سوادکوه - جانباز دوران دفاع مقدس و قهرمان جهان و دارنده ۲۰ مدال پارالمپیک در رشته تیراندازی خانه و باشگاه خود را وقف کرد.

خبرگزاری مهر - گروه استان ها - سمیه اسماعیل زاده: زیراب شهر کوچکی است؛ جایی که شهروندان کمابیش یکدیگر را می‌شناسند و گاهی با اسم می‌توان خانه افراد را پیدا کرد. بر همین منوال، سراغ خانه استاد صالح‌نژاد، استاد بزرگ تیراندازی را گرفتم اما از آن چند نفری که پرسیدم، نمی‌دانستند، بیشتر آدرس دادم؛ قهرمان جهان و دارنده ۲۰ مدال پارالمپیک و جهانی در تیراندازی و جانباز ۷۰درصد جنگ تحمیلی، ولی انگار استاد صالح‌نژاد در شهر کوچک خود بسیار غریب است. این حرف‌ یکی از افرادی است که برای آموزش تیراندازی از گنبد به این شهر می‌آید و همه تعجب‌اش این است که چرا کسی که در کشور خیلی‌ها او را می‌شناسند، اینجا در شهرش چنین گمنام است و حتی خیابانی به نامش نیست.

وارد شهر زیراب که شوی، درست روبروی سپاه شهرستان؛ ساختمانی چهار طبقه قرار دارد که عوایدش وقف زندگی معلولان است؛ بر روی ساختمان، تابلوی باشگاه صالح خودنمایی می‌کند. اینجا کسی زندگی می‌کند که روایت زندگی‌اش، شنیدنی است، کسی که از جنس ما است اما هدف و نگاهش به زندگی، داستان زندگی‌اش را متفاوت کرده است.

ماه رمضان متولد شد و از همین رو نامش را رمضان گذاشتند. ماه رمضان سال ۶۴ بود؛ دشمن با چهارلول ضدهوایی، به پیاده نظام شلیک می‌کرد و یکی از آن‌ها به او اصابت کرد. کلیه، طحال و بیست سانت از روده‌اش پاره شد و مهره کمرش شکست و پس از گذراندن ۲۶ عمل جراحی، جانی در بدنش دمیده شد و از آن سال تا کنون، پاهای‌ سید رمضان صالح‌نژاد ویلچرش است.

صالح‌نژاد درباره روزگار پس از بهبودی می‌گوید: پس از آنکه حالم بهتر شد به این فکر کردم که حالا با این جسمم چه کار خوبی می‌توانم خلق کنم و به این نتیجه رسیدم که مدیریت، تدریس و ورزش سه راهی است که از عهده یک ویلچری بر می‌آید و هر کدام نیازمند مقدماتی بود. در این مدت، کج‌دار و مریز، در مسابقات تیراندازی شرکت می‌کردم تا اینکه در سال ۷۱ در مسابقات استانی، اول شدم و به مسابقات کشوری راه پیدا کردم و با کسب مقام سوم، عضو تیم ملی شدم و ورزش را حرفه‌ای‌تر دنبال کردم و سال بعد، در مسابقه ارتش‌های جهان در انگلستان، با عنایت خداوند مدال طلا گرفتم و در برگشت به شهرم با خدایم عهد کردم که علمم را فزون کند تا آن را به بقیه یاد دهم و پس از آن سرمربی تیم تیراندازی معلولان مازندران شدم.

در مسابقه ارتش‌های جهان در انگلستان، با عنایت خداوند مدال طلا گرفتم و در برگشت به شهرم با خدایم عهد کردم که علمم را فزون کند تا آن را به بقیه یاد دهم و پس از آن سرمربی تیم تیراندازی معلولان مازندران شدم

اولین انتخابش برای آموزش تیم تیراندازی، جانبازان قطع نخاعی بود تا به آنها بگوید و نشان دهد که با ورزش تیراندازی می‌توانند دوباره وارد جامعه شوند و پول هم درآورند و یکی از همین شاگردان جانبازش، در سال بعد به مسابقات جهانی راه یافت و در برگزاری دور بعدی مسابقات جهانی، مدال طلا کسب کرد. پس از آن به افرادی که یک یا دو پایشان قطع شد بود و سپس به معلولان آموزش داد و از سال ۷۲ تا سال ۸۹ که از تیم ملی خداحافظی کرد، سراسر این سال‌ها تیمش کاپ قهرمانی کشور را از آن خود کرد و خودش هم در این سال‌ها ۶۰ مدال کشوری و ۲۰ مدال جهانی و بین‌المللی کسب کرد و دو کتاب تیراندازی برای معلولان و افراد سالم نوشت.

حرف‌هایش را اینگونه ادامه می‌دهد: همیشه برایم سوال بود که چرا پیامبر (ص) به والدین توصیه کرده بود تا به فرزندان خود تیراندازی یاد دهند و از سال ۷۱ تا ۸۰ روی زندگی خودم و بسیاری تحقیق کردم که تیراندازی چه اثری بر زندگی گذاشته است و متوجه شدم که تیراندازی موجب تقویت پنج اصل می‌شود که این اصول بر موفقیت در زندگی اثربخش است و این پنج اصل عبارتند از: مدیریت ذهن بر جسم، نظم، داشتن هدف مشخص، جدی بودن و خودباوری و به‌شخصه شاهد تغییر در بچه‌هایی بودم که آموزش تیراندازی دیده‌اند و خانواده‌ها هم عقیده داشتند که فرزندشان متحول شده است.

این قهرمان جهان، پس از دریافت مدال طلای گوانجو، از تیم ملی کناره گرفت چرا که عقیده داشت که زندگی ابعاد دیگری هم دارد و یکی از ابعاد مهمش تشکیل خانواده و حفظ آن است و می‌گوید: فرزندانم به سن نوجوانی رسیده بودند و اردوهای تیم ملی باعث دوری‌ام از خانواده می‌شد و حس کردم که حالا مدال‌ها و ثمره زندگی‌ام فرزندانم هستند که باید آنها را در این جامعه آلوده حفظ کنم و برای مدال‌آوری ورزشی تا همین جا کافی است، هرچند که هنوز در اوج بودم.

در کنار آموزش تیراندازی، بیشتر به خانواده رسیدم. عقیده دارم که زن هم به اندازه مرد نیاز به تفریح و آرامش دارد و و آرامش زن و مرد باهم، یک خانواده خوب را می‌سازد؛ از اینرو با توجه به علاقه همسرم به گل و گیاه، باغی خریدم تا او هر درخت و گیاهی را که دوست دارد بکارد و حالا، با رفتن به باغ هم خستگی‌مان رفع می‌شود و هم محصولات باغی و سیفی‌مان تامین است و به‌نوعی هم صرف اقتصادی شده و هم تفریح و مایه آرامش.

نگاهش به زندگی و خواست خداوند نگاهی است که این روزها بیشتر در کتاب‌ها می‌خوانیم؛ سلامت، پاها و مالش را در راه خدا داد چرا که عملا معتقد است که در هر داشته‌ای برای آدمی ماموریت و آزمایشی است و می‌گوید: آدم نگوید تنها با زحمت خود دارایی و علم بدست آورده بلکه طبق آیه قرآن، این خداست که به هر که بخواهد روزی می‌دهد و معتقدم که خداوند تک تک تیرهایم را در مسابقات هدایت کرده تا من به اینجا رسیدم، وگرنه من کجا و این همه مدال و موفقیت‌های از پی آن کجا؟ و همه اینها زکات دارد و من هم از سال ۷۲ برای آموزش معلولان هیچ پولی نگرفته‌ام و در سال ۸۱ خانه، باشگاه بدنسازی و سالن تیراندازیم را وقف معلولان کردم.

معلولان از باشگاه مجانی استفاده می‌کنند و پولی که از افراد سالم برای باشگاه بدنسازی، سالن تیراندازی و اجاره سوئیت بدست می‌آید صرف ورزش، تولید، درمان و ازدواج معلولان و برخی اقدامات عام‌المنفعه می‌شود

وی با بیان اینکه مدیریت این موقوفه پس از من، با یکی از معلولان منتخب در این شهرستان و با نظارت اوقاف خواهد بود، درباره اجرای وقف می‌گوید: معلولان از باشگاه مجانی استفاده می‌کنند و پولی که از افراد سالم برای باشگاه بدنسازی، سالن تیراندازی و اجاره سوئیت بدست می‌آید صرف ورزش، تولید، درمان و ازدواج معلولان و برخی اقدامات عام‌المنفعه می‌شود. همچنین، به همه مساجد و تکایا شهر گفتیم که در صورت نیاز ما حاضریم تا برای ورود معلولان به این اماکن رمپ احداث کنیم.

سوادکوه حدود صد معلول جسمی-حرکتی دارد و استفاده از باشگاه برای آنها مجانی است اما هیچکدام استفاده‌ای از این فضا نمی‌برند و در رابطه با غیرمعلولان هم کمترین شاگرد را استاد صالح‌نژاد از شهرستان دارد و این درحالی است که از دیگر شهرها و استان‌ها برای آموزش به اینجا می‌آیند و هنگامی که می‌پرسم اینها موجب دلسردی‌اش نشده که از شهرستان برود، می‌گوید: به ۴۵ کشور جهان رفتم و هیچ کجا آب‌وهوا و طبیعت اینجا را ندارد و هر بار برای رفع خستگی به باغ می‌روم و یا کنار رودخانه، به تماشای آب می‌نشینم و هم اینکه برای من دیدن اقوام و صله‌رحم مهم است چون خانواده و این امور برای ادامه کار به آدمی انرژی می‌دهد و اگر از اینجا بروم دیگر آنها را نخواهم داشت و هم اینکه همیشه دوست داشتم همچنانکه ما برای درمان و کار به شهرهای بزرگ می‌رویم، شهروندان این شهرها هم برای آموزش به اینجا بیایند تا هم سوادکوه را بشناسند و هم در این آمدورفت‌ها بهره‌ای نصیب شهر شود.

حجت‌الاسلام رضا یوسفی ززولی رئیس اداره اوقاف و امور خیریه سوادکوه نیز در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به سخن پیامبر که سه گروه در روز قیامت دچار انقلاب خواهند شد، یکی از آنها را اغنیا و فقرا برشمرد و گفت: برخی فقرا در قیامت بواسطه خدایی بودن دلشان جایگاه ارزشمندی می‌یابند و برخی اغنیا خوار می‌شوند اما آن اغنیایی که سرمایه خود را در جای مناسب خرج کنند، اتفاقات خوبی برای آنها رخ می‌دهد.

رئیس اداره اوقاف و امور خیریه سوادکوه و سوادکوه شمالی با اشاره به این واقف ایثارگر و جانباز، گفت: ایشان هم سلامت خود را در راه دین خدا داد و هم مدال‌های طلایش را در راه خدا هزینه کرد و از محل درآمد ساختمان و باشگاهش هر ساله با نیت کمک به معلولان بی‌بضاعت اجرای نیت می‌کند و کسانی که اینچنین جان و مالشان را برای رضای خدا دهند، در قیامت منقلب نبوده و از چیزی نمی‌ترسد.

وی بر لزوم توجه به نیازهای روز در نیت وقف تأکید کرد و گفت: وقف برای عزاداری سیدالشهدا خوب داریم اما امروز افراد نیازمندی هستند که حتی برای ماه‌ها پول دارو و درمان خود را هم ندارند، به دلیل مسائل مالی امکان ازدواج ندارند و یا دانش‌آموزانی که از ادامه تحصیل باز می‌مانند و خوب است که ما به مسائل اینچنینی نیز در نیت وقف توجه داشته باشیم.

یوسفی با بیان اینکه نظارت دقیق بر هزینه‌کرد موقوفات طی چهار مرحله از شهرستان تا کشور انجام می‌شود، گفت: اجرای نیت واقف برای ما بسیار مهم است؛ مسئولیت موقوفات بدون متولی با ما است و بر موقوفات با متولی نظارت داریم و اگر متولی خوب از عهده امور برنیاید، بنا بر حکم قانون، عزل و سازمان تولیت آن را بر عهده می‌گیرد.

وی با اشاره به ۴۱۰ موقوفه شهرستان، تعداد رقبات موقوفات متصرفی را ۱۱۴ و غیرمتصرفی ۱۴ مورد برشمرد و افزود: در موقوفات متصرفی تولیت موقوفه به دست سازمان است اما در موقوفات غیرمتصرفی متولی خود اجرا نیت می‌کند و موقوفه صالح جزو موقوفات غیرمتصرفی است که در دهه وقف اجرای نیت ایشان را خواهیم داشت.

صالح‌نژاد اما هنوز ماموریت خود را تمام‌شده نمی‌داند و اکنون برای کارآفرینی و تولید که نیاز مهم جامعه امروز است، تلاش می‌کند. تلاشی که شاید در ابتدا متضرر هم شد اما ناامید نشد و بار دیگر برخاست و با تحقیق بیشتر به پرورش قرقاول روی آورد و از تعداد ۲۸ قرقاول شروع کرد و ذره ذره پیش رفت تا امسال که قصد دارد آن را به دو هزار قطعه برساند و با این کار، برای چند نفری اشتغال ایجاد می‌شود و توصیه‌اش به جوانان این است که با ورود به عرصه‌های تولید و خود اشتغالی همراه با رعایت همان پنج اصل تیراندازی به موفقیت می‌رسند و با خدایشان عهد بسته و نیت خیر کنند و خداوند هم به زندگی‌شان برکت می‌دهد.