خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی: طی ماههای گذشته معضلات و چالشهای زیادی پیش روی مخاطبان و فعالان حوزه موسیقی در بخشهای مختلف دیده شد که از آن جمله میتوان به تنزل چشمگیر محتوای ترانهها و اشعار استفاده شده در آلبومها و اجراهای زنده به ویژه در حوزه موسیقی پاپ اشاره کرد. شرایطی که نه تنها در افت شدید کیفیت آثار ارائه شده و کمرنگ شدن میزان استفاده مخاطبان از کارهای داخلی تاثیر بسزایی داشته، که رفتهرفته تاثیرات اجتماعی خود را نیز در شاخصههای رفتاری و الگوهای جامعه ایرانی بر جای خواهد گذاشت.
گرچه تنها ترانهسرایان و خوانندگان و صاحبان آثار موسیقایی در این چارچوب هدف انتقادها و گلایههای مطرح شده قرار میگیرند، اما در این راستا قطعاً شرایط دیگری به اشاعه این فرهنگسازی کمک کرده تا کار به اینجا برسد.
موضوع کیفیت ترانهها و اشعار، بهانه مهمی بود که با محمد الهیاری فومنی مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به گفتگو بنشینیم. الهیاری ضمن ارائه توضیحاتی در بخش اول گفتگو، در بخش دوم نیز مواردی را در این زمینه مطرح کرد و پس از تشریح اقدامات عملیاتی مجموعه تحتنظر خود برای بهبود و ساماندهی اوضاع ترانه و شعر، به موضوعات دیگری در حوزه موسیقی از جمله تمرکز دفتر موسیقی بر فعالیتهای روزانه و عدم برنامهریزی و سیاستگذاری در حوزههای اجرایی، چالشهای پیش روی جشنواره موسیقی فجر، ورود پولشویی به حوزه موسیقی، موضوع پرحاشیه معافیت مالیاتی هنرمندان موسیقی، دانلودهای غیرقانونی، نحوه نظارت دفتر موسیقی وزارت بر اجرای کنسرتها و موارد پرحاشیه دیگر هم پرداخت.
در ادامه بخش دوم گفتگوی صریح خبرگزاری مهر با مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را میخوانید؛
* یکی از مهمترین نکاتی که به نظر میآید میتواند یکی از مهمترین نکات چالشبرانگیز حوزه نظارتی دفتر موسیقی باشد بحث صحت و سقم ترانههاست که متاسفانه طی سالهای اخیر خوانندگان و صاحبان آثار را در معرض حاشیههای فراوانی قرار داده است؛ مایلم بدانم بهعنوان فردی که حتماً از این چالشها و اتفاقات بی خبر نیستید، چه رویکردی را پیش روی خود قرار دادهاید؟
ببینید یکی از مهمترین اشکالاتی که طی ماههای گذشته در سامانه ثبت شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت ارشاد وجود داشت و البته در این مدت تا حدودی نیز مرتفع شده، مرتبط نبودن اطلاعات شخصی افراد ثبتنام کننده با سامانههای زیرمجموعه سازمان ثبت احوال کشور بود. یعنی وقتی افراد آثار خود را حتی با ارائه کد ملی در سامانه شعر و ترانه ثبت میکردند، مشخص نبود که فرد ثبتنام کننده دارای هویت اصلی هست یا خیر؟ چرا که ممکن بود فرد ثبتنام کننده کد ملی فرد دیگری را وارد سامانه کرده باشد و دست به رفتارهایی زده باشد که واقعا برای دفتر موسیقی دردسر ساز میشد!
بسته اقتصادی موسیقی در کشور، به صورت تقریبی بیش از ۱۰۰۰ میلیاردتومان است در حالی که دفتر موسیقی بودجهای بین ۷ تا ۱۰ میلیارد تومان در سال دارد؛ ممکن است طی یک سال ۶ تا ۷ میلیارد تومان و در زمان دیگر ۸ تا ۹ میلیارد تومان تخصیص صورت گیرد. اما شما مطمئن باشید که این رقم از سقف ۱۰ میلیارد تومان تجاوز نخواهد کردکما اینکه در چندین مورد نیز این شرایط اتفاق افتاد و شاهد چالشهایی بودیم که من و همکارانم را بسیار اذیت کرد. به طور مثال خوانندهای شعری را از یک شاعر پیشکسوت یا متقدم کپی میکند، در حالی که این امکان وجود دارد دو یا سه بیت این اثر دستکاری شده یا از یک منبع اینترنتی اخذ شده باشد که منتصب به شاعر دیگری است.شرایطی که میدانیم خواسته یا ناخواسته در برخی موارد پدید آمد و شرایط پرحاشیه و سختی را هم ایجاد کرد. البته که رسیدگی به موارد اینچنین با حجم کاری فراوان که بعضاً ما را با ۱۹ هزار پرونده مواجه کرد، کار را دشوار میکرد که باید برای آن چارهای میاندیشیدیم.
آنچه تاکنون انجام گرفته و تلاش شده تا میزان اشتباهات در این حوزه را به حداقل برساند، تفکیک کاری است که طی آن نیروهای نظارتی دفتر موسیقی وزارت ارشاد فرصت مناسبتری برای بررسی اشعار در حوزههای مختلف را داشته باشند. این موضوع در حوزه صحت و سقم آثار کلاسیک و ترانههای معاصر نیز به شدت دنبال میشود.
ما اعتقاد داریم این دسته بندی کمک میکند تا ما دقت بیشتری روی موضوعاتی از این دست داشته باشیم. گرچه مجوز آلبومی که اخیرا درباره اشعارش، مسائلی مطرح شد و حواشی آن به رسانهها کشیده شد، مربوط به یک تا سه سال گذشته بوده است. اما بنده معتقدم ممکن است بازهم اتفاقاتی از این دست پیش بیاید که نه تنها دفتر موسیقی را نباید از مسئولیت آن شانه خالی کند بلکه تلنگری برای ماست که در شورای شعر و ترانه نسبت به این مسئله دقت بیشتری داشته باشیم.
* آقای الهیاری از بحث شعر و ترانه که بگذریم به طور حتم اولین گزینهای که پیش روی من به عنوان یک پرسشگر قرار میگیرد، طرح برخی از مباحث اقتصادی در حوزه موسیقی است که در فرآیند کنونی تولید، بازاریابی و فروش محصولات موسیقایی به هیچ وجه شرایط عادلانهای ندارد و همان طور که شما نیز در همین گفتگو اشاره داشتید، اکنون عمده توجهات متمرکز بر حوزه «موسیقی پاپ» است و در جریانی قرار گرفتهایم که گویی آثار فاخر و ارزشمند دیگر حوزههای موسیقی مورد توجه نیست. در این زمینه میبایست بستههای حمایتی متعدد و قانونمندی وجود داشته باشد که شرایط این نوع موسیقی را از حالت اغما خارج کرده و اجازه عرضاندام به آنها بدهد. شرایطی که نه تنها نیست بلکه حتی به نظر میرسد، برنامه ریزی منسجمی برای تضعیف گوش شنیداری مخاطبان و گرایش مطلق آنها به سمت موسیقی تجاری ترتیب داده شده است! آیا وقت آن نیست که دفتر موسیقی وزارت ارشاد با در نظرگرفتن شرایط بستههای حمایتی مناسب تری را به تولیداتی اختصاص دهد که ارزشمندند اما شرایط مناسبی برای ارائه و معرفی به مخاطبان ندارند؟
آنچه من اطلاع دارم این است که ارزش بسته اقتصادی موسیقی در کشور، به صورت تقریبی بیش از ۱۰۰۰ میلیاردتومان است در حالی که دفتر موسیقی بودجهای بین ۷ تا ۱۰ میلیارد تومان در سال دارد که این مساله به وضعیت دولت در سالهای مختلف تغییر هم میکند، زیرا میزان تخصیص آن متفاوت است. یعنی ممکن است طی یک سال ۶ تا ۷ میلیارد تومان و در زمان دیگر ۸ تا ۹ میلیارد تومان تخصیص صورت گیرد. اما شما مطمئن باشید که این رقم از سقف ۱۰ میلیارد تومان تجاوز نخواهد کرد.
مقایسه این دو رقم، نشان از کافی نبودن سیاستهای حمایتی است که اتفاقا بسیار هم «جشنواره زده» است. یعنی بیش از ۶۰ درصد بودجه دفتر موسیقی صرف جشنواره موسیقی فجر، جشنواره موسیقی نواحی و جشنواره موسیقی جوان میشود. حتی تعدادی از جشنوارههای موسیقی که در سطح استانها برگزار میشود با مبالغ اندکی از سوی دفتر موسیقی مورد حمایت قرار میگیرد.
از سوی دیگر ۲۰ درصد بودجه نیز به صورت ثابت، صرف هزینههای جاری مجموعههایی چون انجمن موسیقی در جهت تامین نیروی انسانی، پرداخت دستمزدها و بیمهها تعلق میگیرد. پس میبینید که دفتر موسیقی با چه بودجه باقی ماندهای به کار خود ادامه میدهد؟ جالب اینکه همین ارقامی که اشاره داشتم در صورت تخصیص صددرصدی است که عملاً در هیچ سالی تخصیصهای دوایر دولتی به صورت صددرصد نبوده است.
* پس با این تفاسیر که در ظاهر منطقی هم به نظر میآید، بخش حمایتی موسیقی به طور کامل از پشتیبانیهای قانونمند دولتی محروم خواهد شد. چرا که تقریباً در تمام کشورها فارغ از موسیقی تجاری، موسیقیهایی که مخاطبان کمتری دارند سوبسیدهایی بنا به ضوابط مدیریتی هر منطقه دریافت میکنند که عملا میتوانند حتی کجدار و مریز به حیات خود ادامه دهند. با توجه به آنچه اشاره داشتید به نظر میرسد عملا امیدی نباید به این حمایتها در ایران داشته باشیم!
هم اکنون آرشیوهایی در حوزههای مختلف موسیقی، دفتر موسیقی و مجموعه بنیاد رودکی وجود دارد که در معرض نابودی کامل هستند و ما باید هرچه زودتر نسبت به طراحی و تبدیل این آرشیوها به آرشیوهای دیجیتالی اقدام کرده و در راستای بازنمایی، رونمایی و تولید آثار درباره آنها اقدام کنیم. ببینید نگاه بنده تا آن زمان که افتخار حضور در دفتر موسیقی وزارت ارشاد را دارم، بر این قاعده استوار است که حوزه موسیقی تقریبا در همه بخشها توان درآمدزایی دارد. اما در عین حال میتوان جشنوارهها را با بودجههای حمایتی برگزار کرد و در این راستا آنچه به عنوان بودجه دولتی و یارانه باقی میماند میتواند صرف کارهای جدی حوزه موسیقی مانند حمایت، خرید آثار و کمک به تولید آثار فاخر شود.
در این چارچوب حتی یکی از دغدغههای من به اعتبار حضورم در فضای دانشگاهی تدوین و تکمیل پروژههای مرتبط با گردآوری تاریخ شفاهی است که به ویژه در حوزه موسیقی نواحی میتواند مورد توجه قرار گیرد. اینکه ما میخواهیم با عجله به سمت تدوین پروژههای تاریخ شفاهی در حوزه موسیقی حرکت کنیم، جزو اتفاقات بایسته و لازم است.
هم اکنون آرشیوهایی در حوزههای مختلف موسیقی، دفتر موسیقی و مجموعه بنیاد رودکی وجود دارد که در معرض نابودی کامل هستند و ما باید هرچه زودتر نسبت به طراحی و تبدیل این آرشیوها به آرشیوهای دیجیتالی اقدام کرده و در راستای بازنمایی، رونمایی و تولید آثار درباره آنها اقدام کنیم. شرایطی که وابسته به فراهم شدن بودجه است و اگر نگاه جدیتری نسبت به این مسئله وجود داشته باشد و در عین حال بودجههای حمایتی و دولتی نیز افزایش پیدا کند آنگاه میتوان به حمایت از فضایی که شما اشاره داشتید، اقداماتی را انجام داد.
* از جشنواره، بودجه و حمایت سخن گفتید؛ بد نیست برویم سراغ جشنواره سی و پنجم موسیقی فجر که در دوره مدیریتی شما میتواند نقطه مهمی در بررسی کارنامه برخی از فعالیتهای دفتر موسیقی وزارت ارشاد محسوب شود، به هر ترتیب این رویداد بنا به اهمیتی که دارد طی سالهای اخیر با چالشها، فراز و نشیبها و به طورکلی شرایطی همراه بوده که میتواند از جهات مختلف مورد بررسی قرار گیرد، در این میان تصور میکنم مهمترین چالشی که پیش روی شما قرار گرفت، حضور آقای شاهین فرهت به عنوان دبیر هنری این رویداد است که با توجه به عملکرد ضعیف سال گذشته تمدید آن میتواند از جهات مختلف مورد بررسی قرار گیرد، آیا دفتر موسیقی بهعنوان متولی اصلی اجرای سیاستهای وزارت ارشاد در جشنواره موسیقی فجر برای تکرار نشدن حاشیههای دوره گذشته تمهیداتی را برنامهریزی کرده است؟
طبق آییننامه، شورایی تحت عنوان «شورای انتخاب دبیر» وجود دارد که با ترکیب و تعداد اعضای مشخص به نمایندگی از صنوف مختلف حوزه موسیقی کار انتخاب دبیر را انجام میدهند. وظیفه این شورا معرفی افراد مختلفی است که برای حضور در کسوت دبیر جشنواره موسیقی فجر صلاحیت لازم را دارند. بر این اساس از دوره قبل ماجرا به این گونه شد که استاد شاهین فرهت به عنوان دبیر دوره قبلی و دوره فعلی انتخاب شوند.
این در حالی بود که اواخر بهار امسال که بنده وارد دفتر موسیقی وزارت ارشاد شدم، پس از اتمام دوره قبلی جشنواره، دبیر مشخص شده بود. موضوعی که البته عُرف بسیاری از جشنوارههاست و این هنرمندان پیشکسوت هستند که از بین آنها افرادی به عنوان دبیر انتخاب میشود. در این شرایط فردی که بهعنوان دبیر انتخاب میشود، مشاوران جوانتر و پویاتر را نیز در قالب همراهان فکری و اجرایی در کنار خود خواهد داشت. در این چارچوب طبق آییننامه هیاتی نیز به عنوان «هیات انتخاب آثار و گروهها» پیش بینی شده که دبیر موظف است طبق این آییننامه رفتار کند.
طبق نص آییننامه، نحوه حضور هنرمندان در جشنواره صرفا محدود به فراخوان نیست و دبیرخانه جشنواره میتواند گروههایی را نیز دعوت کند. در این چارچوب دبیر هیاتی با عنوان «هیئت انتخاب آثار و گروهها» که از گونهها و توانمندیهای مختلف برخوردارند در کنار خود خواهد داشتدر آییننامه به نکتهای اشاره شده که هنرمندان عزیز برای حضور در جشنواره میبایست با مراجعه به فراخوان نسبت به حضورشان اقدام کنند، اما طبق نص آییننامه، نحوه حضور هنرمندان در جشنواره صرفا محدود به فراخوان نیست و دبیرخانه جشنواره میتواند گروههایی را نیز دعوت کند. در این چارچوب دبیر هیاتی با عنوان «هیئت انتخاب آثار و گروهها» که از گونهها و توانمندیهای مختلف برخوردارند در کنار خود خواهد داشت که توسط رئیس جشنواره حکم میگیرند.
این هیات دو کار را انجام میدهد؛ اول بررسی و اظهارنظر درباره گزینههای پیشنهادی دبیر برای حضور در جشنواره است و دوم بررسی گروهها و هنرمندانی است که از طریق فراخوان در جشنواره شرکت کردهاند. پس عملا این هوشمندی بوده که هیات انتخاب به عنوان یک بازوی فکری و کمکی در کنار دبیر جشنواره حضور جدی داشته باشد تا در حوزه انتخاب گروهها گزینههای بیشتری کارها را بررسی کنند.
البته جناب فرهت در حوزه موسیقی کلاسیک سابقه بیشتری دارند اما میدانیم که در جشنواره موسیقی فجر گروههایی از دیگر حوزههای مختلف موسیقی حضور دارند که اینها به هر ترتیب نیازمند کارشناس تخصصی است چرا که یک دبیر با همه جامعیت و کسوت نتواند این حوزهها را پوشش دهد. البته برای این دوره ما چندین جلسه هیات انتخاب داشتیم که هرکدام از این نشستها دست کم دو ساعت به طول انجامیده و دوستان ما در این مجموعه زحمت کشیدند در موسیقی ایرانی، موسیقی نواحی، موسیقی کلاسیک، موسیقی کودک و نوجوان و بخش بین الملل پیشنهادها و اولویتها برای دعوت از گروهها مشخص کردند. به طوری که اکنون ستاد اجرایی جشنواره مشغول مذاکره و دعوت از آنهاست. در این راستا جای گروههای فراخوانی نیز پیشبینی شده و اکنون هیات انتخاب با پایان یافتن مهلت فراخوان مشغول بررسی آثار ارسالی است.
در آییننامه جشنواره موسیقی فجر این پیشبینی وجود دارد که اگر آییننامه در مقاطعی احتیاج به اصلاح داشت اقداماتی در این زمینه صورت گیرد. بهعنوان مثال اگر بخواهیم موضوع «رقابت» را صراحتا در جشنواره داشته باشیم، از سوی شورای ارزیابی جشنواره «به ضرورت» یا «به تشخیص شورای ارزیابی جشنواره» پیشنهاد اصلاح آییننامه به معاون هنری وزیر ارشاد داده میشود. البته با تجربه چندماههای که در گفتگو با کارشناسان داشتم تصور میکنم این آییننامه نیازمند اصلاحاتی است.
منتها لازم بود آییننامه فعلی در این دوره نیز اجرا شود چون اولا نمیتوانیم وسط راه آییننامه را تغییر دهیم. دوم اینکه ممکن بود متهم شویم که ما از همان ابتدا خواهان ورود به مسیر دیگری هستیم که این نیاز چندان خوشایند نیست. بنابراین تا جایی که ممکن است سعی میکنیم وفادار به آئیننامه پیش برویم که به کمک هنرمندان، اصحاب رسانه و کارشناسان بتوانیم برای فضای پس از جشنواره، آئیننامه را اصلاح کنیم. اگر بخواهیم انتخابهای بهتری انجام دهیم، درباره این موضوع گفتوگو خواهیم کرد.
* تصور میکنم بعد از چالش اصلاح آییننامه و موضوع انتخاب دبیر، تصمیم جنجالبرانگیز و پرحاشیه «حذف جایزه باربد» در دوره پیشین مدیریت دفتر موسیقی وزارت ارشاد که موافقان و مخالفانی هم داشت، یکی دیگر از دغدغههایی است که باید در این دوره به آن واکنش نشان دهید. شرایطی که گرچه به قول شما امکان اجرای آن در دوره فعلی جشنواره نیست، اما به نظر میآید حذف جایزه باربد که در دورههای مدیریتی حمیدرضا نوربخش در سمت دبیری جشنواره و فرزاد طالبی در سمت مدیریت دفتر موسیقی به صلاح رویدادی چون جشنواره موسیقی فجر نبوده است. حال با این شرایطی که از دیدگاه بنده توصیف شد قراری برای اصلاح روند موجود و اضافه شدن جایزه باربد وجود دارد؟
تصور بنده این است که برای سال آینده به سمتی برویم که بتوانیم بخشهایی از جشنواره را مانند دوره سی و سوم به قبل به صورت رقابتی داشته باشیم؛ منظور از فضای رقابتی، همان «جایزه باربد» است.گرچه از مقایسه باید دوری کرد ولی هر پدیدهای را باید با خودش سنجید. به نظر میرسد یکی از دلایل اقبال به جشنواره سینمایی فجر و اینکه همه مردم، آخرین تولیدات و خلق اثر خود را به جشنواره فیلم فجر میرسانند، موضوع جایزه سیمرغ بلورین است که در جشنواره اهدا میشود و همه پذیرفتهاند که در یک رقابت، هنر خود را عرضه کنند.
بنده در حوزه موسیقی طرفدار این هستم که جشنواره فضای رقابتی داشته باشد و برای جوانترها و میانسالترها فضای رقابت فراهم شود ضمن اینکه احترام پیشکسوتان و حضورشان در جشنواره حفظ شود.
جشنواره موسیقی فجر از سال گذشته صاحب یک آئیننامه تحت عنوان «آئیننامه برگزاری جشنواره موسیقی فجر» شده است البته این آئیننامه به این مسئله که جشنواره غیررقابتی باشد، صراحتی ندارد اما روح حاکم بر آن، روح فضای رقابتی نیست. این در حالی است که بنده موافق فضای رقابتی هستم اما در این مدت طی صحبتهایی که با افراد مختلف انجام دادم با دو گروه مواجه شدم که نیمی مخاقل رقابتی شدن و نیمی دیگر هم موافق حضور هنرمندان در یک فضای رقابتی هستند.به هر صورت تصور بنده این است که برای سال آینده به سمتی برویم که بتوانیم بخشهایی از جشنواره را مانند دوره سی و سوم به قبل به صورت رقابتی داشته باشیم؛ منظور از فضای رقابتی، همان «جایزه باربد» است.
* نکته مهم دیگری که در نحوه برگزاری جشنواره موسیقی فجر میتوان به آن اشاره داشت، توجه ستاد جشنواره به عنوان «فجر» است که طی سالهای اخیر آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته و جشنواره موسیقی فجر با کمترین توجه به تولید یا عرضه آثاری با موضوعات مرتبط با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نتوانسته رضایت هنرمندان و مخاطبان این گونه آثار را فراهم کند. آیا فکر نمیکنید با عبور از چهل سالگی انقلاب اسلامی جشنواره موسیقی فجر در کنار توجه به دیگر گونهها باید به این موضوع و ساختار نیز توجه بیشتری داشته باشد؟
ما در تلاشیم که متناسب با بضاعت زمانی، اقداماتی را در این زمینه انجام دهیم. قطعاً وقتی جشنوارههایی از جمله جشنواره موسیقی فجر به افتخار سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ذیل پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران برگزار میشود پس باید برنامهریزیها و شرایطی جهت اجرای آثار متناسب با انقلاب اسلامی نیز در این رویداد انجام پذیرد. در این زمینه هم تاکنون تلاشهایی برای اقدامات متناسب و منطبق با این موضوعات صورت گرفته اما شاید این تلاشها نگاه حداقلی بوده که لازم است تبدیل به یک رویکرد حداکثری شود. بنابراین تلاش ما این است که تا در قالب یک نگاه حداکثری به طرح و اجرای آثاری دراین حوزه کارهایی را انجام دهیم. کما اینکه شرایطی هم در بخش پژوهش جشنواره مهیا شود تا در راستای تبیین موضوع «نسبت انقلاب اسلامی و موسیقی» خدماتی به مخاطبان و علاقه مندان این بخش ارائه شود.
ما در بخش اجراها نیز تصمیم داریم اجرای سرودهای انقلابی در اماکن عمومی شهر به شکل جدی دنبال کنیم که هم در ایام جشنواره و هم پیش از برگزاری شاهد اتفاقاتی در این حوزه باشیم. هم اکنون در حال گفتوگو با تعدادی از گروههای حرفهای موسیقی هستیم که در ایام برگزاری جشنواره قطعات نوستالژی انقلابی را بر اساس جدول جشنواره پیش روی مخاطبان قرار دهند.
اساساً «پیوند موسیقی و انقلاب» یکی از ارکان اصلی این دوره جشنواره است چرا که بسیاری از شعارها در سالهای ابتدایی انقلاب، در قالب ارکان موسیقایی باعث پیشبرد اهداف انقلاب شده است. ما بر این باورین کشور ایران پس از پیروزی انقلاب در مقاطع مختلف، توفیقات فراوانی را در جنگ و میادین ورزشی داشت. علاوه بر این، موسیقی و کلام به حفظ اتحاد و همبستگی بیشتر کمک کرد. پس یادآوری و برجسته کردن چنین نقشهایی جزو اتفاقاتی است که باید در سی و هشتمین جشنواره موسیقی فجر رخ دهد.
* با خروج از مباحث مربوط به جشنواره موسیقی فجر که امیدوارم در سال جاری کمی متفاوتتر از دوره پیشین آن برگزار شود، به موضوع بسیار مهم و به زعم من فراموش شده کیفیت برگزاری کنسرتها به ویژه کنسرتهای پاپ میرسیم. شرایطی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این حوزه به غیر از موارد انگشت شمار اصلا از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست و با وجود افزایش غیرمنطقی و عجیب و غریب قیمت بلیتها، تنها چیزی که برای آن هیچ برنامهریزی وجود ندارد، بحث کیفیت است که اگر به آن ماجرای تاسفبار «پلی بک خوانی» را هم اضافه کنید، شرایط فاجعهآمیزتر میشود. آیا قرار نیست دفتر موسیقی وزارت ارشاد در این جریان شرایط منسجمتری را در حوزه نظارت کیفی پایهریزی کند؟
طبیعی است که دفتر موسیقی وزارت ارشاد بهصورت مستقیم نسبت به کیفیت اجراها مسئولیت و حسیاست دارد. اما با اظهار تأسف باید گفت:«در حال حاضر دفتر موسیقی وزارت ارشاد، یک دفتر خدماتی برای صدور مجوز اجراهای صحنهای است.» متاسفانه باید اذعان کرد که مجموعه دفتر موسیقی عاری از عناصر و بنیه کافی است برای اینکه سیاستگذاری در عرصه موسیقی است. شرایطی که باید این نقش را به دفتر موسیقی برگردانیم که این نهاد بتواند یک عنصر تأثیرگذار در فرآیند سیاستگذاری برای موسیقی باشد. ما در حال حاضر روزانه با حجم قابل توجه و فزایندهای از تقاضای افراد و شرکتها برای تصویب شعر و آلبوم، تِرَک، نماهنگ و اجازه برگزاری کنسرت مواجه هستیم که دست کم ۹۵ درصد وقت من و همکارانم در ساعت اداری را به خود اختصاص میدهد.
اگرچه منکر افزایش قیمتها برای تولیدکننده و برگزارکننده اجرای صحنهای نیستیم ولی طبیعی است که باید به این بینظمی، نظم داد و قاعدهای مشخص کرد. به هر حال دفتر موسیقی وزارت ارشاد از مرداد ماه بیسر و صدا این فرآیند را استارت زده، هنوز این مکاتبات وجود دارد و از اینکه به نتیجه برسیم، ناامید نیستیماما همین اتفاق هم با کیفیت نیست و اگر بخواهیم دستهبندی کنیم که چرا چنین شرایطی به وجود آمده نشات گرفته از چند بخش مختلف است. که بخشی از آن به متن ترانهها یا کیفیت ساخت ملودی و ریتمها برمیگردد که بحثهای فنی خودش را دارد. ممکن است این انتقاد از سوی کارشناس موسیقی کمتر وارد شود که در عرصه موسیقی پاپ، با آثار ماندگار مواجه شویم.
دومین موضوع هم به اتفاقات روی صحنه باز میگردد که بعضا توسط خوانندهها و نوازندهها باز میگردد و در اینجا هم تهیه کننده و هم دفتر موسیقی نسبت به آنچه روی صحنه میافتد، مسئولیت دارند. به طور مثال، ممکن است اتفاقات خلاف عُرفی روی صحنه رخ دهد که در اینجا هم تهیهکننده و هم دفتر موسیقی متقابلاً باید پاسخگو باشند. چرا که اولا در سمت تهیهکننده یا شرکتکننده این تعهد به وجود آمده که چه تعداد شعر و قطعهای اجرا شود و در این راستان نیز حرکتی خارج از چارچوب به وجود نیاید.
دوماً لازم است تا دفتر موسیقی روی مساله نظارت داشته باشد که کار در همان چارچوب مجوز داده شده پیش برود. در این راستا ناظران دفتر موسیقی هر شب در همه سالنهای اجرای صحنهای که دفتر موسیقی مجوز آن را صادر کرده، حاضر هستند، زیرا دفتر موسیقی مجوز اجراهای بالای ۱۲۰۰ نفر را صادر میکند. البته پیشتر رسم بر این بود که دفتر موسیقی بر یک اجرا نظارت داشته باشد اما در ماههای اخیر ناظر دفتر موسیقی یک شب در هر دو اجرا روی صحنه حاضر است و آنچه را که میبیند، به عنوان ناظر اعلام میکند که آیا قطعات در حال اجرا منطبق با آن چیزی است که مجوز گرفته و آنچه به جهت شئون اجتماعی در حال اتفاق روی استیج است، منطبق با حداقلهای لازم بوده است؟ اگر مواردی خارج از قاعده مشاهده شود، فردای آن روز و بلافاصله پس از اجرا صحنهای، با تهیهکننده آن شرکت ارتباط، برقرار و موارد تذکر داده میشود.
البته ما شاهد برخی موارد در بین حضار هستیم که مسئولیت صحت آنچه که در ارتباط با حضار مانند نظم عمومی، آمد و شد، نحوه نشست و برخاست و حرکاتی که اتفاق میافتد، متوجه نیروی انتظامی و مدیریت سالن است یعنی مسئولیت روی سِن بر عهده دفتر موسیقی وزارت ارشاد و تهیهکننده و مسئولیت پایین سن، با نیروی انتظامی و مدیر سالن است.
اگر افرادی به صورت انگشتشمار، رفتار خارج از عُرف انجام دهند، بلافاصله مراقبین سالن، به این افراد تذکر میدهند. ممکن است برخی مراجع بیرونی و نهادهای دینی متوجه این مسئله نباشند و همه مسئولیت را بر دوش دفتر موسیقی ارشاد که مجوز صادر کرده، بیندازند در حالی که مسئولیت افرادی که پایین سن به عنوان بیننده و شنونده نشستهاند و در حال مشاهده اجرای صحنهای هستند، به صورت مستقیم در حیطه مسئولیت دفتر موسیقی ارشاد نیست.
ما در گفتوگو با شرکتها به این مسئله پرداختهایم که آنچه در حال اتفاق افتادن است، زیر چتر قوانین حمایتی جمهوری اسلامی ایران رخ میدهد. طبیعی است که ما در یک کشور خنثی که نسبت به اصول و ارزشهای اجتماعی، خودش را فاقد مسئولیت میداند، زندگی نمیکنیم. لازم است برخی اصول به صورت پررنگتر از سوی خوانندهها و نوازندهها مورد توجه قرار گیرد. مسئلهای که درباره نقش صنوف به آن اشاره شد، در اینجا خودش را نشان میدهد یعنی ما باید به کمک صنفی که متولی برگزاری اجراهای صحنهای است، برویم. صنفی از تهیهکنندهها و شرکتهایی که کار اجرای صحنهای انجام میدهند، تشکیل شده که بتوانیم در کنار نظارت کیفی که بسیار موضوع مهمی است به صورت توأمان، ناهنجاریها و مشکلات موجود را به حداقل برسانیم.
* آیا ماجرای نظارتی که مورد تاکید دفتر موسیقی است در حوزه افزایش سرسامآور قیمت بلیت کنسرتها نیز صدق میکند؟
ما در مرداد ماه سال جاری و قبل از اینکه بحثهای مربوط به کم و زیاد بودن قیمت بلیت کنسرتها در رسانهها مطرح شود، پیرامون قیمت اجراهای صحنهای مکاتباتی با دفتر حقوقی وزارت ارشاد داشتم که به زودی نتایج آن اعلام میشود. برخی از تهیهکنندگان امسال با توجه به قانون ۱۰ درصدی، قیمت بلیتها را در تابستان افزایش دادهاند. که من بلافاصله با دفتر حقوقی وزارت ارشاد مکاتبه کردم که انتظار مردم از ما این است که فرآیند قیمت گذاری بلیتهای کنسرت را کنترل کنیم تا فشار بیش از حد به مردم و کسانی که علاقهمند به تهیه بلیت هستند، وارد نشود.
دفتر حقوقی وزارت ارشاد هم مکاتبهای از طرف ما با سازمان حمایت از مصرفکنندگان اداره کل تعزیرات حکومتی داشت و آن اداره کل از طرف سازمان حمایت از مصرفکنندگان به وزارت ارشاد پاسخی را تنظیم کرد مبنی بر اینکه کالاهایی مانند ارزاق عمومی و قیمت نان به نام «کالاهای بند الف» در بخشنامه آنها وجود دارد. همچنین کالاهایی در بند «ب» وجود دارند که دولت به ضرورت بر قیمت آنها ورود میکند.
فرض کنید یکباره قیمت گوشت که جزو کالاهای بند «ب» است، جابجا شود. در این راستا ستاد تنظیم بازار بلافاصله، ورود و قیمت، حدود و ثغور و کف و سقف آن را مشخص میکند. به هر ترتیب در پاسخ مکاتبه نوشته شده بود که «به جز بند الف و ب، قیمت گذاری بقیه کالاهایی که مشمول بند ج میشوند، رأساً توسط واحد تولیدی یا خدماتی صورت میگیرد». با استناد به این پاسخ، عملاً دست ما از اینکه بخواهیم در فرآیند قیمتگذاری اجراهای صحنهای ورود کنیم کوتاه میشد. البته بنده طی هفتههای اخبر به دفتر حقوقی وزارت ارشاد مراجعه کردم و از آنها خواستم که در نامهای مجدد به سازمان حمایت از مصرفکنندگان به صورت مصداقی و مشخص به این مسئله اشاره کنند که «الان چه اتفاقی در حوزه قیمتگذاری در حال رخ دادن بوده و چه نشانههای وجود دارد که میتوان به کمک مجمع صنفی تولیدکنندگان آثار دیداری و شنیداری، ارزشگذاری و رتبهبندی اجراهای صحنهای، سقف و کف برای آن مشخص کرد».
ما برای آنکه بتوانیم این موضوع را به یک مسیر مشخص برسانیم و منافع خریداران بلیتها و منافع مصرفکنندگان هم تا حد فراوانی رعایت شود، باید دوباره شرایطی را فراهم کنیم که دفتر حقوقی مجدداً با سازمان حمایت از مصرفکنندگان اداره کل تعزیرات حکومتی مکاتبه کند. اگرچه منکر افزایش قیمتها برای تولیدکننده و برگزارکننده اجرای صحنهای نیستیم ولی طبیعی است که باید به این بینظمی، نظم داد و قاعدهای مشخص کرد. به هر حال دفتر موسیقی وزارت ارشاد از مرداد ماه بیسروصدا این فرآیند را استارت زده، هنوز این مکاتبات وجود دارد و از اینکه به نتیجه برسیم، ناامید نیستیم.
* آقای الهیاری اخیراً سازمان امور مالیاتی کشور پیشنویس لایحه اصلاح قانون مالیاتی کشور و به تبع آن حذف ماجرای معافیت مالیاتی اصحاب فرهنگ و هنر را تدوین کرده که قرار است در هیات دولت مطرح شود موضوع بسیار پرحاشیه و چالشبرانگیزی که گویا شامل همه زیر مجموعههای وزارت ارشاد میشود. لطفاً ما را در جریات تازهترین اقدامات دفتر موسیقی وزارت ارشاد در این زمینه قرار دهید.
واقعیت عمومی آن است که کشور در دهه آینده به سمتی خواهد رفت که اتکایش را به منابع نفتی، کاهش و درآمدهای غیرنفتی را افزایش دهد؛ اتفاقی که در همه جای دنیا رخ داده است. در این چارچوب یکی از مهمترین منابع غیرنفتی، منبع مالیات است. اما علیرغم اینکه در سایر ساحتها و حوزهها، مالیاتهای سنگین و جدی اخذ میشود، اما در عین حال حوزه فرهنگ و هنر، معاف از پرداخت مالیاتهای کلان است. شرایطی که در پیشنویس لایحه اصلاح قانون مالیاتی کشور به گونهای برنامهریزی و پیشنهاد شده که بند «ل» ماده ۱۳۹ قانون مالیاتهای مستقیم حذف شود. البته اگر چنین اقدامی به جهت حقوقی انجام شود، چهار سال زمان خواهد برد. پس فرآیندی نیست که یک شبه و در لایحه بودجه سال آینده بند «ل» ماده ۱۳۹ را که به صورت عام، معافیتها را برای فعالیتهای فرهنگی و هنری در نظر گرفته شده است، حذف شود.
ممکن است سازمان امور مالیاتی در راستای وظایف مالیاتی خودش اشتباه عمل نکرده باشد اما دولتها نسبت به حمایت از فعالیتهای فرهنگی و هنری وظیفه دارند و طبیعی است که به این سادگی تن به حذف معافیتهای اینچنینی برای حوزه فرهنگ و هنر نخواهند داد. به نظر من بعید به نظر میرسد که ماجرای معافیت مالیاتی هنرمندان با توجه به رایزنیهای اهالی فرهنگ و هنر، کمیسیون لوایح دولت و کمیسیونهای تخصصی مجلس به سمتی سوق پیدا کند که بخواهد بند «ل» ماده ۱۳۹ را که شامل معافیتهای فرهنگی و هنری است، حذف کند. تصور بنده بر این است که پیشنهاد معافیتها در لایحه سالهای آتی آمده است.
سازمان امور مالیاتی کشور اعلام کرده که میخواهد منابع درآمدیاش را از محل مالیات افزایش دهد. از سوی دیگر ممکن است سازمان امور مالیاتی در راستای وظایف مالیاتی خودش اشتباه عمل نکرده باشد اما دولتها نسبت به حمایت از فعالیتهای فرهنگی و هنری وظیفه دارند و طبیعی است که به این سادگی تن به حذف معافیتهای اینچنینی برای حوزه فرهنگ و هنر نخواهند داد.
البته بلافاصله پس از آنکه طی دو سه هفته گذشته ما نسبت به این موضوع مطلع شدیم، معاونت هنری وزارت ارشاد به کمک کارشناسان معاونت، نامهای از طرف معاونت امور هنری برای مجموعه وزارتخانه تنظیم کرد که با دلایل متقن، مخالفت خودش را نسبت به حذف بند «ل» ماده ۱۳۹ قانون معالیتهای مستقیم اعلام کند و در سایر حوزههای فرهنگ و هنر مانند نشر و سینما هم چنین نظری را دارند. حتی بنده شخصاً درباره حساسیت و یکدستی که در داخل وجود دارد، با رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران نیز صحبت کردم.
* موضوع تقویت بخش بینالملل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از مهمترین خلاءهای چارت تشکیلاتی این مجموعه است که طی سالهای اخیر آنچنان که باید مورد توجه مدیران این دفتر نبوده؛ آیا قرار نیست در این راستا شاهد تحولاتی باشیم که بتوان در جهت این تغییر نگرش فضای جدیدی را برای حضور گروههای خارجی معتبر حوزه موسیقی فراهم کنیم؟ البته در این میان نمیتوان از شرایط سیاسی و اقتصادی که کشورمان با آن روبروست بی توجه عبور کرد، اما با تمام این تعاریف گمان میکنم امور بینالملل دفتر موسیقی وزارت ارشاد میتواند عملکرد بهتری نسبت به وضعیت کنونی داشته باشد.
ما یک کارشناس در دفتر موسیقی وزارت ارشاد داریم که امور اداری و اجرایی گروههایی که متقاضی اجرا در ایران هستند را پیگیری میکنند. این فعالیتها نیز محدود به موضوعاتی چون تقاضای ویزا و هماهنگیهای لازم با وزارت امور خارجه است که ما نهایت تلاشمان را در این چارچوب انجام میدهید. البته در حوزه بین الملل جشنواره موسیقی فجرنیز برنامه ریزیهایی انجام گرفته که افرادی خارج از مجموعه که دارای صلاحیتهای لازم هستند به کمک ما بیایند تا بتوانیم نسبت به دعوت از گروههای خارجی برای شرکت در جشنواره موسیقی فجر اقداماتی را انجام دهیم.
البته ما در این حوزه خود را ملزم به توجه مواردی چون آینده بازار موسیقی در فضای بینالملل، گرایش به گونههای موسیقی، فستیوالهای مهم دنیا در حوزه موسیقی و اینکه با کدام یک از فستیوالها میتوان وارد روابط بلندمدت، عقد پیماننامهها و تفاهمنامهها میدانیم که قطعا جزو نقیصههای دفتر موسیقی وزارت ارشاد است؛ اینها جزو نیازهای ماست که بتوانیم فضای بینالملل را در دفتر موسیقی تقویت کنیم. در این مدت نیز نهایت تلاش را انجام دادیم که به موضوع دیپلماسی موسیقی جدی پرداخته شود.البته در ادبیات گفتاری بنده دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی، موضوع جدی است. ما باید بتوانیم از رسانه و عاملی برای حوزه موسیقی استفاده کنیم برای اینکه بتوانیم پیام فرهنگی خود را به دنیا برسانیم.
* مدتی است در محافل غیررسمی موضوع وقوع پولشویی در حوزه موسیقی و افرادی خودشان را به عنوان تهیهکننده معرفی میکنند مطرح شده است. مایلم در این مورد از تازهترین اقدامات دفتر موسیقی وزارت ارشاد آگاه شوم که چه اقداماتی برای جلوگیری از ورود چنین افرادی در مجموعه تحت مدیریت شما صورت گرفته است؟
چندی پیش گفتوگویی با جناب صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تحت عنوان «صلاحیت حرفهای تهیهکنندهها» در خبرگزاری مهر منتشر شد که مبنای آن دال بر این داشت که افرادی که میخواهند وارد فضای موسیقی شوند و باید صلاحیت حرفهای این کار را داشته باشند. واقعیتی که روزمره با آن مواجه هستیم آن است که تقاضاهای روزافزون از سوی افرادی که مایلند در زمینه تولید آثار موسیقایی، اجرای کنسرت و اجراهای صحنهای ورود پیدا کنند، پولهایی را همراه خود دارند، این در حالی است که دست ما از برخی جهات خالی است. برخی از این افراد به لحاظ سوابق فنی در حوزه موسیقی سابقه و تبحری نداشته و کاری انجام ندادهاند اگرچه از جهت مالی، عقبه خوبی دارند ولی تاکنون روال کار به این شکل بوده که به کمک مراجع ذیصلاح نسبت به استعلام صلاحیت این افراد سؤال میشود.
به نظر میرسد بتوان با کمک مراجع ذیصلاح و مجموعههای صنفی در حوزه موسیقی و البته ارائه قیود و شروط برای افرادی که میخواهند وارد تهیهکنندگی موسیقی شوند، عرصه را مدیریت کرد من با همراهی دفتر حقوقی در حال باز کردن مسیر جدید در دفتر موسیقی وزارت ارشاد هستیم، البته در این راستا باید از صنف موسیقی هم کمک بگیریم. فردی که میخواهد وارد فضای تولیدکنندگی، انتشار و اجرا در عرصه موسیقی شود، باید بین اهالی موسیقی، خوشنام و سبقه داشته باشد که بتواند وارد چنین فضایی شود. انشاءالله چنین مسیری باز شود و مورد بهرهبرداری قرار گیرد. طبیعی است که این حوزه به لحاظ اقتصادی درآمدزاست و افراد مختلفی را مجاب میکند ولو با سرمایههای اندک به تصور اینکه سود هنگفتی به دست خواهند آورد، وارد سرمایهگذاری در چنین فضایی شوند.
به نظر میرسد بتوان با کمک مراجع ذیصلاح و مجموعههای صنفی در حوزه موسیقی و البته ارائه قیود و شروط برای افرادی که میخواهند وارد تهیه کنندگی موسیقی شوند، عرصه را مدیریت کرد.
در آئیننامه ۴۷۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به صراحت پیشبینی شده که اگر فردی میخواهد آموزشگاه موسیقی راهاندازی کند، باید در رشته موسیقی تحصیل کرده و سابقه تجربی داشته باشد و صلاحیتهای فنی فرد مانند موسیقیدانیاش به تائید شورایی تحت عنوان «شورای نظارت بر آموزشگاه آزاد موسیقی» برسد. بنابراین فردی که میخواهد وارد فضای آموزش شود، باید اهلیت لازم برای این موضوع را داشته باشد. به دلیل فقدان اسناد بالادستی، در دفتر موسیقی وزارت ارشاد، هیچ متر و ملاکهایی گذاشته نشده و از این فقدانها، ما امروز شاهد حضور افرادی هستیم؛ گرچه ممکن است سرمایههای خوبی تزریق شده باشد اما فاقد توانمندیها و صلاحیتهای موسیقایی لازم برای فعالیت در این عرصه هستیم.
* طی روزهای گذشته در گفتگویی که با رییس پلیس فتا درباره دانلودهای غیرقانونی حوزه موسیقی داشتم، به نقل ایشان گفته شد که پلیس آماده هر گونه همکاری با وزارت ارشاد است. بالاخره قرار است در این حوزه یک بار برای همیشه شاهد اتفاقات موثری باشیم یا خیر؟
یکی از فقدانهای موسیقی در کشور، فقدان هماهنگی بین دستگاهها است. اخیراً سندی تحت عنوان «شورای هماهنگی موسیقی» در شورای عالی انقلاب فرهنگی در شرف تصویب است که در کمیسیون هنر و معماری مطرح و قرار شد در صحن کمیسیون تخصصی هنر رأی بیاورد که به منزله مصوبه شورا خواهد بود. شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشبینی کرده که معاونت امور هنری، ریاست و دفتر موسیقی، دبیری شورا را بر عهده داشته باشند و دستگاههای مختلفی حضور داشته باشند تا موضوع موسیقی در کشور در حوزه مدیریتی از یک ضرباهنگ بهتری برخوردار باشد.
در حال حاضر دستگاههای مختلفی در حوزه موسیقی فعالیت دارند، انرژیهای همدیگر را خنثی و کار موازی انجام میدهند و یاد شاید هم از اتفاقات همدیگر خبری ندارند. پس تشکیل چنین مجموعهای که در شورای عالی انقلاب فرهنگی به آن اشاره کردم کمک میکند تا اینکه اتفاقات هماهنگتری بیفتد.
جالب است بدانید یکی از اتفاقاتی که در این شورا رخ داده است، بحثهای مرتبط با کپیبرداری و عدم رعایت حقوق مادی و معنوی است. ما در طول روز با مسائل مختلفی مانند اختلافات فراوان تهیهکنندهها و خوانندهها با هم و تهیهکنندهها با یکدیگر نسبت به قطعاتی که پیشتر تولید و خوانده شده، مواجهیم که چنین مسائلی دستمایه تشکیل پروندههای مختلف حقوقی و قضایی در مراجع قضایی شده و جزو مواردی است که اگر شورای هماهنگی دستگاهها شکل بگیرد، میتوان برای زودتر به سرانجام رسیدن آن، گفتوگو کرد.
* در پایان فکر میکنید مهمترین چالش پیشروی دفتر موسیقی وزارت ارشاد در ماههای منتهی به پایان سال چیست؟
با توجه به بضاعت چند ماههام، بندهایی در رابطه با وضعیت حوزه موسیقی و بعضی مشکلات به صورت عمومی در ارتباط با موسیقی در کشور و در ارتباط با دفتر موسیقی وزارت ارشاد یادداشت کردهام که باید مرتفع شده تا این دفتر بتواند نقش پویاتر و فعالتری داشته باشد.
تصور بنده این است که اگر همه مدیران وزارت ارشاد از سطوح میانی تا سطوح بالاتر نسبت به این موارد اهتمام کافی داشته باشند، میتوان برخی مسائل را به حداقل رساند. من به عنوان تحصیلکرده حوزه علوم اجتماعی، مسائل اجتماعی، دینی، نیازهای مردم و حکمرانی خوب را جزو دغدغههای فکری و همیشگی خود میدانم و تصور میکنم از قِبَل گفتوگو با هنرمندان و مسئولان و حلقه واسط بین حاکمیت و هنرمندان و صد البته کمک به درک متقابل طرفین از یکدیگر میتواند بیش از گذشته فضاهای فکری را به هم نزدیک کند بنابراین گفتوگوهای فراگیر و مسائلی از این قبیل میتواند به افزایش تعاملها کمک کند تا شاهد اتفاقات بهتری باشیم.