به گزارش خبرنگار مهر، روز هفدهم دیماه هر سال، روز گرامیداشت جهان پهلوان تختی است که همگان از او به عنوان قهرمانی بیبدیل و پهلوانی جاودان در ورزش ایرانزمین یاد میکنند. مردی که روز پنجم شهریور ماه سال ۱۳۰۹ در جنوب تهران به دنیا آمد و در روز هفدهم دیماه ۱۳۴۶ در اوج محبوبیت و افتخار چشم از جهان بر بست و تاثیری عمیق در تاریخ ورزش ایران به یادگار گذاشت. از جهان پهلوان تختی یک فرزند به نام بابک به یادگار مانده؛ فرزندی که بر خلاف پدر، راه کشتی را در پیش نگرفت اما همواره با یاد و خاطره او زندگی میکند و حتی نام فرزندش را هم به یاد جهان پهلوان، «غلامرضا» گذاشته است.
امسال در پنجاه و دومین سالگرد درگذشت جهان پهلوان قصد تکرار مکررات و دوره کردن زندگینامه او را نداریم. به همین دلیل به سراغ مردی از خانواده گوششکستهها رفتیم که سالیان سال همراه تختی بود و در بسیاری از مسابقات بین المللی و سفرهای خارجی به عنوان نزدیکترین دوست جهان پهلوان با او هماتاق و همسفر بود.
«محمد ابراهیم سیفپور» دارنده مدال برنز المپیک ۱۹۶۰ رم و قهرمان اسبق کشتی جهان در همان ابتدای گفتگو با دلتنگی و گلایه از وضعیت کنونی ورزش به خبرنگار مهر گفت: متاسفانه وضعیت به گونه ای شده که تنها یک روز از سال به یاد تختی میافتیم و آن روز هم سالروز درگذشت غلامرضاست. این یادآوری هم رفته رفته به تیتر رسانه ها خلاصه شده و دیگر خبری از الگو قرار دادن رفتار و منش این پهلوان بزرگ و نامی نیست.
پیشکسوت کشتی به یکی از خصوصیات جالب تختی اشاره کرد و گفت: رقابت صرف و سبقت از هم قطارانش در کشتی، هیچ جایگاهی در زندگی او نداشت و به جرات می توان گفت تختی بیش از اینکه به دنبال قهرمانی خودش باشد، برای موفقیت هم تیمیها و قهرمانی آنها تلاش و آرزو میکرد. او در امور اجتماعی و زندگی روزمره هم همینطور بود و بیش از اینکه به فکر معیشت خود باشد به فکر مردم و حل مشکلات آنها بود. بارها شاهد بودم او به خیلی ها که بیکار بودند و دنبال شغل می گشتند کمک کرد تا مشکلشان حل شود. تختی اصلا اهل خودنمایی و جلوه دادن کمک هایش نبود و تا حد امکان سعی می کرد حمایت ها و کمک هایش به هر شکل ممکن در سکوت انجام شود.
سیف پور معتقد است ورزش ایران نیاز به این پهلوانان و جوانمردان دارد و دلیل اصرار پیشکسوتان کشتی به بزرگداشت تختی و زنده نگه داشتن یاد او نیز به دلیل همین اقدامات خیرخواهانه اوست.
پیشکسوت کشتی ایران با افتخار از رفاقت و همنشینی با تختی یاد کرد و گفت: دوران جوانی هر فرد به خصوص ورزشکاران و قهرمانان ملی سرشار از شیطنت ها و خاطرات خوش اردونشینی و سفرهای ورزشی است. به جرات می توان گفت خیلی از ورزشکاران در این دوران کارهایی انجام داده اند که حتی یادآوری آنها پس از سالها دوباره باعث خنده و البته تجربه می شود. اما تختی حتی در روزهای جوانی و مسافرت های ورزشی هم اهل این قبیل شیطنتهای جوانی نبود و هیچگاه حتی در گویش و صحبت هایش هم با هیچ لهجه یا قومیتی شوخی نمی کرد.
وی به شخصیت آرام و خجالتی تختی اشاره کرد و گفت: به همه احترام می گذاشت و حتی در مواقع شوخی کشتیگیران با یکدیگر مدام به آنان تذکر می داد قومیت و گویش و شخصیت یکدیگر را به سخره نگیرند. در واقع او الگوی بسیاری از کشتیگیران هم دوره خود بود و همین خصلت ها باعث شد نام او همچنان بعد از سالها از درگذشتش همچنان جاودان باقی بماند.
سیف پور به فقدان چنین چهرههایی در ورزش حرفه ای ایران اشاره کرد و گفت: متاسفانه سالهاست صحنه ورزش ایران از وجود قهرمانان و پهلوانان این چنینی خالی است و شاید بتوان ادعا کرد کمتر ورزشکاری توانسته همچون تختی تاثیرگذاری خاصی در بحث فرهنگ و زندگی روزمره هوادارانش داشته باشد.
بدترین خاطره کودکی تختی از زبان خودش
به گواه بسیاری از پیشکسوتان و رفقای نزدیک تختی، او به هیچ عنوان اهل درددل با رفقا و بروز دادن روحیاتش نبود و شاید همین مورد باعث انزوا و سکوت او شده بود. البته او یک بار در خصوص کودکی و خاطرات آن زمانش به خاطره ای اشاره کرد که برخی پیشکسوتان کشتی آن اتفاق را به خاطر دارند.
تختی تعریف میکرد نخستین خاطره تلخی از دوران کودکی که ضربه بزرگ و فراموش نشدنی به او وارد کرد، زمانی بود که مرحوم پدرش برای امرار معاش خانواده، ناچار به گرو گذاشتن خانه محقر و کوچک شان بود. تختی در ایام جوانی در یکی از مصاحبه هایش هم از این خاطره یاد کرد و گفت: «بعد از گرو گذاشته شدن خانه ما روزی طلبکاران از راه رسیدند و تمام اثاثیه و ساکنان خانه را به کوچه انداختند. به همین دلیل، خانواده ما مجبور شد دو شب در کوچه بماند و در نهایت شب سوم اثاثیه را به خانه همسایهها بردیم و دو اتاق کوچک اجاره کردیم. مشکلات اقتصادی آنچنان به پدرم فشار می آورد تا اینکه سرانجام مجبور شد یخچال طبیعی اش را نیز بفروشد و خرج خانواده کند. این اتفاقات در نهایت پدرم را از پای در آورد و باعث شد او در سالهای پایانی عمر به اختلالات روحی و روانی گرفتار شود.»
زندگی را بین مردم کوچه و خیابان آموختم
تختی مثل خیلی از بچه محلهای خود در خانی آباد تهران، تحصیلاتش را تا مدارج بالا طی نکرد و تنها ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانی آباد تحصیل کرد. او در خصوص دوران درس و مدرسه خود هم گفته بود: «خاطرات زیادی از دوران تحصیلم ندارم و هیچ وقت شاگرد اول نشدم، اما زندگی در میان مردم کوچه و بازار درسهایی به من آموخت که معتبرترین دانشگاهها هم نمی توانست این چنین به من درس زندگی دهد. زندگی به من آموخت مردم را دوست بدارم و در حد توان به آنان کمک کنم»
تختی؛ رکورددار اولینهای ورزش ایران
جهان پهلوان تختی نه تنها در پهلوانی و جوانمردی، شهره عام و خاص بود، بلکه نام پر آوازه اش در فهرست رکوردهای ورزشی ایران هم می درخشد. تختی نخستین کشتیگیر ایرانی بود که توانست در سه وزن مختلف صاحب مدالهای جهانی و المپیک شود. او در رقابتهای جهانی ۱۹۵۱ و المپیک ۱۹۵۲ در ۷۹ کیلوگرم، در بازیهای المپیک ۱۹۵۶ و ۱۹۶۰ و رقابتهای جهانی تهران و یوکوهاما در ۸۷ کیلوگرم و مسابقات جهانی ۱۹۶۲ تولیدو در وزن ۹۷ کیلوگرم صاحب مدال شد و رکوردی ماندگار از خود بر جای گذاشت.
همچنین تختی نخستین ورزشکار ایرانی لقب گرفت که در سه المپیک موفق به کسب مدال شد، رکوردی که پس از او تنها توسط محمد نصیری و هادی ساعی تکرار شد. ضمن اینکه جهان پهلوان تختی با کسب هفت مدال در رقابتهای المپیک و قهرمانی جهان از رکوردداران کسب بیشترین مدال از نظر رنگ و کیفیت در میان کشتیگیران ایرانی است.
در نهایت باید اشاره کرد تختی نخستین ورزشکار ایرانی بود که در چهار المپیک شرکت کرد. رکوردی که سالها بعد تنها توسط امیررضا خادم از المپیک ۱۹۸۸ سئول تا ۲۰۰۰ سیدنی تکرار شد.
مهمترین افتخارات جهان پهلوان:
بازیهای المپیک:
۱۹۵۲ هلسینکی: مدال نقره وزن ۷۹ کیلوگرم
۱۹۵۶ ملبورن: مدال طلای وزن ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۰ رم: مدال نقره وزن ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۴ توکیو: چهارم وزن ۹۷ کیلوگرم
رقابتهای جهان:
۱۹۵۱ هلسینکی: مدال نقره وزن ۷۹ کیلوگرم
۱۹۵۴ توکیو: نفر پنجم وزن ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۱ یوکوهاما: مدال طلای وزن ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۲ تولیدو: مدال نقره وزن ۹۷ کیلو گرم
بازیهای آسیایی:
۱۹۵۸ توکیو: مدال طلای وزن ۸۷ کیلوگرم
قهرمانی آسیا:
چهار مدال طلا و چهار مدال نقره
تمام مدالهای این اسطوره کشتی ایران در مسابقات المپیک، جهانی، آسیایی و کشوری هم اکنون در موزه مرکزی آستان قدس رضوی قرار دارد.
پایان تلخ و رازآلود یک اسطوره
روایتهای فراوانی از علت و چگونگی مرگ جهان پهلوان تختی وجود دارد که عدم سندیت و قطعیت هر کدام از آنها باعث رازآلود باقی ماندن این اتفاق تلخ شده است. جسد تختی در روز هفدهم دیماه ۱۳۴۶ در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران پیدا شد. این در حالی بود که او دو روز قبل از مرگش وصیتنامه ای را در دفترخانه اسناد رسمی به ثبت رساند و کاظم حسیبی را به عنوان سرپرست فرزندش بابک که تنها ۴ ماه داشت معرفی کرده بود.
قتل یا خودکشی جهان پهلوان تختی تا سالها نقل محافل ورزشی و سیاسی بود و همچنان با گذشت بیش از نیم قرن از آن اتفاق مشخص نیست دلیل و عامل مرگ تختی چه بود. شاید یکی از دلایل مهم در ماندگاری نام او در تاریخ ایران نیز همین رازآلود بودن نحوه مرگش بود که به زندگی کوتاه و پندآموزش، پایانی تلخ و مبهم بخشید.