به گزارش خبرنگار مهر، مریم سقلاطونی از اوایل دهه ۷۰ شمسی به طور جدی وارد عرصه شعر شد و هماکنون علاوه بر شاعری به نویسندگی هم اشتغال دارد. او کارشناسارشد ادبیات فارسی، پژوهشگر، عضو انجمن قلم ایران و هیأت نظارت کتاب کودک و نوجوانان است.
شعرهای آئینی و مذهبی سقلاطونی واجد روایتی لطیف است که شاید به طور ناخودآگاه از زنانگی شاعرش برخاسته باشد. او در حفظ زبان معیار و همچنین استفاده از مضامین روز در شعر آئینی چیرهدست است و هر چند از تاریخ گذشته شعر میگوید، اما شعرش برای مخاطب امروزی است.
سقلاطونی در چندین کنگره و جشنواره شعر به عنوان شاعر برگزیده انتخاب شده است، از کنگره سراسری شعر صحیفه سجادیه و شعر حج، شعر عاشوراییان، شعر رضوی و… بگیرید تا جشنواره بینالمللی خوارزمی و جایزه ادبی طاهره صفارزاده و.... کتاب «از نامها خبری نیست» که مجموعه شعر دفاع مقدس سقلاطونی است، برنده جایزه کتاب سال دانشجویی و کتاب دفاع مقدس در سال ۱۳۸۵ شده است. او شعر تازه سرودهاش را پیشکش به سردار سلیمانی و همرزمان شهیدش کرده است.
غسل کردی سحر و....جامهی احرام تنت
پر شد از عطر زیارت …لب و چشم و دهنت
سحر جمعه شد و....چشم جهان روشن شد
با نسیم نفس و عطر خوش پیرهنت
ظاهراً از سفر سوریه بر میگشتی
اربا اربا شده در بارش آتش، بدنت
از دمشق آمده بودی… بروی کرببلا
سر و جان داده رسیدی تو به خاک وطنت
رفته بودی که به یاران شهیدت برسی
مثل یک زلزله پر شد خبرِ پرزدنت
سحر جمعه… به دیدار شهیدان رفتی
با همان پیرهن رزم و تن کوهکنت
مثل ققنوس به پرواز درآمد جانت
چشممان روشن از اعجاز فراوان شدنت
زیر تابوت تو باید برود ابر بهار
بس که دلگیر و کشنده است غم آمدنت
دستت افتاد ولی تیر به چشمت نزدند
تاری از زلف پریشان و شکن در شکنت_
بر سر نیزه نتابیده و پر خون نشده
_لب و دندان و دو چشمت، بدن بی کفنت
*
روضه سنگین شده…دستی وسط میدان است
روضهی حضرت عباس و عمود و…بدنش
صبح نزدیک شده… لشکر قدس آماده است
پشت سردار و صف آرایی دشمن شکنش
صبح نزدیک شده…