به گزارش خبرنگار مهر، نعمتالله فاضلی انسانشناس و نویسنده با اشاره به اینکه دانشهای علوم انسانی، معماری علم را برعهده دارند چگونگی بهکارگیری از علوم فنی را وابسته به تشخیص علوم انسانی برشمرد.
وی در این باره تشریح کرد: ما میخواهیم با این پیشفرض مفهوم صلح را به عنوان یک مفهوم و معیار انتقادی برای سنجش موقعیت علم در جامعه به کار بگیریم. در این مسیر میتوانیم با شاخههای متفاوتی هم درگیر شویم. از تاریخ و فلسفه و ادبیات و نقد ادبی و پژوهش هنر گرفته تا دانشهای مربوط شهر. ما نه شهر را، بلکه دانشِ شهر را میخواهیم ارزیابی کنیم. شهر به تعبیر ساسکیا ساسن، شهرشناس بلندآوازه شکلی از دانش است. اگر میخواهیم از وضعیت جغرافیا، فلسفه، حقوق، انسانشناسی، جامعهشناسی و علم حقوقِ یک شهر بدانید، نباید به کتابخانهها و کتابهایش نگاه کنید. به خود شهر بنگرید. برای اینکه شهر خودش شکلی از دانش است. بنابراین برای ساختن شهرمان به ارزیابی انتقادی دانشمان نیاز داریم.
این استاد دانشگاه و پژوهشگر، ارزیابی مورد نظر خود را در ۴ محور صورتبندی کرد و ادامه داد: نخست اینکه به «مفاهیم» مان نگاه کنیم. از اقتصاد و تحول شهری گرفته تا انسان شهری و جامعه شهری آیا ما را آرامتر میکنند یا خیر؟ آیا به بار این مفاهیم آگاه هستیم یا خیر؟ در قدم بعد به دیدگاهها و افقها میرسیم. ما از چه زاویهای به شهر معاصر ایرانی نگاه میکنیم؟ در طراحی شهری و اقتصاد و برنامهریزی شهری ما چه چشماندازهایی وجود دارد؟ در گام سوم از منظر «روششناشی» میخواهیم به این بحث بپردازیم. آیا روشهای ما موجب صلح میشود یا ناصلح؟ و در گام آخر میخواهیم بر اپیستمولوژی حاکم آگاه شویم. درواقع، پرسش ما این است که مطالعات شهری در ایران امروز، از دانشگاه گرفته تا شورای شهر و نظام سیاستگذاری، در مفاهیم و افقها و روشها و معرفتشناسیاش چه رابطهای با صلح برقرار میکند؟
فاضلی ادامه سخنانش را با تعریف انتقادی مفهوم صلح پی گرفت و گفت: صلح مفهوم انتقادیای است که از موقعیتهای ناصلح آشناییزدایی میکند. یعنی به ما کمک میکند تا آگاه شویم چقدر مفاهیم، افقها، روشها و معرفتشناسی ما به تبعیض (جنسیتی، قومیتی، زبانی، مذهبی و اجتماعی) دامن میزند یا از آن جلوگیری میکند. اگر به آن دامن بزند در خدمت ناصلح است و اگر بر آن حد بزند در خدمت صلح. همچنین، به ما کمک میکند تا متوجه شویم این چهارگانه چقدر به عدالت شهری کمک میکند یا موجب بیعدالتی میشود. این معادله را میتوان با سوژه فقر شهری، خشونت یا ناامنی نیز برقرار کرد. اما پرسش اینجاست ما چقدر حساسیت معرفتی درباره صلح پیدا کردهایم؟ استاد دانشگاه در کلاس درسش یا عضو شورای شهر ما چقدر نسبت به بار صلح یا ناصلح زبانی که به کار میبرند حساسیت به خرج میدهند. مسئله صلح بیش از آنکه به توپ و تانک و امور مادی ربط پیدا کند یک امر زبانی است. همه ناصلحها از زبان آغاز میشوند. بنابراین برای دستیابی به موقعیت صلح پیش از هرچیز باید زبان و گفتمان را موضوع نقادی خود قرار دهیم.
وی این ایده را پروژه مورد پیگیری انجمن مطالعات صلح ایران خواند و در بخش دیگری از سخنانش نسبت به خشونت حاصل از علم هشدار داد و بیان کرد: اگر بر روششناسی مطالعات شهری ما همان روشهای کلاسیک پوزیتیو تحصیلی حاکم باشد و همهچیز به زیر سیطره مدلهای آماری و الگوهای اندازهگیری دربیاید، همه گفتمانهای صلحآمیز زندگی از گفتمانهای شهری حذف خواهد شد. یعنی مذهب، قومیت، شعر، ادبیات، عواطف و آدمها از شهر حذف میشوند که البته شدهاند برای اینکه محقق شهری ما به گونیا و نقاله و شاخص دلش را خوش کرده است. همبستگی متغیرها را میفهمد اما قدرت استنباط زندگی واقعی، عاطفی، احساسی، تاریخی و زبانی انسانها را ندارد. نتیجه این میشود که پل و ساختمان میسازد، کسب و کار میکند، اما این پلها و ساختمانها و خیابانها و میدانها زیستپذیر نمیشوند. میدان میسازد اما محل نزاع میشود. نتیجه این میشود که به تعبیر «یان گِل» دیگر میان ساختمانها نمیتوانیم زندگی کنیم و مدام پناه میبریم به درون آپارتمانها.
فاضلی در پایان با تاکید بر این نکته که «یادگیری کار با ابزار اندازهگیری، علم نیست»، اضافه کرد: نتیجه این رویکرد خشونتبارتر از هر ایدئولوژی دیگری است. این مشی میتواند بیشتر از سوسیالیسم، لیبرالیسم، کمونیسم و بیشتر از هر ایدئولوژی و ایسم دیگری، بیشتر از داعش و هرگونه بنیادگرایی خشونت در شهر تولید میکند. اما چون پنهان است، کسی متوجه نمیشود که جنایت در کجا در حال رخ دادن است. برای اینکه در زبان، در کتابها، در روشها و در همین ابزارهای دم دست رخ داده است. برای همین ما اینجا درباره علومانسانی و مطالعات شهری و صلح صحبت میکنیم و میخواهیم که رهبران شهری ما از منظر مفهوم انتقادی صلح، مفاهیم و دیدگاهها و روشها و معرفتشناسی، خود را صمیمانه و صادقانه ارزیابی کنند.