خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ
پس از رسیدن خبر شهادت مالک اشتر به امیرمومنان امام علی (ع) ایشان بسیار محزون شدند. در حکمت ۴۴۳ کتاب شریف نهج البلاغه آمده است: «و آن حضرت هنگامی که خبر مرگ مالک اشتر (رحمه الله) به او رسید، فرمود: مالک، مالک چه بود! به خدا سوگند، اگر کوه بود کوهی بلند و بیهمتا بود و اگر صخره بود صخرهای سخت بود که هیچ ستوری بر آن برنمیآمد و هیچ مرغی به اوج آن نمیرسید… فراق ابدی او، پاره ای از وجودم را قطع کرد.»
همچنین در جلد پانزدهم از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید از قول حضرت درباره مالک آمده است: «خدا رحمت کند مالک را، او برایم چنان بود که من برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم.»
مالک اشتر نخعی از سرداران رشید اسلام و از سرسپردهترین یاران امیرالمومنین بود که ولایتمداری او شهره تاریخ است. سردار سلحشور اسلام آنقدر در پذیرش ولایت و سرسختی نسبت به دشمنان ولایت (اسلام) استوار بود که حضرت درباره او در نامهای به محمدبن ابیبکر نوشت: «… مردی را که به ولایت و حکمرانی مصر فرستاده بودم (مالک اشتر) مردی بود که خیرخواه ما و نسبت به دشمنانمان قاطع و سرسخت بود. خدای رحمتش کند که روزگارش را به پایان رساند و به دیدار حق شتافت. ما از او راضی هستیم. خداوند از او راضی باشد و ثواب دو چندان به او بدهد.» (به نقل از شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۶)
حضرت همچنین درباره او خطاب به دیگران فرموده بود که ای کاش در میان شما دو نفر و بلکه یک نفر مثل او داشتم و این نشان از جایگاه والای مالک اشتر دارد. در روایت دیگری نقل است که وقتی خبر شهادت مالک به حضرت (ع) رسید، ایشان بسیار محزون و متاسف شد و خطاب به روح مالک فرمود: «که مرگ تو جهانی را محزون و و جهانی را خوشحال کرد.»
مرزبانی مالک اشتر
اعتماد امیرالمومنین به مالک اشتر و سرسپردگی او آنچنان زیاد بود که حضرت همیشه در مواقع بحرانی و حساسترین برههها مالک را به میدان میفرستاد. در این باره سندی در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید وجود دارد: «امام پس از ماجرای حکمیت در جنگ صفّین، در نامهای خطاب به مالک اشتر نوشت: «انّک ممّن استظهر به علی اقامة الدّین… تو از کسانی هستی که پشت گرمی من در استوارسازی دین هستند و سرکوبی غرور تبه کاران و نگهبانی مرزهای پر خطر به توست.» شیخ مفید در «الاختصاص» نیز نامه حضرت به مردم مصر را درج کرده است: «یکی از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در ایام خوف و هراس، نمی خوابد و در لحظات دشوارِ مقابله با دشمن، از نبرد روی بر نمی گرداند. کسی که بر تبه کاران فاجر، از شعلههای آتش، سختتر و سوزانتر است؛ یعنی مالک اشتر را. پس گوش به فرمان او باشید و در راه حق از او اطاعت کنید، چرا که او یکی از شمشیرهای برّان الهی است که نه کند میشود و نه از اثر میافتد…»
مالک اشتر مدام در ماموریتهای مهمی بود که از طرف حضرت به او محول میشد. اینکه حضرت به خطاب به دیگران فرمود که کاش دو نفر مثل مالک را داشتم به دلیل قلت یارانی چون او بود. ماموریت مصر که در نهایت به شهادت مالک انجامید نیز به دلیل فتنه عظیمی بود که در آن دیار اتفاق افتاد که تنها به دست توانای مالک حل میشد. فرمانی که حضرت در پی اعزام او به مصر نوشت و اکنون به نام «عهدنامه مالک اشتر» مشهور است از مهمترین منابع درباره آداب حکومت از دیدگاه اسلام است.
در جلد ششم کتاب «جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه» (ترجمه و تحشیه محمود مهدوی دامغانی از کتاب ابن ابی الحدید» آمده است: «ستایش امیر المومنین (ع) در این عهدنامه از مالک اشتر با همه اختصارش به جایی رسیده است که با سخن طولانی هم نمیتوان به آن رسید: و به جان خودم سوگند که اشتر شایسته این مدح است، دلیر و نیرومند و بخشنده و سالار و بردبار و فصیح و شاعر بود و نرمی و درشتی را با هم داشت. گاه خشم و درشتی درشت بود و گاه نرمی و مدار نرمی میکرد.»
پس از اعلام رسیدن خبر شهادت مالک به معاویه او در جملهای مشهور گفت: «علی را دو دست بود یکی در صفین بریده شد و آن عمار بن یاسر بود و دیگری امروز که مالک اشتر است.» (به نقل از ترجمه «اعلام نهج البلاغه» به قلم محمدهادی امینی)
مالک سردار رشیدی بود که که زندگینامهای و طریق سیر و سلوکش نسبت به ولی خود، سرمشق تمامی سرداران رشید اسلام در طول تاریخ شد. سردارانی که با سلحشوریهای خود و با بذل جان و خون اسلام و مسلمانی را حفظ کردند. طریق سردار سلیمانیها را پرورید. سردارانی که نه تنها زندگیشان مانند مالک بود که شهادتشان نیز یادآور شهادت این یار و بال صدیق امیرمومنان امام علی بن ابیطالب (ع) است.