خبرگزاری مهر، گروه بین الملل – فاطمه محمدی پور: روز سه شنبه ۲۴ دی ماه کشورهای انگلیس، آلمان و فرانسه با انتشار بیانیهای در بروکسل فعال شدن مکانیسم ماشه را تأیید کردند. در مکانیسم ماشه به لحاظ حقوقی، ابتدا درخواست جلسات حل اختلاف خواهد شد و با قانع نشدن احتمالی اروپاییها، نهایتاً با ارجاع موضوع به شورای امنیت، تحریمهای سازمان ملل بازخواهد گشت.
در مکانیسم ماشه برجام، شورای امنیت در مورد قطعنامه ادامه لغو تحریمهای ایران رأیگیری میکند. فقط کافی است یکی از سه کشور آمریکا، فرانسه یا انگلیس این قطعنامه را وتو و طی ۳۰ روز به تصویب نرسد، آنگاه به شکل خودکار، تمامی تحریمها علیه ایران به کار میافتد.
گفتنی است که کشورهای اروپایی در تمام عمر برجام هیچیک از تعهدات خود را اجرایی نکردند و از زمان خروج آمریکا از برجام نیز تلاش کردهاند جمهوری اسلامی ایران را در ریل تن دادن به شروط دوازده گانه دولت دونالد ترامپ قرار دهند.
پس از خروج آمریکا از برجام برخی کارشناسان اعلام کردند که این اقدام فرصتی مناسب برای اروپا بوجود آورده تا استقلال خود را از آمریکا کسب و به نمایش بگذارند اما نحوه عملکرد این به اصطلاح سه قدرت اروپایی در طول یک و سال و نیم گذشته نشان داد که آنها نه توان، نه اراده و نه امکانات کسب استقلال از آمریکا دارند و در اغلب مواقع نقش جاده صاف کن را برای واشنگتن ایفا میکنند.
در این راستا خبرنگار مهر گفتگویی با پروفسور «میخائیل هولینگ ورث» استاد علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی آمریکا انجام داده است که در ادامه میآید.
*دلایل فعال کردن مکانیزم ماشه از سوی اروپاییها چیست؟
من معتقدم فرانسه، انگلیس و آلمان مکانیزم ماشه - مکانیزمی که میتواند به ارزیابی مجدد توافق نامه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل منجر شود - را در پاسخ به موضع ایران مبنی بر اینکه دیگر محدودیتهای برجام را نمیپذیرد، فعال کردند. با توجه به اینکه ایران اعلام کرد دیگر قصد رعایت محدودیتهای برجام را ندارد، کشورهای اروپای غربی گزینههای زیادی روی میز نداشتند.
کشورها در شروع روند حل اختلاف کاملاً توجیه میشوند که اگر ایران قصد تعهد به توافقنامه را نداشته باشد، میتواند به آن خاتمه دهد. این بدان معنا نیست که آنها قصد دارند تا زمان مذاکرات گسترده، از استراتژی تهاجمی تحریمها علیه ایران پیروی کنند و محدودیتهای زمانی برای این مذاکرات وجود دارد.
این امر به طور جدی وضعیت ایران را در این مقطع زمانی تغییر نمیدهد و کشورهای اروپایی ابراز تمایل کردند که با ایران مذاکره کنند تا ببینند آیا توافق نامه قابل حفظ است یا خیر. من مطمئن هستم که ایران با ماندن در برجام در این مقطع، دستاوردی نخواهد داشت.
*آیا اروپا قصد دارد پرونده ایران را به شورای امنیت ببرد یا اختلافات پیش از بردن پرونده به شورای امنیت حل و فصل میشود؟
اینکه پرونده ایران در شورای امنیت مطرح شود به چند چیز بستگی دارد: اول اینکه به مذاکرات بین طرفهای عضو توافق بستگی دارد. اگر آنها نتوانند به توافق برسند، سپس چندین گروه دیگر وجود دارند که میتوانند برای مدت زمان محدودی جهت یافتن راه حل مذاکره کنند.
درنهایت اگر توافقی حاصل نشود، اروپا مجبور است ایران را به نقض برجام محکوم کند. کشورهای اروپایی باید قبل از مراجعه به شورای امنیت رسماً اعلام کنند که ایران برجام را نقض میکند. در این مرحله، قدرتهای اروپایی میخواهند توافق را نجات دهند. آنها ترجیح میدهند که ایالات متحده امریکا به توافق بپیوندد، اما این امر بسیار بعید است.
به نظر میرسد موضع انگلیس در مورد این توافق با سایر کشورهای اروپای غربی متفاوت است، بنابراین ممکن است ارسال توافق نامه به شورای امنیت را به تأخیر نیندازد. همه کشورهای درگیر نسبت به افزایش سانتریفیوژهای مورد استفاده ایران احتیاط دارند از آنجا که از لحاظ تئوریک، زمان لازم برای توسعه اورانیوم غنی شده را کاهش میدهد.
*اروپاییها هم صحبت از توافق جدید هستهای با ایران کرده اند. انگلیس صراحتاً این موضوع را عنوان کرده و فرانسه هم به طور ضمنی این موضوع را طرح کرده است. به نظر شما چرا اروپا در این زمینه همراهی محض با امریکا کرد در صورتی که اوایل که آمریکا از برجام خارج شده بود به طور محکم سخن از حفظ برجام میکردند؟
رهبران اروپایی از توافق هستهای جدید با ایران صحبت کرده اند، اما نخست وزیر انگلیس اظهار داشت که او توافق جدید «ترامپ» را میخواهد، بنابراین او انگلیس را با سیاست فعلی ایالات متحده امریکا در مورد مسئله هستهای ایران همسو میکند.
ایالات متحده آمریکا احتمالاً در مورد معامله جدید مذاکره میکند اما به نظر نمیرسد ایران مایل به دنبال کردن این موضوع باشد. اروپا به دلایل مختلف نسبت به ایالات متحده امریکا وارد برجام شد.
اروپاییها ضمن اینکه نمیخواهند ایران سلاحهای هستهای را توسعه دهد، برجام را راهی برای استفاده از ایران به عنوان بازار کالاهای اروپایی میدیدند. ایالات متحده آمریکا در درجه اول نگران امنیت است. به نوعی، ایالات متحده آمریکا به دلایل ایدئولوژیکی از توافق خارج شد زیرا ایران هیچ یک از مفاد توافق نامه را نقض نکرده بود.
اروپاییها هنوز هم از حفظ توافق حمایت میکنند و خوشحال نیستند که ایالات متحده از آن خارج شده است. آنها ممکن است تمایل به مذاکره درباره توافق نامه دیگری داشته باشند؛ اگر توافق فعلی در چند ماه آینده خاتمه یابد. توافق نامه جدید یا فعلی احتمالاً به ایران کمک نخواهد کرد مگر آنکه ایالات متحده امریکا نیز عضو آن باشد زیرا تحریمها بیشترین صدمه را به ایران میزند.
*آمریکا اعلام کرده توافق جدید را برای تصویب به سنا خواهد برد. حتی توافقاتی که مورد تأیید کنگره امریکا بوده را هم ترامپ نقض کرده است. چه تضمینی وجود دارد دولت ترامپ که در نقض توافقات دوجانبه و توافقات بین المللی مشهور است توافق جدید هستهای با ایران را نقض نکند؟
روشهای مختلفی برای تعهد به پیمانها و توافقات بین المللی طبق قانون ایالات متحده امریکا وجود دارد. کلمه پیمان treaty طبق قانون ایالات متحده آمریکا نسبت به حقوق بین الملل، اصطلاح بسیار محدودتری است. در واقع حقوق بین الملل بین سه نوع توافق تفکیک قائل نمیشود و همه آنها را treaty میداند. این در حالی است که توافق در حقوق امریکا دارای سه معنی متفاوت است. باید گفت که برجام از منظر آمریکا یک توافقنامه اجرایی بود که ضعیفترین نوع توافق است.
برخی صاحبنظران حقوقی بر این عقیده اند که این نوع توافقات، طبق قوانین بین المللی غیر الزام آور هستند. رئیس جمهور، تنها فردی که قدرت مذاکره دارد، میتواند به تنهایی، بدون ورود کنگره یا سنا، وارد این توافقات شود. جهت تصویب یک پیمان رسمی توسط ایالات متحده امریکا، سنا باید آن را با رأی دو سوم نمایندگان تصویب کند. ترامپ به سادگی نشان میدهد که وی قصد دارد به سنا اجازه دهد در مورد هر توافق جدید با ایران تصمیم گیری نماید.
توافق قبلی (برجام) توافق نامه اجرایی بود زیرا کنگره و سنا آن را تصویب نکردند. بنابراین رئیس جمهور اوباما تصمیم گرفت با استفاده از قدرت اجرایی کاملاً قانونی وارد آن شود گرچه این روند در برخورد با مسائل هستهای توصیه نمیشود. توافقی که اوباما امضا کرده است الزام آور نیست و به راحتی توسط دولت ترامپ حذف شد. توافق نامهای که توسط سنا به تصویب رسد، طبق قوانین ایالات متحده امریکا و قوانین بین المللی بسیار قدرتمندتر است.
دولت ترامپ سابقه خروج از معاهدات بین المللی را بطور منظم دارد. برخی از اینها عواقب زیادی داشته و برخی دیگر تأثیر زیادی نداشته اند. موضوع انصراف از معاهدات با خروج ایالات متحده از پیمان INF با روسیه جلا داده شد. بحثی که وجود دارد این است که آیا تأیید سنا برای خروج از پیمان لازم است یا مقرراتی در معاهده INF و سایر معاهدات وجود دارد که به ایالات متحده اجازه میدهد از آنها خارج شود.
هیچ تضمینی وجود ندارد که ایالات متحده امریکا به هرگونه توافق جدید با ایران پایبند باشد، اما در صورت تصویب مجلس سنا احتمالاً به آن پایبند خواهد بود. ایالات متحده آمریکا در موقعیت منحصر به فردی قرار دارد و این مهم باعث میشود در مورد نقض توافقهای بین المللی نگرانی نداشته باشد. معاهدات هستهای از اهمیت برخوردار هستند، موافقت نامههای تجاری نیز باید دنبال شوند، اما هیچ مکانیزم اجرایی مؤثری برای نقض قوانین بین المللی توسط کشوری که قدرت زیادی دارد، وجود ندارد.
هرگز تضمینی وجود ندارد که کشورها پیمان یا توافقی را که امضا کرده اند، اجرا کنند. اگر توافق یا پیمان بین المللی به نفع کشوری باشد حتماً از آن پیروی میکند. توافق با ایران نیاز به مذاکره دارد. ایالات متحده آمریکا برای ماندن در هرگونه توافق جدید با ایران نیاز به دلیل دارد. جلوگیری از توسعه سلاحهای هستهای یک دلیل قابل قبول است، اما همه اینها بستگی به آنچه ایران مایل به توافق است، نیز دارد.
ایران یک کشور مستقل است و باید با آن مانند یک کشور مستقل رفتار شود نه اینکه آن را مجبور به اطاعت از کشورهای غربی نمود. با این وجود، تولید سلاح هستهای عواقبی خواهد داشت. امیدوارم کشورهای ذی ربط بتوانند جهت جلوگیری از هرگونه تشدید خصومت به توافقی منطقی دست یابند.