حجتالاسلام محسن قنبریان به مناسبت ولادت حضرت زینب (س) در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: حضرت زینب در اوج مشکلات و بحران جز زیبایی نمیبیند. این که چطور انسان میتواند در بحرانها زیبایی ببیند نکته مهمی است. مقوله زیبایی مقولهای نیست که بشود مستقل از ما درباره آن قضاوت کرد. ما درباره مسائلی مثل زیبایی هم بازیگر و هم تماشاگر هستیم. یعنی ما هم در آن نقش داریم. به تعبیر دیگر ما باید حتماً نسبت خودمان را با این پدیده خارجی معلوم کنیم تا آنوقت از آن زیبایی و یا زشتی نتیجه بگیریم. فاصله و صندلی تماشای ما خیلی در این زمینه مهم است. مثلاً ماه که اینهمه در شعر شاعران آمده است از زمین زیباست. از این میخواهم نتیجه بگیرم آن حادثه و بلاهایی که اسم آن را بلا و گرفتاری میگذاریم، اگر نسبت ما با آن تصحیح شود و صندلی تماشای ما متفاوت شود، آنوقت ما آن چیزی را میبینیم که زینب کبری (س) میبیند. اگر ما صندلی تماشای ایشان را عاریه بگیریم ما هم آنوقت از بلاها زیبایی میبینیم.
این استاد حوزه علمیه افزود: از موانع اصلی یکی اکنونزدگی ماست که ما فقط این لحظه و این آن را میبینیم. درحالیکه این یک حادثه از هزاران حادثه از عمر ماست و انسان اگر بتواند از آن اکنونزدگی درآید و یک مقدار بالاتر بیاید، ممکن است دیدگاهش عوض شود. یکی دیگر کلیشهزدگی ماست که معمولاً کلیشههای ذهنی داریم و عادت کردیم که عمر طولانی، مرفه و همه چیز به کام را زیبا بدانیم و غیر این را زیبایی ندانیم. نمیخواهیم در این کلیشه هم بازاندیشی کنیم.
محسن قنبریان ادامه داد: زینب کبری (س) منزل نامیرایی را دید. اتفاقی که در کربلا برای اباعبدالله (ع) افتاد زیباترین قسمت حیات یعنی بیمرگی بود. قرآن از آن تعبیر میکند که «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا» این جایگاه را دید. متقابلش جایی که حیات عین مرگ است را دید و این را یافت که اباعبدالله خودش فرموده بود: «فَإِنِّی لاَ أَرَی اَلْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَةً وَ لاَ اَلْحَیَاةَ مَعَ اَلظَّالِمِینَ إِلاَّ بَرَماً». من مرگ را به جز سعادت نمیدانم وقتیکه مقابل آن زندگی با ظالمین باشد. پس موجب ضیق، تنگی، دلتنگی و ملالت برای من است. این را وقتی میبیند که به یک سرای بیمرگی میرسد که دیگر نامیرا است و اباعبدالله دیگر هست که هست.
وی سپس گفت: درآمدن از کلیشه و عوامزدگی بلا را شیرین میکند. میبینید کنار آن بدن میآید و با یک حالت خیلی عارفانه میفرماید: «تقبل منا هذا القربان». این قربانی را از ما قبول کن. معلوم است کسی در اوج این مصائب و حادثه سوزناک، از یک منظر بالاتری نگاه میکند که اینطور میبیند. حتی اگر قرآن را هم ملاحظه کنیم میبینیم در ۴ موضع از پیامبر خدا، خدای متعال زیبایی خواسته که هر ۴ موضع از قضا جاهایی هستند که ما اسم آن را شرایط بد و بحران در زندگی خانوادگی و اجتماعیمان میگذاریم. یکی «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلًا» یکی از جمالها و زیباییهایی که از پیغمبر خواسته شده. در مقابل مشکلات سیاسی اجتماعی که چه برای ایشان بود و چه برای همه ما در زندگی اجتماعی و خانوادگی است.
محسن قنبریان افزود: یکی دیگر از این موارد صفح جمیل است. «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ». یعنی یک مدارای فعال و یک بخششی که یک درجه بالاتر از عفو است. صفح از عفو بیشتر است که هیچ چیز در دل آدم نمیماند. معلوم است یک انسانهایی با آدم بد کردند که صفح جمیل میخواهد. همانجایی است که خیلی از ما در زندگی معمولی خود کم میآوریم. میگوئیم به ما بد شده و بد میکنند. یا هجر جمیل که یکجور مدارای فعال و کنارهگیری از کسانی است. «وَ اصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا». در مقابل حرفها، کنایهها و استهزاهایی که میکنند صبر کن و مقابله به مثل با آنها نکن. اگر کنارهگیری میکنید کنارهگیری نیکو کنید.
وی در ادامه عنوان کرد: مورد دیگر سرح جمیل که همان جدا شدن زن و شوهر از هم است. «وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا». یک وقت در آیه دیگری «سراح معروف» میگوید که به شکل متعارف باشد. یعنی به او ظلم و بدی نکنید. اینجا میگوید جمیل یعنی از معروف بالاتر. نه فقط متعارف باشد که بشر معمولی انجام میدهد، بلکه خیلی زیبا و نیکویی باشد که هم برای او دوباره زندگی کردن ممکن شود و هم برای اینطرف. این از چیزهایی است که با تمرین باید یاد بگیریم و درگذر زمان و بالا و پایینیهایی که رخ میدهد میتوانیم این درس را از زینب کبری (س) بگیریم.
محسن قنبریان همچنین اظهار کرد: معمولاً شایع شده که در مورد حضرت زینب (س) پیامرسان یا پیامآور عاشورا میگوئیم. پیام به معنی اینکه پیام و حرفی را آورده و خطبهای خوانده نیست بلکه خیلی بیشتر از اینهاست. پیامآورانی مثل قیس بن مسهر یا سعید بن عبدالله حنفی را داریم که از طرف اباعبدالله (ع) پیام آوردند. درباره حضرت زینب (س) خیلی بالاتر از اینهاست. حضرت زینب (س) پیامآور به معنای ظهور دهنده و بروز دهنده آن جوهره اصلی عاشورا بوده است. زینب یعنی زینت پدر بودن هم دوباره در همین راستا است. زینب کبری (س) این حکمتها را بروز داد. در واقعیت زندگی آفتابی کرد و تجسم و عینیت داد. این را فقط اسوهها و الگوها بلدند.
وی خاطرنشان کرد: امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «الحُرُّ حُرٌّ و إنْ مَسَّهُ الضُّرُّ، العَبدُ عَبدٌ و إنْ ساعَدَهُ القَدَرُ». این در غررالحکم امام علی (ع) هست که انصافاً هم از غرر حکمتهای ایشان است. میفرماید انسان آزاده، آزاد است حتی اگر به او سختی، ظلم و بلا برسد و آدم برده هم برده است ولو اینکه قدر و دگرگونیهای روزگار مساعدتش کند و او را بالا بیاورد. این یک جمله حکیمانه است که میتوانیم با خط نستعلیق آن را بنویسیم یا در کاشیکاریهای مساجدمان استفاده کنیم، این یک نحو زینت دادن است اما زینب کبری (س) این حرف از کلمات امامی علی (ع) از کربلا تا شام و بعد تا مدینه ظهور و بروز و تجلی داد. ایشان از این حیث زینت پدر است.
محسن قنبریان اضافه کرد: این مجلسی که یزید حضرت زینب (س) را در آن وارد کرد و در تاریخ نوشتهاند که بر تخت مرفه نشسته بود و تزئینات آنچنانی داشت و صندلیهای زرین گذاشته بود و مهمانان و سفرای خارجی را دعوت کرده بود و علمای اهل کتاب همه بودند، یک کسی هم با اسرا آمده بود به نام زحر بن قیس جعفی و به نمایندگی از بقیه اسرا گفت: ما تا شمشیرهایمان را بر اینها (منظورش اباعبدالله (ع) است) کشیدیم به تپهها و گودالها فرار کردند و خیلی طول نکشید که آنها را از پا درآوردیم. این هم گزارشی که مخبر آنها داده است. در چنین مجلسی حضرت سکینه (س) دختر امام حسین (ع) میفرماید من قسیالقلبتر از یزید ندیدم و بعد آن خطبه را که میخواند واقعاً آدم میبیند این حکمتی که امیرالمؤمنین (ع) فرموده است، البته این فقط یک جلوه آن است.
وی افزود: در کوفه هم همینطور یقه عبیدالله را گرفت. بلند شد و خیلی جمله تکاندهندهای فرمود که «مَهلاً یابن الطلقاء». یواش برو ای پسر آزاد شده! فتح مکه را به یاد او آورد که در فتح مکه، ابوسفیان توسط پیامبر جد زینب کبری (س) آزاد شد. در خانه ابوسفیان اینها همه جمع شده بودند و میشد مثل برده شوند. ابوسفیان، معاویه و به تبع بچههای آنها در دست مسلمانان برده باشند، ولی پیامبر (ص) فرمود: «الیوم یوم المرحمه» و اینها معروف به طلقاء یعنی آزادشدهها شدند. زینب کبری (س) از اولین جملاتی که فرمود این بود: «مَهلاً یابن الطلقاء» است. یعنی یواش برو ای پسر آزاد شده ما! با اینکه به حضرت زینب (س) ناملایمات رسیده است، ولی حر و آزاده است. واقعاً با این جمله یزید را نابود کرد و خیلی سریع ورق برگشت. در همین مجلس هست که سفرای یهودی و مسیحی و … شروع به اعتراض کردند و ورق برگشت.
محسن قنبریان در ادامه گفت: یک جملهای هم امام حسین (ع) در دعای عرفه دارد که خیلی خواندنی است. تجلی آن زینب کبری است. بروز، ظهور و مجلای این اسم پروردگار که امام حسین (ع) خوانده، خود زینب کبری است. در دعای عرفه میفرماید: «یا مطلق المکبل الاسیر». مطلق یعنی آزادکننده و رهاکننده، مکبل هم یعنی کسی که به او زنجیرهای گران و ضخیم بسته شده باشد و اسیری که اینطور باشد. همه اینها تأویل دارد. ای رها کننده اسیری که با زنجیر ضخیم او را بستند. «یا عِصْمَةَ الْخائِفِ الْمُسْتَجِیرِ». ای کسی که عصمت میبخشی و موجب میشوی که هیچ آسیبی به او نرسد. چه کسی؟ «الْخائِفِ الْمُسْتَجِیرِ» کسی که ترسیده و پناه گرفته است. واقعاً مجلای این اسمها و آن چیزی که این اسم پروردگار را بروز داده زینب (س) است. او آزاد و رها است ولو در زنجیر است. یعنی مکبل اسیر هست اما واقعاً آزاد است و آدم این را میبیند.
وی ادامه داد: نکته عجیب این است که حضرت زینب (س) عصمتی که از خودش بروز داد این بود که در تمام این شرایط یک مکروه از او سر نزد. در تمام این طوفانهای عجیبی که در راه دید، به مُر اخلاق و احکام الهی عمل کرد. از نماز شبی که حتی شام عاشورا قضا نشد. در تمام این مسیر نه سخنی که انسان بتواند از او ایراد بگیرد که این سخن در شأن دختر علی نبود، نه کار بدی از او سر بزند. این یکی از نمونههای عالی است که بدانیم زینب یعنی زینت پدر، یعنی بارز و کسی که آن سجایای اصلی خانه اهلبیت را آشکار میکند. خیلی مهم است که به این عامل توجه کنیم.
محسن قنبریان سپس گفت: شریح و عمر بن سعد در حالی که مثلاً امیر و قاضی هستند ولی در واقع اسیر هستند. اسیر و برده طمع خودشان هستند و به آرزوهای خودشان نرسیدند. ولی زینبی که در بند است همان موقعی که بسته شده «الحُرُّ حُرٌّ و إنْ مَسَّهُ الضُّرُّ» است و این را بروز دارد و آشکار کرد. الآن وقتی غررالحکم را میخوانیم نمونه عینی آنکه آدم بتواند همه دلها را قانع کند و همه عرصهها را به آن جذب کند و مثال بزند خود همین ماجرای زینب کبری (س) است.
وی همچنین عنوان کرد: حضرت زینب (س) تأویل «یَوْمُ الزِّینَةِ» قرآن است. در مواجههای که حضرت موسی (س) با فرعون داشت، آیتالله جوادی آملی اینجا دو قرینه خیلی زیبا جلوی هم قرار دادند که واقعاً حکیمانه است. سخنگوی فرعون اینطور گفت: «قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلی». یعنی امروز کسی به فلاح و رستگاری میرسد که استعلا و علو دارد که منظورش فرعون و آل فرعون هستند. قرآن در سوره دیگری صدایش را بلند کرده و فرموده: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی» خیر هر کسی که استعلا و بلندمرتبگی ظاهری دارد و سلطان است و قدرت و ثروت دارد حتماً فلاح و رستگاری ندارد، بلکه کسی که تزکیه کرده اینطور است.
محسن قنبریان یادآور شد: این دو آیه مقابل هم در سیره انبیا بوده و فرعونها و قارونها در یک طرف ماجرا بودند و موسیها، عیسیها و وارثان آنها که مثل اباعبدالله بودند یک طرف دیگر بودند. به نظر من زینب کبری تأویل و حقیقت «یَوْمُ الزِّینَةِ» برای اهلبیت است. یعنی همان حکمت علوی را بروز میدهد که عرض کردم. این خیلی بیشتر از این است که بگوییم مردی او را ندید، خب خیلی از دختران و زنان دیگر در این حد بودند. زینب (س) برای امیرالمؤمنین به گونهای دختری کرد که تأویل آن حکمتهای علوی بود. بروز عصمت فاطمی (س) بود. برای مادرش فقط دختری نبود که اطاعت کند و دلسوزی برای او کند که خب دختران ما همینطور هستند. خیلی بالاتر از این عصمت فاطمی (س) را بروز داد.
وی افزود: آنجا که حضرت زهرا (س) در مدینه چند روز بعد از رسولالله (ص) یک خطبهای را پشت پرده خواندند و هنوز اصحاب رسولالله بودند. زینب کبری (س) را شهر به شهر آوردند. برخیها از دشمنان اهلبیت عصمت و طهارت بودند و هتاکیها میکردند. همان عصمتی که از حضرت زهرا (س) در مدینه سراغ داریم از حضرت زینب (س) در این مسیر با این دشمنیها هم سراغ داریم. یعنی برای عصمت زهرای مرضیه (س) دوباره سند شد.
محسن قنبریان همچنین گفت: در ماجرای فتح مکه که اینها را طلقاء نامیدند یکی از تدابیر زیبایی که امام مجتبی (ع) در صلح خودش کرد این بود که دید اگر ادامه دهد آدمهای نفوذی که دور امام بودند او را دستگیر میکنند و تحویل معاویه میدهند. قطعاً اگر معاویه امام حسن (ع) را اسیر میکرد او را آزاد میکرد تا بگوید یکبار شما ما را اسیر کردید و آزاد کردید و حالا هم ما این کار را میکنیم و دست حضرت زینب (ع) در آن روز کوتاه میشد. این تدبیر را به احسن وجه استفاده کرد و در مجلس آورد. بروز عزت امام حسین (ع) هم همینطور بود. یعنی «هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة» را خیلی عالی و در سطح بسیار عالی آنجا نشان داد که ولو دست ما بسته است ولی ذلیل نشدیم و کماکان عزت برای خدا، رسول و مؤمنین است و این را دوباره بروز داد.
وی ادامه داد: خدا شهید مطهری را رحمت کند که میفرمود دنیای گذشته زن را انسان حساب نمیکرد و دنیای جدید او را زن حساب نمیکند و هر دو ظلم به زن است. آن نکته مهمی که لازم است در نظر بگیریم و ایشان هم تأکید میکند این است که حجاب یک فلسفه اصلی بیشتر ندارد و آن این است که زن در اجتماع برای وظایف، تکالیف و حقوقش حضور داشته، اما با چهره عام و انسان بودن خودش باشد و نه با چهره و جلوههای زنانگی خاص خودش. اگر این را نگاه کنیم باز میبینیم زینب کبری (س) برای ما بهترین است.
محسن قنبریان سپس اظهار داشت: بین مبارز و فعال بودن در اجتماع و بروزهای اجتماعی با تبرجها باید تفاوت بگذاریم. متأسفانه اینها دارد به جای هم قالبگیری میشود. ما هم با تبرج اخلاقی، هم تبرج سیاسی و هم تبرج مجازی مواجه هستیم و اینها را نباید بهعنوان حضورهای اجتماعی مفید زن قالبگیری کنیم. بروزی که زینب کبری (س) دارد، بروز اجتماعی است. در همین عرصههای سیاسی و اجتماعی است، ولی نه برای تبرج سیاسی. برای تبرج سیاسی مثالی بزنم. کسی به نام ام زمل که دختر رئیس قبیلهای بود و بعداً خودش رهبر قبیله شد، اما بر آئین جاهلیت ماند. طوایفی که مسلمان میشدند را به ارتداد دعوت میکرد تا یک زنی شد که بر شتر سوار شد و به جنگ خلیفه اول آمد و یکبار هم اسیر شد و به واسطه عایشه آزاد شده بود. وقتی دوباره آمد کار به جنگ کشید. این نمونه تبرج جاهلی است. مقابل حق ایستادن، جز تبرجهای سیاسی است که رخ میدهد.
وی اضافه کرد: به برکت انقلاب اسلامی زن وارد شئونات اجتماعی و عرصه سیاسی شده است و افتخارات بسیار عظیمی هم داریم. مثلاً ۴ نماینده زن در مجلس اول داشتیم که در مجلس دهم حضور سیاسی زنان به ۱۷ نفر رسیده است. یا ۶۰ درصد کنکوریهای ما دختران هستند. در دوره دفاع مقدس بیش از ۶۴۰۰ شهیده داشتیم که ۵۰۰ نفرشان در معرکه بودند و جز مبارزین و رزمندگان بودند. ۲ هزار و ۲۰۰ و خوردهای پزشک در جبههها حضور داشتند. اینها را داشتیم که از همین نوعی است که برای زینب کبری (س) میشماریم. ولی وقتی جلوتر میآییم میبینیم دارد جابهجاییهایی بهصورت نامرئی، آرام و تدریجی صورت میگیرد.
حجت الاسلام قنبریان افزود: تبرجهای اخلاقی، مجازی و سیاسی دارد آرامآرام جای این صورتهای برتر مینشیند. تا سال ۷۹ در سازمانهای غیردولتی که بانوان فعال بودند، ۱۰ درصد این سازمانهای غیردولتی کار سیاسی و ۲۴ درصد کار خیریه میکردند. از ۷۹ به اینطرف آرامآرام انجمنهای خیریهای کاهش پیدا کرده است و جای آن NGO های حقوق زنان و امثال اینها درست شده است. به موازات آن تبرجهای مجازی را میبینید که گاهی حتی سوی سیاسی هم میگیرند. اینها جاهایی که باید به دهه ۶۰ برگردیم. زنان مسلمان زینبی ما علاوه بر اینکه یک مادران، دختران و همسران خوبی هستند آن جایگاه اجتماعی برتر را هم پر کنند.
وی همچنین گفت: الآن زنان در عرصه عدالتخواهی باید جز پیشتازان باشند. ۲۱ تیرماه هر سال راهپیمایی زنان را داریم و شاید یک کلیشهای را ۲۰، ۳۰ سال است که ادامه میدهیم. در صورتی که خیلی بیشتر و عمیقتر میتوانند روی این بیندیشند. الآن مسئله حجاب، قاچاق حجاب و بیحجابی تقریباً عدد و رقم دارد. چرا چادر سیاه در کشور ما این مشکل را دارد؟ این مسئله رسانهای هم شده است. چرا زنان عدالتخواه کم داریم؟ یعنی به حدنصاب لازم نداریم. فقط راهپیمایی میکنیم و علیه بیحجابی شعار میدهیم. وقتی حضور دانشگاهی دختران ما بیشتر از پسران ما میشود توقع زیادی نیست که انقلاب انتظار داشته باشد فرض کنید یکی از شهدای هستهای ما خانم باشد. البته درخششهای زیادی در این زمینهها داشتهاند.
این کارشناس دینی در پایان گفت: هر چقدر این بروزها و بارز شدنهای درعینحال اخلاقی، سیاسی و اجتماعی را کم کنیم، به موازات آن تبرجها زیاد میشوند. تبرجهای اخلاقی و حتی سیاسی. صرف اینکه کاندید شوند و پوستر بچسبانند این علامت خوبی در جامعه نیست که بگوییم زن حضور اجتماعی و سیاسی دارد. حضرت امام (ره) یک خانم را همراه آیتالله جوادی آملی میفرستد برای پیغام به شوروی که میخواهد نقش اصلی زن را در ماجراهای اسلامی نشان دهد. این حلقه دارد یک مقدار کمرنگ میشود. این جابهجایی دارد به شکل نامرئی صورت میگیرد که تبرج جاهلی را جای آن بروزهای زینبگونه قرار دهند. دختران و زنان ما لازم است مراقب این جابهجایی باشند تا انشاءالله هم کماً و هم کیفاً به سمت آن چیزی که در شأن گام دوم انقلاب هست حرکت کنند.