استفان هاوکینگ - نابغه عصر حاضر
به گزارش خبرگزاری مهر، نسخه جدید هاوکینگ در مورد سیاه چاله ها بر پایه تئوری نسبیت عمومی انیشتن است که بر اساس آن در پی تکامل ستاره ای، یک نقطه کهکشانی در سطح صفر و با یک سرنوشت بی منتها شکل می گیرد که "یکتایی" نامیده می شود.
این تئوری به این مسئله تاکید دارد که در این نقطه "زمان - فضا" نیروی گرانش می تواند در جاییکه هیچ چیز، حتی نور وجود ندارد، تشکیل شود و در این زمان "سیاه چاله " شکل می گیرد.
"یکتایی" که به طرز بی انتهایی کوچک است، نمی تواند ساختار داشته باشد. به این ترتیب تمام اطلاعات فیزیکی مربوط به حوادث مشاء سیاه چاله ها با این تئوری جدید برای همیشه از بین رفت. درحقیقت این تئوری، دیدگاه هاوکینگ بود که برپایه حدود 30 سال مطالعات وی درباره فیزیک نجوم سیاه چاله ها استوار شده است.
این تئوری کمیت ها، فضا و ماده را در مقیاس اتمی بیان می کند. تئوری کمیت تائید می کند که هر فرایند چرا که شرایط آغازین می توانند از شرایط پایانی مشتق شوند.
بنابراین این تئوری بر این مسئله دلالت دارد که حتی یک سیاه چاله هم می تواند اطلاعات فرایندهای فیزیکی را تجسم کند. در حقیقت می توان گفت که ایده جدید هاوکینگ تلاشی نو برای یافتن ارتباط تئوری کمیت با نسبیت عمومی است.
به منظور درک بهتر تئوری های جدید درباره فیزیک سیاه چاله ها، هاوکینگ از یک تکنیک ریاضی که توسط ریچارد فیمن فیزیکدان بزرگ مطرح شده بود، استفاده کرد. روش جدید هاوکینگ برپایه کاری استوار شده است که براساس آن درابتدا بنظر می رسد یک سیاه چاله به ظاهر وجود ندارد، بلکه منطقه ای از زمان و مکان وجود دارد که در آن فرایندهای فیزیکی برای جذب تمام نیروی جاذبه به زمان بیشتری نیاز دارند. این بدان معنی است که سیاه چاله ها تمام "یکتایی" خود را از دست نمی دهند.
در واقع شیئی که در یک سیاه چاله سقوط می کند کاملا از بین نمی رود، بلکه این خود سیاه چاله است که در لحظه ای که آن شیء را جذب می کند، دگرگون می شود. این در حالی است که تئوری های گذشته تاکید می کردند زمانی که یک شیء در سیاه چاله فرومی افتد، بطور کامل در آن نابود می شود.
سیاه چاله
هاوکینگ در توضیح این پدیده اظهار می دارد : سیاه چاله ها به آهستگی در فضا تبخیر می شوند. در پایان فرایند تبخیر، سیاه چاله برای تبدیل شدن به ذره ای کوچک از خود اشعه ساطع می کند که این تشعشع را "هاوکینگ" نامگذاری کرده اند.
تحقیقات 30 ساله هاوکینگ ثابت می کند که شرایط بی نهایتی که توسط میدان گرانش سیاه چاله ها ایجاد شده، می تواند به چندین روش، قوانین فیزیک کمیت را توسعه دهند. بطوری که امروزه تئوری جدید این نابغه بزرگ تاکید می کند که سیاه چاله ها موادی را که در تله انداخته اند، کاملا نابود نمی کنند بلکه سیاه چاله ها به انتشار تشعشعات خود در یک دوره طولانی ادامه می دهند و سرانجام اطلاعات موجود در مواد به تله افتاده را کشف کرده و به شکل ماده ای دیگر یا انرژی دوباره گسیل می دهد.