خبرگزاری مهر، گروه استانها- مریم ساحلی: جنگلهای گیلان آوایی در دل خویش نهفته دارند که در هیچ جنگل دیگری به گوش نمی رسد. جدا از خش خش برگهای درختان، هوهوی باد لابه لای شاخساران و صدای ساکنان ریز و درشتِ پیدا و پنهان، آواز پر شور مبارزات آزادمردی بزرگ تا همیشه در دل جنگلهای گیلان باقی است. یازدهمین روز از ماه آذر اما بیش از هر تاریخ دیگری برای گیلانیان از یاد و خاطره میرزای جنگلی نشان دارد. هر ساله با نزدیک شدن به زمان سالروز شهادت روحانی مبارز گیلانی فضای رسانهای استان گیلان مملو از نوشتهها، گزارشات و اخباری درباره زندگی، تفکر و نهضت جنگل میشود اما این بار تلاش کردیم تا از منظری دیگر به نهضت جنگل و مبارزات میرزا کوچک جنگلی بپردازیم. از این رو گفتگویی با یک مورخ گیلانی و پژوهشگر تاریخ و ادبیات انجام دادیم که ذیل این گفتگو را مشاهده می کنید.
دکتر هومن یوسفدهی مورخ گیلان در این باره در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه میرزا یونس فرزند میرزا بزرگ بود، از این رو به میرزا کوچک شهرت یافت، اظهار کرد: در جوانی و دوره مشروطه به میرزا کوچک رشتی معرف بود و بعد از پایه ریزی نهضت جنگل و حضورش در جنگلهای غرب گیلان به تدریج میرزا کوچک خان جنگلی خوانده شد و یارانش را نیز جنگلی نامیدند.
وی با اشاره به اینکه میرزا کوچک سالهای اولیه تحصیل را در رشت و مدارس علوم دینی سپری کرد و ملبس به لباس روحانیت شد و سپس به تهران رفت تا سن ۱۸ سالگی در مدرسه محمودیه تحصیل کرد، ادامه داد: در دوره مشروطیت با وقایعی که در تهران به وقوع پیوست به رشت بازگشت و چون در تهران عضو انجمن روحانیون شده بود، دست به تشکیل این انجمن در رشت زد. پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی و شروع دوره استبداد صغیر میرزا مدتی به تفلیس مهاجرت کرد اما به سبب مشکلات مالی به رشت برگشت و این بازگشت با تحصن مشروطه خواهان در کنسولگری عثمانی در رشت مقارن شد. در آن زمان عده زیادی که تعدادشان به ۲۶۰ نفر می رسید علیه اقدامات حاکم گیلان، «آقا بالاخان سردار افخم» متحصن شده بودند. از سوی دیگر عدهای از مشروطه خواهان در خارج از کنسولگری عثمانی شروع به یارگیری و فراهم کردن مقدمات اقدام نظامی علیه سردار افخم کردند و در ادامه به دارالحکومه رشت حمله کردند و حاکم گیلان را در باغ مدیریه به قتل رساندند؛ متحصنین که میرزا کوچک هم یکی از آنها بود، به محض با خبر شدن از قتل حاکم گیلان از کنسولگری خارج و به قیام کنندگان ملحق شدند.
حکایت شکل گیری یک نهضت
وی افزود: بعد از فتح رشت و تصرف گیلان توسط مشروطه خواهان، میرزا در سپاهی که از گیلان برای فتح تهران عازم بود، یکی از فرماندهان جزء بود. او پس از فتح تهران چند صباحی در تهران و رشت بسر برد و در مبارزه با بقایای نیروهای نظامی استبداد که در اطراف ایران نظیر آذربایجان و مازندران فعال بودند، شرکت و به نفع مشروطیت با آنها مبارزه کرد. در مراجعت محمدعلی شاه و اقدامش برای بازپسگیری تاج و تخت برای جنگ با او به بندرترکمن رفت. در آنجا مجروح شد که با کشتی به باکو اعزام و پس از درمان به ایران بازگشت.
یوسفدهی در ادامه با بیان اینکه میرزا کوچک چند صباحی در تهران ماند اما هیچ کاری از سوی دولت مشروطه به وی ارجاع نشد تا اینکه ماجرای اولتیماتوم روسها پیش آمد و مجلس شورای ملی تعطیل و رجال ایران پراکنده و عدهای از آنها نیز تبعید شدند میرزا کوچک نیز از جمله کسانی بود که همراه افرادی چون «عبدالحسین خان سردار محیی»، «میرزا کریم خان رشتی» و «ناصر الاسلام ندامانی» به یزد تبعید شد اما به دلیل ناامنی راهها در قم توقف کرده و پس از مدتی به تهران بازگشتند، ادامه داد: آن زمان گیلان در تصرف قوای روسیه تزاری و کنسول روس و ورود میرزا به گیلان ممنوع بود و او تا چند سال نتوانست به گیلان بازگردد تا زمانی که جنگ جهانی اول آغاز و مقدمات شکل گیری مبارزات مسلحانه علیه متجاوزان در تهران فراهم شد. رجال آزادی خواه ایران در زمانی که دولت مرکزی اعلام بیطرفی کرد تصمیم گرفتند از فعالیتهای مسلحانه در سراسر ایران علیه بیگانگان حمایت کنند بدین ترتیب میرزا کوچک با مرحوم دیو سالار که از سرداران بزرگ مازندران بود عازم مازندران شد اما بعد مسیرش جدا شد و به گیلان آمد. البته در آن زمان تفکر مقابله مسلحانه با روسها در گیلان نیز ایجاد شده بود، از این رو افراد همفکر یکدیگر را یافتند و هسته اولیه نهضت جنگل با عنوان هیات اتحاد اسلام شکل گرفت. این هیات به مرور که افراد غیر روحانی هم واردش شدند به کمیته اتحاد اسلام تغییر نام داد.
فراز و نشیب مبارزات جنگلی
مورخ گیلانی با بیان اینکه فعالیتهای نهضت جنگل در چند دوره صورت گرفت، یادآور شد: دوره اول به یارگیری نهضت در گیلان و مقابله با اقدامات روسها که می خواستند نهضت را در نطفه خفه کنند، گذشت، اما قوای روس بخاطر حمایت مردم توفیق چندانی بدست نیاورد. تا اینکه با وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه ورق برگشت و نیروهای روسیه تزاری در گیلان بلاتکلیف ماندند. دولت بلشویکها که در روسیه سرکار آمد همه قوانین یک طرفه و جانبدارانه تضییع کننده حقوق ملت ایران را منتفی کرد و بدین ترتیب انگلستان در ایران یکه تاز شد. در یک برهه از زمان انگلستان تصمیم گرفت برای استیلا بر چاههای نفت قفقاز و آذربایجان شوروی قوای خود و همچنین عدهای از نیروهای روسیه تزاری که می خواستند به کشور خویش بازگردند را از گیلان عبور دهد و راهی قفقاز کند؛ اما نهضت جنگل به سبب ارتباطاتی که از زمان ماقبل دوره مشروطه با انقلابیون روسیه داشت نمی خواست این امکان به قوای انگلیس و بقایای روسیه تزاری دهد که به راحتی از گیلان عبور کنند بنابراین از آنها خواست در بیرون گیلان اسلحه خویش را تحویل دهند و هنگام خروج از گیلان سلاحشان را تحویل بگیرند. اما انگلیس نپذیرفت و در منجیل جنگ درگرفت. انگلستان با همه تجهیزات نظامی خویش به مقابله با جنگلی ها که امکانات خیلی محدودی داشتند آمد و در این جنگ جنگلیها شکست خوردند و قوای انگلیس تا رشت پیش رفت. البته درگیری و جدال بین طرفین ادامه یافت تا جایی که هیچ کدام بر دیگری پیروزی پیدا نکردند در نتیجه افرادی واسطه شدند و قرارداد صلحی بسته شد و نیروهای انگلیس در رشت و انزلی مستقر شدند و جنگلیها نیز در جنگلهای غرب باقی ماندند.
دوستان نزدیک فریب وعدهها را خوردند
یوسفدهی همچنین با اشاره به اینکه در این بین دولت «میرزا حسن خان وثوق الدوله» در تهران به روی کار آمد که با دولت انگلیس از روی ناگزیری یا تمایل قلبی همکاری داشت. انگلیسی که قصد داشت قرارداد ۱۹۱۹را در ایران اجرا کند قرارداد در زمانی که مجلس شورای ملی تعطیل بود با دولت وثوق الدوله منعقد شد. موضوع آن هم عملا تحت الحمایه قرار گرفتن دولت ایران در کنف دولت انگلستان بود. در آن شرایط به دلیل آشفتگی اوضاع، دولت مرکزی از عایداتی که باید صرف اداره مملکت می کرد محروم شده بود و تمام درآمدش ۳۵۰ هزار تومان ماهانهای بود که بصورت مساعده و قرض از دولت انگلستان می گرفت، افزود: دولت مرکزی کاملا مطیع انگلیس بود در چنین شرایطی دولت انگلیس به میرزا کوچک برای محبوبیتی که در گیلان و بین آزادیخواهان ایران داشت پیشنهاد کرد تا دولت مستقلی در گیلان تشکیل دهد اما میرزا کوچک این را نپذیرفت و این همان نکته مهم در رد اتهاماتی است که به میرزا وارد می کنند و او را تجزیه طلب می خوانند. چرا که وی این امکان را داشت اما نپذیرفت و گفت قصدمان آزادی تمامی ایران و کوتاه کردن دست اجانب از گیلان است.
وی با بیان اینکه میرزا در این میان همچنین حاضر نشد با دولت وثوق الدوله که دست اندرکار اجرایی کردن قرارداد ۱۹۱۹ بود صلح و آشتی برقرار کند، گفت: البته ارتباط بین دولت مرکزی و میرزا کوچک و نهضت جنگل دارای فراز و نشیبهایی بود اما نهایت کار این شد که در اثر فشارهای قوای انگلیس و قزاقهای دولتی، عدهای از جنگلیها از جمله حاج «احمد کسمایی» و دکتر حشمت با وسوسه تامین امنیت جانی از سوی دولت تسلیم شدند. میرزا کوچک این ظن قوی را داشت که دولت وثوق الدوله به قول خویش عمل نمی کند اما یارانش متاسفانه این وعدهها را باور کردند و تسلیم شدند. در ادامه دکتر حشمت به دار آویخته شد و آنهایی که تسلیم شدند مدتها در زندان و تبعید به سر بردند.
مردمی بودن راز ماندگاری میرزا کوچک خان
این محقق با بیان اینکه میرزا کوچک بقایای نیروهایش را به جنگلهای غرب گیلان منتقل و مجددا تجدید قوا کرد تا اینکه درگیری نیروهای بلشویک و روسیه سفید به گیلان کشیده شد، اظهار کرد: کشتیهای ژنرال دنیکن از نیروهای روسیه تزاری و کشتی نیروهای بلشویک به ریاست راسکلنیکف راهی انزلی شدند. در آن وقت «میرزا احمدخان اشتری» حاکم وقت گیلان یعنی نماینده دولت مرکزی در رشت بود. او که مرد بسیار معقول و مطلعی بود می دانست که خواه ناخواه نیروهای بلشویک در خاک ایران پیاده می شوند و خشونتها و اقداماتی نظیر مصادره اموال و دولتی کردن دارایی های مردم که در روسیه و قفقاز انجام داده اند را در گیلان دنبال می کنند. او شخصا به دیدار میرزا کوچک رفت و از وی دعوت کرد تا حکومت گیلان را بدست گیرد. علتش هم این بود که میرزا کوچک خان از دوران مشروطه با انقلابیون روسیه و قفقاز آشنایی و دوستی داشت و آنها میرزا را بعنوان یک آزادیخواه و مبارز قبول داشتند. این اقدام مدبرانه میرزا احمدخان موجب شد که میرزا کوچک به رشت بیاید.
وی ادامه داد: بلشویکها اواخر خرداد ۱۹۹۹ وارد گیلان شدند و در رشت دولت جمهوری سرخ گیلان شکل گرفت. شرط میرزا کوچک از ابتدا با آقایانی که عضو حزب عدالت باکو و عدهای از بلشویکهای روسی بودند این بود که اولا تبلیغ مرام کمونیستی نکنند و ثانیا کارهایی نظیر مصادره اموال که در قفقاز و روسیه انجام دادهاند در گیلان انجام نشود. متاسفانه بلشویکها برخلاف قرار قبلی عمل کردند و دست به تبلیغ مرام کمونیستی زده که طبعا در یک جامعه مذهبی و سنتی این سبب نارضایتی مردم شد.
وی ادامه داد: آنها اقدام به مصادره اموال و اذیت و آزار مالکان و تجار و کسبه کردند و بدین ترتیب میرزا اواخر تیرماه با قهر روانه جنگلهای فومنات شد. در رشت بلشویکها احسان الله خان دوستدار را که از چندی قبل وارد نهضت جنگل شده بود و با آنها همفکر بود به ریاست دولت جمهوری سرخ گیلان انتخاب کردند. خالو قربان هم با آنها همراه شد و یک دوره پر کشمکش بین جنگلیها و بلشویکها شکل گرفت. البته کل دوستی و قهر و آشتی مجدد جنگلیها و بلشویکها یک سال و نیم طول کشید. و سرانجام دولت اتحاد جماهیر شوروی طبق قول و قرارهایی که با دولت مرکزی ایران بست دست از حمایت جنگلیها برداشت و نیروهایش را به تدریج از گیلان خارج کرد. بدین ترتیب پشتوانه نیروهای مستقر در گیلان از دست رفت و فشارهای دولت مرکزی از طریق قوای انگلیس و قزاق افزایش یافت. نهایت کار به جایی رسید که بلشویکهای تندرو در رشت به انزلی عقب نشینی کرده و تعداد زیادی از آنها کشور را ترک کردند و به آذربایجان و روسیه رفتند. میرزا کوچک هم نیروهایش تسلیم و پراکنده شدند. میرزا در نهایت با گائوک آلمانی به سمت کوههای گیلوان در خلخال عقب نشینی کرد و ۱۱ آذر سال ۱۳۰۰ هر دو بر اثر سرما جان سپردند.
یوسفدهی راز ماندگاری میرزا را مردمی بودن وی دانست و با بیان اینکه او در تمام دوره هفت ساله نهضت جنگل در کنار مردم بود و مردم او را دوست داشتند، ادامه داد: میرزا در زمانی که حکومت را به دست داشت ساختارهای اجتماعی و مدنی را بهبود بخشید و ساختارهای آموزشی و رفاهی از جمله بیمارستان و مدرسه ایجاد کرد. نکته دیگر این است که میرزا در این هفت سال از همه چیز خود گذشت و با شرایط بسیار سخت غالبا در جنگلهای گیلان در حال مبارزه با بیگانگان بود و این ایثار از چشم مردم و تاریخ پنهان نماند. نحوه شهادت وی و اینکه سرش را از تن جدا کردند و سر بریده را در رشت سه روز به نمایش گذاشته و شهر به شهر گرداندند هم مرگی مظلومانه و زیبا برای او رقم زد و بر محبوبیتش در بین مردم افزود.
آثار نهضت جنگل بر اجتماع و فرهنگ
نهضت جنگل بازتاب گسترده و عمیقی در بخشهای مختلف داشته است که در این باره پژوهشگر گیلانی در گفتگو با خبرنگار مهر بخشهایی از نهضت جنگل اشاره کرد و آن را ادامه نهضت مشروطیت دانست و گفت: این نهضت حدودا از سال ۱۲۹۳ خورشیدی آغاز شد و به مرور جمعیت زیادی به آن پیوستند. در نهضت جنگل همه نیروها و اقوام از گیلکها، کردها، تاتها، تالشها و حتی تعدادی از افسران عثمانی و آلمانی در آن حضور داشتند.
هوشنگ عباسی با اشاره به نقش نهضت جنگل بر عمران و آبادانی در طول فعالیت خود، ادامه داد: هدایت آب سپیدرود برای حل مشکلات کشاورزان، ساختن پلها، ایجاد کارخانجات و کارگاههای صنایع دستی، پارچه و لباس، ساختن مدارس، تاسیس چاپخانه در کسما و روزنامه جنگل از جمله اقدامات این نهضت بود.
وی با بیان اینکه تاسیس مدارس جدید با مسئولیت استاد «ابراهیم فخرایی» انجام شد که بعدها کتاب سردار جنگل را نوشت، بیان کرد: نهضت جنگل به شعر و ادبیات نیز توجه خاصی داشت. میرزا خود شعر می سرود و اشعار فارسی و گیلکی وی در هر شماره نشریه نهضت جنگل به چاپ می رسید. آنها تشکلهایی را بوجود آورده و تلاش کردند در این زمینه اقدامات خوبی انجام دهند اما شرایط مهیا نبود و سرانجام این نهضت به شکست انجامید. میرزا مال و ثروتی جمع نکرد و عمر خود را برای آزادی و آزادگی گذاشت و در این راه سرش را نیز از دست داد اما یاد و خاطرهاش همیشه باقیست.
بازتاب نهضت بر هنر و ادبیات
پژوهشگر گیلانی در ادامه تصریح کرد: در عرصه هنر و ادبیات نهضت جنگل بازتاب داشته که بعنوان مثال می توان به داستان دختر رعیت و احمد احرار مردی از جنگل نوشته «محمود اعتماد زاده» و همچنین اشعار بسیاری از شاعران اشاره کرد. از سوی دیگر نهضت جنگل الهام بخش نقاشیها، تندیسها، فیلمها و ترانههای بسیاری بوده که نشان از تاثیر نهضت جنگل بر افکار و اندیشههای مردم دارد.
عباسی با بیان اینکه نهضت جنگل بعنوان یک جنبش اجتماعی و حرکت در روشنگری بسیار موثر بوده است، اظهار کرد: حرکتهای انقلابی با جانفشانی شکل میگیرند و این نهضت بر فعالیتهای بعد از میرزا نیز بسیار تاثیرگذار بوده است.
وی نهضت جنگل را نمادی برای آزادگی و ایستادن در برابر دیکتاتوری، استبداد و نفوذ بیگانگان توصیف کرد و گفت: هر چند مبارزات نهضت جنگل بیشتر چریکی و مسلحانه بوده اما به مرور آزادیخواهان آموختند که برای مبارزه باید در میان مردم بود، تشکلهای مدنی را رشد داده و جامعه را به آگاهی برساند.
راه روشن آزادگی
ما باور داریم مرگ پایان میرزا کوچک و نهضت جنگل نبوده است. پژواک مبارزات و حکایت از خود گذشتگی این روحانی مبارز در گذشته، امروز و فردا جاری است. میرزا و یارانش قدم در مسیری نهادند که در طول تاریخ تمام انسانهای آزاده در آن گام مینهند. آنها تا همیشه سرود ایمان، صلح و امنیت را زمزمه و در برابر ستم، استبداد و غارت ایستادگی می کنند.