به گزارش خبرگزاری مهر، دومین قسمت از برنامه تلویزیونی «چراغ مطالعه» شنبه شب ۱۸ آبان با حضور حجتالاسلام امیر غنوی نویسنده و پژوهشگر از شبکه چهار سیما پخش شد. موضوع گفتگوی اینبرنامه کتاب «درآمدی بر فقه اخلاق» نوشته غنوی بود.
علیانی در ابتدا گفت: میخواهم در یک گفتار عام فهم، به ما بگویید این «درآمدی بر فقه اخلاق» دقیقا چهطور چیزی است و چه می خواهد بگوید؟ که غنوی در پاسخ گفت: ما و برخی هم مسلکانمان از قدیم این احساس را داشتیم که ما در حوزه با محدود کردن معارف دینی به احکام، مجموعه بزرگی از آموزههای دینی را مغفول گذاشتهایم. نتیجه اینرویکرد فاصلهگرفتن از اهداف اولیه دین بوده است. از همین منظر، دغدغه اولیه این کتاب این است که بتواند چهارچوبی را برای شروع تامل نظاممند در حوزه معارف دینی آغاز کند.
وی افزود: هر کار موعظهای اگر بخواهد در فضای نقد قرار بگیرد و صرفاً در سطح عاطفه و احساس عمل نکند، ناچار از این است که بر اساس یک سازمان منسجمی شکل گرفته باشد. اگر باورمان این باشد که اخلاقیات دینی، بخشی از آموزشهای هدفمند معصومین ما بوده و آنها تلاش میکردند ما را به سمت اهداف مشخص و مسیر خاصی برسانند، اگر با این تصور باشیم، طبیعتاً باید آن مسیر، هدف و این اسلوب بیان، همه دارای «منطقی» مشخص باشند.
علیانی در ادامه گفت: اگر پذیرفتیم اخلاق بدون مبنا نمیشود، این سوال ایجاد میشود که این «بدون مبنای نظری نبودن» را چرا داریم تحویل به فقه میدهیم؟ در طول قرون و اعصار، ما سنتی داشتیم که همیشه مباحث اخلاقی را تحویل به فلسفه میدادیم. و غنوی در پاسخ گفت: ما آن را اصلاً تحویل به فقه نمیدهیم! کلمه «فقه» که در این تعبیر به کار رفت، غیر کلمهای است که برای شما مأنوس است. «فقه» بهمعنای فعلیاش یعنی تأملاتی که در حوزه احکام شکل میگیرد، ولی الآن وقتی به معنای موجود در قرآن برمیگردیم، «فقه» عامتر میشود و یک عرصهاش احکام میشود و یک عرصه دیگرش اخلاق.
علیانی در ادامه، دغدغه اصلی غنوی از نگارش این کتاب را جویا شد که وی در پاسخ، با اشاره به بستهماندن حوزه تامل در معارف دینی گفت: از ابتدا دو دغدغه داشتم که با این عنوان اخلاق آن را پیگیری کردم. اول اینکه، فقه ما ناچار است برای بقاء و توسعه به حوزههای دیگر بپردازد و از حوزه احکام خودش را گستردهتر ببیند. مورد دوم هم به این باز میگردد که از حیث نوع کار هم اعتقاد داشتم ما از پیش از انقلاب و پس از انقلاب اسلامی ایران، مرتب شعاری را دادیم که به جایی نرساندیم و آن بحث نظامات اسلامی است؛ شعارهایی دادیم در زمینه نظام اقتصادی و سیاسی اسلام ولی ماحصل خیلی درخوری، آنهم با تکیه بر روشهای فقهی نداشتیم.
در ادامه گفتگو علیانی بحث اقتصادی رفتاری را به میان کشید و پرسید: اگر یک چیزی قبلاً در سیستمی اختراع شده، ما اول میببینیم آن به درد ما میخورد، اگر به درد نخورد، میرویم از نو آن را اختراع کنیم. در فلسفههای مضاف ما فلسفه اخلاق داریم و همین کارها را میکند. ارزشها را تبیین میکند نظام ارزشی طبقهبندی میکند تمام چیزهایی که از فقه اخلاقتان میخواهید، آن آنجا مهیا کرده است. چه نقصی در آن بود که آن را مناط عمل قرار ندادید؟
حجت الاسلام غنوی در پاسخ گفت: بپندارید ما حساسیتی به دین و دیانت هم نداشته باشیم، حداقلش این است که به این مجموعه سخنان در قالب روایات، لااقل بهعنوان یک سری نوشتههای قابلتأمل که میتوانیم نگاه کنیم! ما در عین اینکه در فلسفه اخلاق به تأملات عقلی خودمان و دیگران برای پاسخگویی به یکسری سؤالات توجه داریم، توجه نمیکنیم از سوی این حکیمان –نمی گویم معصومان _ که بعضی از اینها را نزد همه اقوام بهعنوان حکمای بزرگ تاریخ تلقی میکنند، در این عرصهها چه مطالبی عرضه شده است. چهطور میشود ما حتی اگر دینی هم به موضوع نگاه نکنیم از این مجموعه آموزههای ناظر به آن سؤالات صرفنظر کنیم؟
این استاد و پژوهشگر اخلاق در ادامه گفت: شما فرمودید چرا چرخ را دوباره اختراع کنیم، من عرض میکنم که خیر، ما رعایت اسلوب علمی تحقیق را بکنیم. اسلوب علمی تحقیق اقتضاء دارد، شما از همه منابعی که به نحوی میتوانند در قوام اندیشه کمک کنند استفاده کنید ولی ما چنین نکرده ایم.
در بخش پایانی این گفتگو، علیانی با اشاره به اینکه وقت برنامه رو به اتمام است، سوال پایانی خود را اینچنین مطرح کرد و گفت: شما میگویید، «دین را در شرع و احکام شرعی نمیشود خلاصه کرد»، ما باید این تفقه را به تمام ساحات دین گسترش دهیم تا دین بتواند ماندگار شود وگرنه ممکن است به مشکل بربخورد. یک زمانی ممکن است شما این که این وجاهت را دارید این حرف را بگویید، و یک وقت ممکن است منی که شاگرد شما هستم این را بگویم، آن لباس، جایگاه، سن و سال و وجاهت را ندارم، ممکن است همین برایم هزار و یکجور دردسر درست کند، چه کنیم که اینقدر طول نکشد که یک روزی یک آقای غنوی پیدا شود همان حرفی را که ممکن است قبل از او خیلیها گفته باشند بگوید و بعد دچار مخمصه نشود تا بتواند قدم بعدی را بردارد؟
حجتالاسلام غنوی در پاسخ گفت: روزی دوستان از من پرسیدند شما مشکل اصلاحات در حوزه را چه میدانید؟ خلاف تصور آنها من گفتم مشکل این است مصلحین نمیدانند چه میخواهند. مشکل از نظر من پاسداران سنت نیستند، مشکل مصلحینی هستند که تازه آمدند احساس درد میکنند، به جاهایی انگشت میگذارند که معمولاً دقیق نیست. معتقدم اول باید حرفها را سالها پخته و سخته کنیم. دوم زبان نقد یاد بگیریم. زبان ما همیشه تلخ است اگر به چهره سنت حمله میکنیم چنگ میاندازیم درحالیکه سنت یکی از تراث با ارزش ماست. ما نه با عرفا جنگی و نه با حکما جنگی داریم، ما حرف تازهای داریم که در معرض و ویترین اندیشه باید بگذاریم و این را در کنار بقیه، مورد نظر اهل نظر قرار دهیم. سوم اینکه بیش از آنکه نقضی حرف بزنیم باید حلی حرف بزنیم. ما میآییم میگوییم دین محدود مانده، مانده، مانده پس چه چیزی آورده دارید؟! اعتقاد دارم همانگونه که تلاش کردم در حوزه اخلاق این کار را بکنم ما باید با حوصله، یک گوشهای شروع کنیم بعد از طی مقدمات علمی لازم، اگر ادعای اقتصاد اسلامی، سیاست اسلامی داریم، چیزی فراهم بیاوریم، صرف تکرار ادعا و مناقشه با این و آن مشکل را حل نمیکند.