولیک اروپا در آن دوره این بود که پیامبر مانع گسترش دعوت نجات‌بخش مسیح شده است و لذا هر نوع بدگویی در حق پیامبر را روا می‌داشتند. همزمان با تحولات اروپا و تغییر مرکزیت قدرت از کلیسا به دولت و تقویت رویه استعماری غربیها، شناخت شرق و به ویژه شرق اسلامی این بار با انگیزه شناخت برای سلطه رونق گرفت و لذا کینه‌توزی نسبت به پیامبر کاهش یافت. این که قرار گرفتن نام پیامبر در کتاب قهرمانان (چاپ شده در سال ۱۸۴۱ م.)  نوشته توماس کارلایل (۱۸۸۱م.) در کنار نام شخصیتهایی مانند ناپلئون و شکسپیر بازتاب مثبت گسترده‌ای بین مسلمانان پیدا کرد به همین خاطر بود که از یک دنیای آکنده از صداهای ناهنجار، ناگاه صدایی خوش به گوش می‌رسید. نمونه آثار همدلانه‌تر در باره پیامبر در این دوره قابل توجه و در منابعی که در این باره تدوین یافته در دسترس است.

با پایان یافتن عصر استعمار کهن، مطالعات شرق‌شناسی و اسلام‌شناسی و پیامبرشناسی هم تحول یافت و این بار شاهد رشد چشمگیر آثاری با رویکرد علمی هستیم. نگاه واقع‌بینانه‌تر به پیامبر در عهد استشراق علمی چون در امتداد استشراق استعماری است طبعا از نگاههای منفی و سلبی آن دوره خالی نیست ولی حجم آثار همدلانه در باره پیامبر به صورت چشمگیری در این دوره افزایش یافت. اعترافات غربیها به اشتباه بودن برداشتهایشان از پیامبر هم به فراوانی در منابع این دوره به چشم می‌خورد.

در ۱۵ شهریور ۱۳۹۵ کارگاهی در دانشگاه اصفهان با عنوان «تبیین فراز و فرود جایگاه رسول الله (ص) از منظر اسلامشناسان اروپایی» با حضور یکی از مستشرقان فرانسوی به نام جان تولن John Tolan  برگزار شد. عنوان مقاله‌ای که حقیر در آن کارگاه ارائه کردم، چنین بود: «جایگاه پرفراز و بی نشیب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزد اروپاییان و ظرفیت تمدنی آن»، هدف بنده از این عنوان و مفاد مقاله، این بود که نشان بدهم نگاه غربیها در باره پیامبر چگونه از یک سطح بسیار منفی و خصمانه به تدریج به یک نگاه واقع‌بینانه و حتی همدلانه سوق پیدا کرده است و در نگاهی کلی همواره رو به فراز بوده و هیچگاه نشیب نداشته است. یکی از کتابهای مهم که نمونه نگاه منصفانه به پیامبر است، کتاب Muhammad; his life based on earliest sources است که چاپ نخست آن به قلم مارتین لینگز با نام اسلامی ابوبکر سراج‌الدین در سال ۱۹۸۳ م. منتشر شد و تاکنون به بیش از بیست زبان زنده دنیا و ترجمه فارسی آن هم با عنوان «محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر پایه کهن‌ترین منابع» در سال ۱۳۸۹ ش. منتشر شده است. این کتاب به خوبی بازتاب‌دهنده تحول مثبت نگاه غربیها در باره پیامبر است.

در قرن بیست و یکم و به ویژه پس از ماجرای یازدهم سپتامبر ما شاهد تفکیک هر چه بیشتر استشراق رسانه‌ای از استشراق علمی هستیم. موطن اصلی استشراق رسانه‌ای، وسائل ارتباط جمعی تحت سلطه قدرت و ثروت غرب است و موطن اصلی استشراق علمی دانشگاهها و مراکز علمی؛ رسالت اصلی استشراق رسانه‌ای، معرفی چهره‌ای نادرست از اسلام و دامن زدن به اسلام‌هراسی است و رسالت اصلی استشراق علمی شناخت درست اسلام و گسترش دامنه اسلام‌شناسی. کارگزاران استشراق علمی اصحاب رسانه هستند که البته برخی دانشگاهیان را هم در استخدام خود دارند ولی کارگزاران استشراق علمی پژوهشگران و صاحب‌نظرانی که حتی تعداد قابل توجه از آنها مسلمان باورمند و پای‌بند به اسلام هستند. همزمان با استشراق رسانه‌ای، دایره نفوذ مردمی استشراق علمی نیز رو به گسترش است. واکنشهایی که در غرب نسبت به اقدام نابخردانه نشریه دانمارکی برای نشر یک کاریکاتور از پیامبر صورت گرفت از جمله نشانه‌های در معرض آسیب قرار گرفتن دامنه نفوذ استشراق رسانه‌ای در غرب است. اخیراً و شاید در کمتر از یک ماه اخیر کتابی با نام «محمد پیامبر صلح در گرماگرم ستیز امپراتوری‌ها» منتشر شده است. این اثر، ترجمه کتاب  Muhammad: Prophet of Peace amid the Clash of Empires نوشته هُوان کُل Juan cole در سال ۲۰۱۸ م. است.

اهمیت این کتاب (که متأسفانه ترجمه فارسی آن فاقد فهرست و مقدمه مترجم است) در آن است که نویسنده آن هرچند استاد دانشگاه است ولی بیشتر یک فعال رسانه‌ای است. این یک نشانه بسیار خوب برای تحول مثبت در نگاه واقع‌بینانه به پیامبر حتی در استشراق رسانه‌ای است. دوباره تأکید می‌کنم که این سخن به معنای پذیرش صد در صد مفاد این کتابها و یا حتی غفلت از این که چه بسا این منابع در پی القای یک نگاه خاص به پیامبر باشند، نیست، بلکه سخن در تحول نگاه غربیها به پیامبر است.

در این فضای امیدوار کننده نگاه به پیامبر در غرب، اهمیت فعالیتهایی مانند نامه‌ای که رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان غربی نوشتند روشن‌تر می‌شود. این نامه به مثابه علامت راهنمایی است که نظر جوانان غربی را به سوی یک منبع شایسته شناخت یعنی اسلام و پیامبر و اهل بیت علیهم السلام جلب می‌کند. وظیفه مراکزی مانند دانشگاه باقر العلوم علیه السلام است که با تکیه بر ظرفیتهای خود و با شناخت ذائقه کنونی غرب و آگاهی از سطح مطالعات پیامبر شناسی در مراکز علمی و رسانه‌ای غرب به تولید آثاری که بتواند به شناساندن افقهایی که رهبر معظم انقلاب در آن نامه گشوده‌اند مدد برساند. نوشتن کتابهایی در معرفی پیامبر متناسب با نیاز و شرایط کنونی غرب که مرحوم آقای دکتر احمد احمدی رییس پیشین سمت همواره و با اشتیاق و دردمندی تمام به دنبال آن بودند یک ضرورت گریزناپذیر است.

حاصل سخن آن که:

ـ پیامبر از دریچه چشم مسیحیت غربی تا دوران جنگهای صلیبی، ـ نستجیر بالله ـ یک دشمن مؤمنان بود. این نگاه دیگر به صورت کامل و حداقل به صورت آشکار از میان غربیها رخت بربسته است.

ـ پیامبر از دریچه چشم مسیحیت غربی عصر رنسانس و عصر قوت یافتن تمدن جدید غرب کسی بود که چون مسلمانان او را پیامبر می‌پنداشتند، امکان انکار او وجود نداشت ولی می‌بایست با روشهای مختلف نظر مسلمانان را از برگرداند. هنوز رگه‌هایی از این نگاه را در آثار و نوشته‌های غربیان می‌توان دید.

ـ پیامبر از دریچه چشم دولتمردان و صاحبان قدرت و ثروت غربی در عصر استعمار کسی بود که باید او و نیز باورهای مسلمانان در باره او را شناخت تا راه رخنه و سلطه بر مسلمانان را یافت. این نگاه  همچنان از سوی برخی محافل غربی و صهیونیستی دنبال می‌شود.

ـ پیامبر از دریچه چشم مستشرقان جویای حقیقت، کسی بود که شایسته است او را هر چه بیشتر شناخت و نگاه‌های غیرمنصفانه خود را در باره او اصلاح کرد. این نگاه همچنان رشدی فزاینده دارد.

ـ پیامبر از دریچه چشم رسانه‌های غربی کسی بود و هست که باید چهره او را مشوه و مشوب ساخت تا مبادا اروپاییها به سراغ او بروند و در صورت امکان باور مسلمانان را هم در باره او سست کرد. این نگاه همچنان بر دستگاههای تبلیغی غربی چیره است.

ـ پیامبر از دریچه چشم برخی اصحاب رسانه غربیها کسی است که برخلاف نگاه رسانه‌ای سنتی، پیامبرستیز نیست، بلکه پیامبر صلح است. این نگاه اخیر دریچه‌ای به سوی یک تحول بزرگ و امیدوار کننده برای گفتگوهای بیناتمدنی در برابر ما می‌گشاید. این نگاه اخیر تأییدکننده این برداشت است که هر چه ارتباط غربیها با شرق مسلمان بیشتر شده حتی اگر این ارتباط در قالب جنگهای صلیبی بوده باشد، نگاه آنها به پیامبر هم جنبه ایجابی بیشتری پیدا کرده و رنگ ملایمت و ملاطفت آثار آنها بیشتر شده است و اکنون حتی در استشراق رسانه‌ای شواهدی از یک نگاه مثبت به چشم می‌خورد.