خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: بهجز موزهها و اماکنی که با موضوعات تاریخی ارتباط مستقیم دارند، یکی از مهمترین مراکزی که مسئولیت نگهداری اسناد ملی – میهنی و تاریخی را دارد سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران است که با نام اختصاری (ساکما) شناخته میشود.
این سازمان مؤسسهای آموزشی، پژوهشی، علمی و خدماتی است که اساسنامه آن به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و ریاست کل آن را رئیس جمهور منصوب میکند. آغاز به کار رسمی کتابخانه ملی به سال ۱۳۱۶ بازمیگردد. در سال ۱۳۵۸ مرکز خدمات کتابداری و در سال ۱۳۷۸ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی در کتابخانه ملی ادغام شدند و سرانجام در سال ۱۳۸۱ با تصویب شورای عالی اداری، کتابخانه ملی و سازمان اسناد ملی که در ۱۳۴۹ بنیان شدهبود، با هم ادغام شدند و سازمان فعلی شکل گرفت؛ سازمانی که مرکز آن در بزرگراه شهید حقانی و در اراضی عباس آباد تهران قرار دارد.
* بارانی که همه چیز را غیب کرد
حال که به طور مختصر مطالبی درباره این سازمان بیان شد، بهتر است به موضوع اصلی این گزارش که درباره از بین رفتن یا نرفتن برخی اسناد مهم و تاریخی کشورمان در این سازمان است، بپردازیم. بهاینترتیب سعی میکنیم اتفاقات و اخبار را بهترتیب زمان وقوع، مرور کرده و جلو بیاییم.
همه چیز از بارندگیهای آبانماه امسال شروع شد. پس از آن بود که در فضای مجازی و همچنین میان صحبتهایی که بین خبرنگاران رد و بد میشد، خبری منتشر شد؛ مبنی بر اینکه بر اثر بارش باران، یکی از مسیلهای قدیمی تهران شروع به طغیان کرده و همزمان پمپهای مستقر در ساختمان آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه ملی نیز عمل نکرده و همین موضوع موجب شده آب به مخزن طبقه منفی پنج ساختمان سازمان اسناد و کتابخانه ملی نفوذ کند. بهاینترتیب گفته شد برخی از اسناد موجود در آرشیو این سازمان از بین رفته است؛ موضوعی که البته همان زمان برخی مسئولان سازمان اسناد و کتابخانه ملی آن را تکذیب کرده و مدعی شدند با تمهیدهای اندیشیدهشده، هیچ اتفاق خاصی برای هیچیک از اسناد رخ نداده است.
اما این پایان ماجرا نبود چرا که خبرنگاران در فضای مجازی باز هم شنوای زمزمههای از بین رفتن این اسناد بودند. گواه این ادعا نیز انتشار مطالبی (آن هم با ذکر جزئیات) در فضای مجازی بود. مطالبی که بیان میکردند دستههای نشانداری از این اسناد آسیب دیدهاند. کار بالا گرفت؛ تا جاییکه سازمان اسناد و کتابخانه ملی با صدور اطلاعیهای عمومی اعلام کرد: «با سپاس فراوان از دغدغههای خبرنگاران و شهروندان گرامی نسبت به حفظ میراث و اسناد کشور، سازمان اسناد و کتابخانه ملی به اطلاع میرساند که خوشبختانه تغییرات جوی اخیر هیچ آسیبی به اسناد این مرز و بوم نرسانده است. از سوی دیگر ساختمان آرشیو با تکمیل ظرفیت مخازن روبهرو شده است، از این رو به جهت افزایش ظرفیت مخازن فعلی از طریق نصب قفسههای ریلی، سازمان اقدام به انتقال موقت اسناد پیشآرشیوی به یکی از مخازن ساختمان کتابخانه ملی کرده تا پس از نصب قفسههای ریلی به جای خویش بازگرداند.»
* یک بام و دو هوا
انتشار اطلاعیه سازمان اسناد و کتابخانه ملی درباره سالم بودن اسنادی که خبر از بین رفتن آنها در فضای مجازی پیچیده بود، با واکنشهای ضد و نقیضی مواجه شد. همانزمان علی زرافشان معاون اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی در گفتوگویی نفوذ آب به طبقه منفی پنج مرکز اسناد و خمیر شدن برخی از آنها را تأیید کرد و در عینحال بیان کرد این اسناد، اسناد امحایی و فاقد ارزش ملی بودهاند.
اما از سوی دیگر، خبرهای دیگری هم از زبان علی زرافشان منتشر شدند که میگفتند «این اسناد در طبقه منفی پنج نگهداری نمیشدند» و مفهوم این جمله ما را با یکسوال مواجه میکند. اینکه بالاخره آیا سندی در طبقه منفی پنج ساختمان نگهداری میشده یا نه؟ اگر نگهداری نمیشده پس چهچیزی در طبقه منفی پنج از بین رفته و خمیر شده؟ اساساً اگر سندی فاقد ارزش ملی بوده چرا باید در این مرکز نگهداری میشده که مسئولان بهدلیل کمبود جا مجبور شوند برخی اسناد را به یکی از مخازن ساختمان کتابخانه ملی کرده تا پس از نصب قفسههای ریلی به جای خویش بازگرداند؟
* بداخلاقی سیاسی
در ادامه روندی که تا این مقطع پیگیری کردیم، هانیه گراییلی مدیر کل حوزه ریاست و مشاور رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی نیز، با رد اخبار منتشر شده درباره آسیب دیدن مخازن ساختمان آرشیو که محل نگهداری اسناد است، گفت: «انتقال اسناد از ساختمان آرشیو، حقیقت دارد اما این انتقال به دلیل پر شدن مخازن این ساختمان و پیش از شروع بارندگیهای آبان ماه انجام شده است، همه اسناد نیز در سلامت کامل به ساختمان کتابخانه انتقال پیدا کردهاند. این شایعات بداخلاقی سیاسی و سیاستبازی است.»
* واکنش رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی
نزدیک به یکهفته پس از انتشار اخبار از بین رفتن اسناد ملی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی، اشرف بروجردی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی- در نشستی خبری درباره صحت و سقم این موضوع توضیحاتی ارائه کرد و گفت: «در ماجرای بارندگی سطح آب مقداری بالا آمده بود و فوقش مچ پای شما در آب میرفت اما سندی در آنجا وجود نداشت که قابلیت نگهداری داشته باشد. سند از دستگاههای مختلف در کتابخانه ملی جمعآوری و کار غربالگری انجام میشود و اسناد قابل حفاظت تکلیفش مشخص میشود و به طبقات بالا میرود، اما اسناد امحایی به طبقه منفی پنج میرود و تا زمانی که به کارخانههای خمیرسازی منتقل شود آنجا میماند.»
بروجردی در ادامه سخنانش در آن نشست گفته بود: «اسنادی که قابلیت نگهداری داشته به هیچ وجه از دست نرفته و آسیب ندیدهاند. آسیبی که ما درنظر داریم به معنای رطوبت بالایی است که به آنها منتقل میشود. در واقع نُرم رطوبت برای نگهداری اسناد به هم میخورد. ما اقدامات اولیه را انجام دادهایم و فنها در آنجا روشن هستند تا رطوبت را کامل از بین ببریم.» رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی پاسخ این پرسش را که چرا این موضوع زودتر اطلاعرسانی نشده، اینچنین مطرح کرده بود: «حادثه خاصی نبود که ما بخواهیم جواب بدهیم، بلکه بیشتر فضاسازی انجام شده است. اتفاق خاصی نیفتاده و ما اینقدر عقلمان میرسد که اسناد آرشیوی را در جایی که مخاطره دارد نگذاریم. چیزی که آنجا بود اوراق امحایی بود که باید برای خمیرسازی میرفت. برخی از دوستان فضاسازی ایجاد کردند. ما اوراق امحایی را خارج کردهایم. هنوز هم بخشی از اسناد در ساختمان اسناد هستند که تخلیه نشدهاند.»
پس از پایان نشست مذکور هم تصاویری از اسناد منتقلشده از این مرکز به یکی از انبارهای کتابخانه ملی نیز برای اهالی رسانه نمایش داده شد که به نظر میرسید با این اقدام و البته توضیحات رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی درباره موضوع، قائله بخوابد اما شواهدی بود که نشان میداد این قصه سر دراز دارد و تمام ابعاد این ماجرا هنوز مطرح نشدهاند.
_ با وجود اینکه پیشتر عنوان شد تصاویری از اسناد منتقل شده به یکی از انبارهای کتابخانه ملی به اهالی رسانه نمایش داده شده، اما خبرهای موثقتر بیانگر این موضوع بودند که حتی تا دو هفته پس از این اتفاق، امکان بازدید و حضور اهالی رسانه در این محل فراهم نبوده است. بهدنبال این اتفاق، تنها بخشی کوچک از اسناد این طبقات به کتابخانه ملی منتقل شده که تصاویر آنها به خبرنگاران نشان داده شده در حالیکه باقی این اسناد که حتی هنوز طبقهبندی نیز نشده بودند، به دلیل مجاورت با آب از بین رفته بودند.
_ موضوع بعدی، انتشار خبر برکناری برخی از مسئولان بخشهای خبری و ارتباط با رسانههای این سازمان به علت عدم توانایی در اقناع رسانهها در این زمینه بود.
_ نکته سوم این بود که بنا بر شنیدهها، هنگامی که معلوم میشود اسناد زیادی در اثر آب گرفتگی صدمه دیدهاند، معاون مالی اداری در غیاب معاون اسناد که مسئولیت مستقیم در این زمینه دارد، دستور امحای شبانه همه اسناد را میدهد تا صورت مساله کلاً پاک شود.
* اتفاقی نیفتاده است
برای روشنشدن زوایای مختلف ماجرا و تنویر افکار عمومی با مهدی حجت رئیس شورای اسناد ملی ایران تماس گرفتیم و نظر وی را درباره این ماجرا جویا شدیم. این مقام مسئول در پاسخ به این پرسش که آیا در جریان بارندگی آبان ماه اسناد ملی مهمی از بین رفتهاند، گفت: «هیچ سند مهمی در جریان این بارندگی از بین نرفته و همه سالم هستند.» و در ادامه گفت: «اتفاق خاصی نیفتاده است. در جریان بارندگی آبان ماه حدود یکی دو سانتی متر آب وارد یکی از طبقات پایین ساختمان شده و اسنادی که قرار بوده امحا شوند و در واقع ارزش نداشتهاند از بین رفته ند و مقداری هم از اسناد غیرامحایی کمی آسیب دیدهاند که به سرعت به طبقات بالا در لابراتوار منتقل شدهاند و در آنجا خشک سازی، قارچ زدایی و ترمیم شدهاند و تمام موارد سالم سازی سازی در موردشان لحاظ شده و برای نگهداری آنها استثنائاً یک سالن خالی شده و اسناد را به آنجا بردهاند.»
حجت در پاسخ به این سوال که ماجرای دور نگهداشتن خبرنگاران و اخراج برخی مسئولان رابط با رسانهها چه بوده، گفت: «به نظر میرسد برخی دوستان خیلی بیشتر از کسانی که سالها در حوزه حفظ اسناد ملی کار کردهاند، دلسوزی میکنند. به همیندلیل مسائل را با فاصله کمی از آنچه واقعیت دارد بیان میکنند.»
رئیس شورای اسناد ملی ایران در بخش پایانی سخنانش درباره ورود سازمان بازرسی نیز به این ماجرا گفت: «ورود این سازمان به ماجرا امری طبیعی است و دلیل بر این نمیشود که بخواهیم بگوییم آنچه تاکنون به عنوان شایعه در فضای مجازی و حتی در جامعه مطرح شده درست است و واقعیت دارد. آنچه من در تحقیقاتم بهعنوان کسی که ۴۰ سال در این حوزه سابقه کار دارد و دلسوزانه به ماجرا مینگرد دریافتم این است که هیچ سند با اهمیتی در جریان این بارندگی از بین نرفته و آنچه از بین رفته اسنادی بوده که ارزشی نداشته و قرار بوده امحا شود.»
* نتیجهگیری
گرچه ماجرای از بین رفتن اسناد ملی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی مربوط به آبان ماه است و چندماهی از آن ماجرا میگذرد، اما شواهد و قرائنی که پیشتر مطرح شدند، موجبات ورود سازمان بازرسی کل کشور به ماجرای فوق را فراهم کردند تا بار دیگر موضوع برکناری رئیس این سازمان نیز جدیتر شود. برای نخستینبار و بهدنبال مطرح شدن شایعاتی درباره بیماری اشرف بروجردی بود که موضوع خروجش از این سازمان مطرح شده بود. اما این بار و بهدنبال این اتفاق و اهمال مجموعه مرتبط با وی برای پیشگیری از این مساله، مساله خروج او از این سازمان بهطور جدی مطرح شده است.
با اینکه گمانهزنیهایی درباره جانشینان احتمالی اشرف بروجردی شده و حجتالله ایوبی، نجفقلی حبیبی و رسول جعفریان نیز از گزینههایی هستند که از سوی نمایندگان و مشاوران رئیس جمهور (که مسئول بررسی و انتخاب گزینههای پیشنهادی تازه برای ریاست این سازمان هستند)، برای جایگزینی بروجردی مطرح شدهاند، اما طرح چند پرسش ضروری به نظر میرسد:
یکی اینکه، دستآخر مشخص نشد در ماجرای آبگرفتگی و متعاقب آن نابودی بخش مهمی از اسناد ملی، مقصر اصلی کیست؟
سوال دیگر اینکه اسنادی که امحا شدهاند چه اسنادی بودند؟ چون مسئولان فقط عنوان کردند آن اسناد، بیارزش بودهاند و قرار بوده از بین بروند. واقعیت امر چه بوده و اگر واقعیت آن چیزی است که عنوان شده، چهدلیلی داشته رسانهها از ماجرا دور باشند و مسئولان بخش خبری و ارتباط با رسانههای سازمان از کار بیکار شوند؟
یکسوال دیگر این است که هنگام وقوع چنین رخدادی، معاون اسناد ملی کجا بوده است؟ شنیدهها حاکی از این است که ظاهراً وی برای یک کنفرانس به استرالیا رفته بوده است؛ سفری که طبیعتاً با هزینه بیتالمال انجام شده است. ولی شواهد حاکی از آن است که این مسئول بهدلیل حضور فرزندش در آن کشور، مدت طولانیتری را در آنجا میماند که از بد حادثه در همین ایام، این فاجعه رخ میدهد.
از سوی دیگر مسئولان از رئیس سازمان گرفته تا معاون و حتی مدیرکل حوزه ریاست و مشاور رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی در توضیحاتی که ارائه کردهاند تنها به تکذیب شایعههای منتشره پرداختهاند در حالیکه اصل ماجرا که همان از بین رفتن بخشی از اسناد بوده، مغفول مانده است. نکته مهم و حائز اهمیت در صحبتهای رئیس این سازمان، این است که وی در پاسخ به این سوال که چرا موضوع تاکنون اطلاعرسانی نشده، رویکرد فرار رو به جلو را در پیش گرفته و گفت «حادثه خاصی نبود که ما بخواهیم جواب بدهیم» گویی از بین رفتن اسناد ملی حتی با فرض اینکه بی ارزش هم بوده باشند، یک اتفاق عادی و معمولی است که هر روز رخ میدهد و بهقدری بیارزش است که نباید به آن فکر کرد!