افسانه سالاری تهیهکننده فیلم مستند «تارهای ممنوعه» که در سیزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» به نمایش درآمد، درباره ایده ساخت این فیلم به خبرنگار مهر گفت: فیلم مستند «تارهای ممنوعه» روایت چهار جوان نسل دوم افغانستانی است که پدر و مادر آنها اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ به ایران مهاجرت کردند و این جوانان در ایران به دنیا آمده و بزرگ شدهاند. این چهار جوان تصمیم گرفتهاند گروه موسیقی راک تشکیل دهند و رویای راک استار شدن و برگزاری کنسرت در ایالت بامیان افغانستان را دارند.
وی در توضیح منطقه بامیان که پایتخت فرهنگی افغانستان شمار میرود، بیان کرد: این منطقه، مکان سمبولیکی به حساب میآید چراکه هم بسیار منطقهای امن است و به لحاظ طبیعی بسیار زیبا است و در عین حال، منطقهای هزاره نشین به حساب میآید که برای هزارههای افغانستان که معمولاً مهاجران افغانستانی در ایران را هزارهها تشکیل میدهند، منطقهای بسیار مهم است. منطقه بامیان بسیار امن است اما راههایی که منتهی به بامیان میشود از جادهای که از کابل به بامیان منتهی میشود، جاده جلریز نام دارد و تحت کنترل طالبان است و به این جاده، جاده مرگ گفته میشود. به همین دلیل تمام سفرها به بامیان معمولا سفرهای هوایی هستند.
سالاری گفت: این بچهها قصد دارند اولین کنسرتشان را در بامیان و در برابر باقی ماندههای مجسمه های بودا که ۲۰ سال پیش توسط طالبان نابود شدند، برگزار کنند و مسالهای که برای من به عنوان یک ایرانی مهم بود این بود که این بچهها حاضر هستند تا کجا برای هنر و رویاهایشان پیش روند و حاضر هستند با چه خطرات و ریسکهایی در این مسیر مواجه شوند که به رویا و هدفشان برسند.
تهیهکننده «تارهای ممنوعه» درباره کار کردن در حوزه مهاجرت و انگیزهاش از ساخت این فیلم گفت: کار کردن درباره مهاجرت افغانستانیها برای من خیلی مهم بود، چون خودم هم سال ۲۰۱۱ از ایران به فرانسه مهاجرت کردم، البته شاید شیوه زندگی من با زندگی مهاجران افغانستانی در ایران قابل مقایسه نباشد اما به هر حال خود تجربه دور از وطن بودن و غربت، تجربهای است که خیلی من را با مهاجران افغانستانی در ایران همدل کرد، به ویژه وقتی متوجه شدم که افغانستانیهای داخل ایران، غیر از مساله غربت، محدودیتهای دیگری نیز دارند و آنها را تجربه میکنند.
وی توضیح داد: این مهاجران سالهاست شهروند درجه دوم محسوب میشوند و با انواع و اقسام محدودیتهای قانونی روبرو هستند و به همین دلیل برایم مهم شد که در مورد این موضوع کار کنم تا اول از همه موضوع را به ایرانیان داخل ایران بیشتر بشناسانم و در وهله دوم تلاش کنم در این مسیر، نسل دوم مهاجران افغانستانی در ایران را که اتفاقا نسل درخشانی هستند و در بهترین دانشگاههای ایران درس میخوانند بهتر دیده شوند، از جمله بچههای گروه موسیقی راک که سه نفر از آنها کارگر خیاطی و نجاری هستند و نفر چهارم گروه که خانم است و هر کدام به نوعی دچار یکسری محدودیتها هستند و در عین حال تصمیم گرفتند گروهی راک تشکیل دهند و بابت موسیقی که به قول خودشان، حتی ایرانیها هم برای اجرای آن با محدودیت مواجهند، تلاش کنند.
سالاری در مورد پذیرفتن تهیهکنندگی این فیلم بیان کرد: من خودم را بیشتر فیلمساز میدانستم تا تهیهکننده، البته سالها خارج از ایران درسهای مرتبط با تهیهکنندگی را خوانده و در ورکشاپهای متعددی نیز شرکت کردهام و در زمینه جذب سرمایه از موسسات و فستیوالها تجربه دارم چرارکه سال ۲۰۱۵ به همراه چند تن از دوستانم موسسه فیلمسازی را تاسیس کردیم. وقتی آقای حسن نوری با من درباره تهیهکنندگی این فیلم صحبت کرد، آن را به عنوان اولین پروژه پذیرفتم. البته چون اولین کار تهیهکنندگی من به حساب میآمد تا حدودی ریسک کردم.مخاطب این فیلم جامعه مهاجر کل جهان است چراکه یکی از موضوعات روز بحث مهاجرت است و محدودیتهایی که مهاجران با آنها روبرو هستند
وی، تهیهکنندگی را کاری خلاقانه، هنری و مشترک با کارگردان دانست و افزود: بخشی از کار تهیهکنندگی مربوط به مسائل مالی است و در دنیای امروز تهیهکننده کسی است که پا به پای کارگردان جلو میرود و برای من به عنوان یک فیلمساز، این بخش کار بسیار هیجانانگیز بود تا این پروژه و هدفمان به ثمر برسد تا اهداف مالی.
این فیلمساز جوان همچنین بیان کرد: حسن نوری کارگردان افغانستانی است و برای من مهم بود فیلمسازی آشنا با فرهنگ افغانستان این کار را به سرانجام برساند چراکه معمولا فیلمهایی که در حوزه مهاجرت یا فیلمهایی که درباره افغانستان ساخته شده، توسط فیلمسازان غیر افغانستانی کارگردانی شده است. به نظر من قصهای که توسط فیلمسازی آشنا با فرهنگ کشور مبدا روایت شود، روایتی ارزشمندتر است و باید جدی گرفته شود. حضور حسن نوری، انگیزه مضاعفی برای من شد تا این کار را قبول کنم و خوشبختانه توانستیم از جشنواره معتبر ایدفا، اولین کمک هزینه ساخت فیلم و امتیازهای ارزشمندی را از این جشنواره دریافت کنیم.
وی به حمایت جشنوارههای بینالمللی چون ایدفا از ایده فیلمها اشاره کرد و افزود: بعد از حضور در ایدفا، توانستیم فیلم را در مدرسه تابستانه ایدفا شرکت دهیم و با فیلمسازان و تدوینگرهای خوبی مشورت کنیم و بعد از آن توانستیم از مدرسه بینالمللی فیلم دوحه برای پستولید فیلم مبلغی را دریافت کنیم. پروژه با این توصیف، بینالمللی شد و همین موضوع سبب شد تا پیش از ساخته شدنش دیده شود و این همان چیزی بود که من میخواستم و برایم مهم بود این مسیر در فضای بینالمللی برای من به عنوان تهیهکننده و کارگردان باز شود.
تهیهکننده «تارهای ممنوعه» این فیلم را تنها مختص به مخاطب افغانستانی ندانست و تاکید کرد: مخاطب این فیلم جامعه مهاجر کل جهان است چراکه یکی از موضوعات روز بحث مهاجرت است و محدودیتهایی که مهاجران با آنها روبرو هستند. برای سازنده این فیلم مهم بود مهاجران در سراسر دنیا بتوانند از این قصه الهام بگیرند که در هر شرایطی میتوان تخیل کرد و مثل کاراکترهای این فیلم از سطح زندگی کارگری بالاتر روند و با رویاها زندگی کرد.
وی در پایان با انتقاد به برخی فیلمهایی که در چند سال اخیر درباره مهاجران افغانستانی ساخته شده اشاره کرد و گفت: به نظر من اتفاق خوبی است که سوژه مهاجرت افغانستانیها مورد توجه قرار گرفته اگرچه برخی از این فیلمها نه تنها کمکی به فضای موجود نکردند بلکه به بازتولید کلیشهها کمک کردند. برای مثال فیلمی سال گذشته ساخته شد که در بین جامعه افغانستانی و مهاجران و هم بین جامعهشناسانی که این مسائل را به صورت آکادمیک و حرفهای دنبال میکند مورد نکوهش قرار گرفت. البته خیلی خوشحالم که این سوژه به عنوان دغدغهای برای فیلمسازان مورد توجه قرار گرفته است.