به گزارش خبرنگار مهر، نشر شورآفرین دومین چاپ کتاب «فیلم و فلسفه» اثر دنیل شا و ترجمه قاسم مؤمنی را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۱۷۰ صفحه و بهای ۲۹ هزار تومان منتشر کرد.
نخستینچاپ این کتاب، بهار سال ۹۷ با شمارگان ۵۰۰ نسخه و بهای ۱۵ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته بود. اینکتاب، سومین مجلد از مجموعه کلوزآپ نشر شورآفرین است که با دبیری سعیده طاهری و بابک کریمی در دسترس مخاطبان قرار میگیرد.
دنیل شا سردبیر مجلهای به نام «فیلم و فلسفه» است. او در این کتاب سعی کرده با گردآوری و بررسی نظریهها و مجادلات فیلسوفان در زمینه سینما، وجوه مختلف رویکرد فلسفی در تحلیل فیلمها را به ما نشان دهد.
کتاب ۴ فصل بهترتیب با این عناوین دارد: «نظریهپردازان فلسفه فیلم»، «پیشگامان فلسفه فیلم»، «اعتبار علوم شناختی» و «مضامین، ژانرها و جستارها».
نویسنده در فصل اول که به نظریهپردازان فلسفه فیلم میپردازد، هوگو مونستربرگ را اولینکسی معرفی میکند که درباره سینما اندیشهورزی کرد. او در سال ۱۹۱۶ رسالهای فلسفی راجع به سینما نوشت. مونستربرگ تحت تأثیر قابلیتهای بیانگرانه سینما نسبت به تئاتر، تکنیکهای ویژه سینما مثل فلاشبک را منعکسکننده ذهن انسان میداند و به دلیل همین همسانیهای نزدیکتر سینما با فرآیندهای فکری ما، آن را برتر از تئاتر قرار میدهد.
نویسنده در ادامه صحبت از نظریهپردازان به آیزنشتاین با نگارش «رویکرد دیالکتیکی به فرم فیلم» و آندره بازن اشاره میکند. آیزنشتاین سعی داشت با کمک تدوین، شاکله سینمایی را به خدمت مفهوم دیالکتیک هستی در آثار کارل مارکس درآورد. برای همین سعی داشت تا از تدوین بتواند به معنای جدیدی از ترکیب پلانها دست یابد. برخلاف او بازن معتقد بود که کار سینما بازنمایی واقعیت است و از تدوین باید در خدمت ابهامزدایی و سادهسازی پیام فیلم بهره برده شود.
نظریهپردازان بعدی که کتاب به معرفی آنها میپردازد، زیگفرید کراکوئر، رابین وود و لورا مالوی هستند که اولی در ادامه رئالیسم مورد نظر بازن و دفاع از دستاوردهای اولیه سینما صحبت کرده و دو نظریهپرداز بعدی به مسائل جنسی و فمینیستی در فیلمها پرداختهاند.
در فصل دوم، با عنوان پیشگامان فلسفه فیلم از استنلی کاول به عنوان کسی که پیوند منسجمی میان فیلم و نظریهپردازی فلسفی برقرار کرده، سخن به میان میآید. «یکی از جذابترین مزایای سینما در نظر کاول این است که بدون نیاز به هنرهای دیگر، توانایی بینظیری در ترکیب واقعیت و خیال دارد، و نشان میدهد پیوند آن دو عجیب نیست. از نظر کاول فیلمهایی مانند پرسونا اثر برگمان، بل دو ژور اثر لویس بونوئل و سرگیجه ساخته هیچکاک بر این اصل خیالی استوارند که دنیای واقعیتهای تحقق ناپذیر و دنیای آرزوهای برآورده شده، کاملاً به هم شبیهاند و میتوان در سینما بدون گنجاندن هیچ نشانه تمایزی، این دو دنیا را در کنار هم نشاند و لحظاتی از حیرت و شگفتی برای بیننده آفرید.» کاول معتقد بود که: «فیلم خوب، فیلمی است که به اندازه ادبیات خوب، دارای جزئیات تفسیری باشد.»
مخاطب در فصل سوم کتاب، با یکی از بهترین زیباییشناسان سینما بهنام نوئل کارول آشنا میشود. او از معروفترین مدافعان رویکرد شناختی در نظریه فیلم بود و مدافع چیزی بود که آن را «نظریه اندیشگیِ» پاسخهای هیجانی مینامید. فصل چهارم که طولانیترین بخش کتاب است با رویکرد فلسفی به ژانرهای وحشت و علمی-تخیلی آغاز میشود و آرای برخی فیلسوفان را در این ژانرها مورد بررسی قرار میدهد.
دنیل شا معتقد است: «علت لذت بردن از تماشای ژانر وحشت این است که ما را قادر میسازد به جای شخصیتهای فیلم از احساس قدرتی لذت ببریم که از فرآیند پیچیده همذاتپنداری دوگانه با هیولا (یا شخص روانی) و قهرمانِ رودرروی آن حاصل میشود… همذاتپنداری با دشمن قهرمان، ما را قادر میسازد با قرار گرفتن در جای او از قدرت ویرانگرش لذت ببریم و همزمان با قهرمان فیلم همدلی میکنیم تا دوباره مهار امور را در دست بگیرد.»
شا در بخشی از مقدمه خود بر این کتاب نوشته است: «وقتی از سرکوب، شناخت علل روانپریشی و یا نیروگذاری اولیه رانههای غریزی سخن برانید، این کار، روانکاوی فیلم است؛ وقتی از نحوه بازنمایی ارزشهای یک فرهنگ یا خردهفرهنگ خاص متعلق به زمانی خاص در فیلم بحث کنید، این جامعهشناسی فیلم است؛ وقتی دلمشغول از هم گشودن عناصر نشانهشناختی «زبان» فیلم باشید، در واقع کار شما زبانشناسی است، و غیره. از دیگر سو، وقتی درباره نهیلیسم و معنای زندگی در نور زمستانی برگمان یا اراده نیک در عمل نزد کانت در هتل روآندا یا بازگشت ابدی نزد نیچه در درخشش ابدی ذهن پاک یا پالایش ترحم و ترس در گرگنمای امریکایی در لندن سخن بگویید، کار شما فلسفه فیلم است.»