یک کارشناس اقتصادی گفت: صادرات نفت ایران به چین تحت تاثیر توافق تجاری چین و آمریکا قرار نمی‌گیرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، مجید شاکری درباره ابعاد مختلف توافق تجاری جدید چین و آمریکا گفت: بعد از مطرح شدن توافق تجاری چین و آمریکا و این حقیقت که فاز اول این توافق شامل موضوعات مهمی در حوزه انرژی هم بوده افراد زیادی در ایران شانه بالا انداختند و گفتند با توجه به اینکه این توافق در حوزه انرژی هم است و با توجه به اهمیت و شمولیت این توافق در فاز اول، در واقع ایران توسط چین معامله شده است و تعاملات حوزه انرژی با چین نیز به بن‌بست رسیده است.

وی ادامه داد: این توافق را می‌توان از ۳ منظر بررسی کرد. نکته اول این است که آیا ما با یک صلح فراگیر بین آمریکا و چین مواجه هستیم؟ نکته بعد اینکه آیا این توافق با توجه به مفاد آن و شرایط فعلی اقتصاد جهانی امکان تحقق را دارد؟ نکته‌ی سوم هم به طور خاص درباره مسئله ایران است. درباره این موضوع مطالبی که ذکر می‌کنم مربوط به رشته‌توئیت یکی از مقامات کاخ سفید در زمان ریاست جمهوری اوباما است که اطلاعات بسیار ارزشمندی در آن موجود است.

شاکری اظهار داشت: درباره نکته اول باید بگم که ما با یک صلح فراگیر بین آمریکا و چین روبرو نیستیم. درباره این توافق هیچ محدودیت زمانی و یا هیچ اشاره‌ای به فاز دوم این توافق نشده است. چینی‌ها به خوبی می‌دانند که سرنوشتی که آمریکایی برای آنها در نظر دارند چیزی شبیه اتفاقی است که بر سر ژاپن آمد که این کشور را از یک اقتصاد با شتاب بالا به یک اقتصاد رو به نزول سوق دادند.

این کارشناس اقتصادی گفت: ضمن اینکه باید توجه داشته باشید که برداشت چینی‌ها با برداشت ما درباره عدالت متفاوت است و آنها خود رشد را عین عدالت می‌دانند. یعنی نابرابری برایشان مصداق بی‌عدالتی نیست بلکه عدم رشد مصداق بی‌عدالتی است و کند شدن رشد اقتصادی در چین برای آنها تبعات جدی حتی در زمینه‌ی هویتی دارد. بنابراین در این توافق ما با چیزی جز یک تنش‌زدایی اولیه و موقت بین آمریکا و چین مواجه نیستیم.

تحقق تغییری به ارزش ۲۴۰ میلیارد دلار در تراز تجاری چین در طی دو سال زیرسوال است

وی خاطرنشان کرد: درباره تحقق یا عدم تحقق این توافق لازم است بدانید که یکی از الزامات اجرای این توافق این است که آمریکایی‌ها ۲۰۰ میلیارد دلار بر صادرات خود به چین اضافه کنند. در جنگ تجاری بین آمریکا و چین سالی ۲۰ میلیارد دلار کاهش صادرات از آمریکا به چین وجود داشت و افزایش ۲۴۰ میلیارد دلاری صادرات به چین تا سال ۲۰۲۲ یعنی اینکه آمریکا و چین ظرف دو سال باید به اندازه ۲۴۰ میلیارد دلار در تراز تجاری‌شان تغییر ایجاد کنند. تحقق این اعداد و ارقام واقعاً یک علامت سوال بزرگ است.

شاکری در ادامه افزود: چین حتی پیش از اینکه وارد جنگ تجاری با آمریکا شود، مواجه با کاهش رشد اقتصادی بوده است و از میانگین‌های بالای ۱۰ درصد در یک دهه به زیر ۶ درصد رسیده است. این موضوع تقاضای واحد چین را کاهش داده است و ما شاهد کاهش حجم تجارت خارجی در چین هستیم که این موضوع یک مانع دیگر است برای اجرایی شدن همچنین جابه‌جایی در تراز تجاری چین. نکته‌ی بعد اینکه حتی پیش از جنگ تجاری صادرات آمریکا به چین کاهنده بوده است و با توجه به این ۳ حقیقت، اساساً تحقق این ۲۴۰ میلیارد دلار در طی دو سال زیرسوال است.

این کارشناس اقتصادی اظهار داشت: این قرارداد به همه ۲۳ درصد از صادرات فعلی آمریکا به چین را شامل نمی‌شود پس کل این افزایش ناگهانی باید در یک بخشی از این سبد اعمال شود. سوال این است که اگر قرار باشد آمریکایی‌ها خودشان را به زور وارد بازار چین بکنند پس چینی‌ها واردات از کدام کشورها را باید اصطلاحاً دایورت بکنند؟ به طور خاص در حوزه انرژی قطعاً خیلی از کشورهای هم‌پیمان با آمریکا هستند که ضربه می‎‌بینند هم در حوزه نفت که عربستان است و در حوزه LNG که استرالیا است و همینطور سایر کشورها.

وی تاکید کرد: با توجه به اینکه در حال حاضر هم در اروپا و هم در ژاپن این نگرانی وجود دارد که به طور ناگهانی وارد فرآیند رکود شوند، عملاً اگر بخشی از واردات چین از این کشورها پایان یابد این کشورها را وارد رکود می‌کند که این موضوع یک فضای جدی برای عدم تحقق مفاد توافق بین چین و آمریکا ایجاد می‌کند.

عربستان و روسیه بازنده اصلی توافق بین چین و آمریکا هستند

شاکری گفت: نکته مهمتر اما درباره تأثیرات این توافق بر اقتصاد ایران است. خیلی از کارشناسان اظهار کردند که وقتی چینی‌ها قرار است نفت بیشتری از آمریکا بخرند طبیعتاً واردات نفت از ایران را قطع می‌کنند. البته باید گفت که بیشترین رقم صادرات نفت ایران به چین حتی در زمان بعد از برجام که صادرات ما وضعیت خوبی داشت ۷۸۶ هزار بشکه در روز بوده است ولی چین طبق این توافق باید واردات حدود ۱۰ میلیون بشکه نفت از سایر کشورها را قطع کند. لذا این رقم واردات نفت از ایران رقم ناچیزی است و چینی‌ها برای حذف این رقم اصلاً نیازی به ورود یا خروج آمریکا ندارند.

این کارشناس اقتصادی ادامه داد: اما برای چینی‌ها موضوع فقط حجم خرید از یک کشور نیست و باید به این نکته توجه کرد. برای چینی‌ها همان قدر که حجم خرید مهم است، تقسیم ریسک سیاسی تامین‌کنندگان انرژی هم مهم است و تاکید دارند که کل نفت خود را از یک اردوگاه نخرند زیرا در این صورت چین به آن اردوگاه وابسته می‌شود و ممکن است در آینده برای فشار به چین نفت را قطع کند یا از این وابستگی به عنوان یک کارت امتیاز در سایر تعاملات استفاده کند. در این راستا چینی‌ها در حوزه انرژی تاکید دارند که منابع‌شان نباید بیش از ۱۰ درصد توسط یک کشور تأمین شود و همین حالا هم از این چارچوب خارج شده‌اند.

وی خاطرنشان کرد: ارزش ایران برای چینی‌ها فقط به این نیست که ایران دارد مثلاً نفت را با تخفیف به من می‌دهد بلکه ایران بخشی از آن تنوع بخشی از اردوگاه‌های سیاسی تامین‌کنندگان انرژی چین هستند. در این راستا در این مدت چین هر وارداتی که از ایران کاهش داده سعی کرده است از کشورهای همسو با ایران تأمین کند مثلاً نفت خود را به جای ایران از ونزوئلا و عراق تأمین می‌کند.

شاکری افزود: در همین چارچوب وقتی چینی‌ها می‌خواهند میزان واردات‌شان از آمریکا را طبق این توافق افزایش می‌دهند سعی می‌کنند میزان واردات‌شان را از کشورهای هم‌سو با آمریکا کاهش دهند که این توازن اردوگاه‌ها بهم نخورد. به همین دلیل بازنده اصلی این موضوع کشور عربستان است که مهمترین صادرکننده نفت به چین است که در اردوگاه آمریکا قرار دارد. همچنین بازنده دیگر این توافق روسیه است زیرا چینی‌ها همین الان هم بیش از سهم تعیین شده طبق چارچوب امنیت انرژی‌شان از روس‌ها واردات دارند. پس عربستان و روسیه بازنده این توافق بین چین و آمریکا هستند.

این کارشناس اقتصادی در پایان گفت: نکته بعدی اینکه علت کاهش صادرات نفت ایران به چین اصلاً ارتباطی به جنگ تجاری چین و آمریکا ندارد زیرا در اوج جنگ تجاری این دو کشور نیز روند صادرات نفت ایران به چین کاهنده بوده است. اینکه چه در جنگ تجاری و چه در دوران تسکین ما صادرات نفت‌مان به چین کاهش یافته است نشان می‌دهد که ما موضوع‌مان در صادرات نفت، معامله شدن توسط چین نیست زیرا نقش ایران برای چین در یک سبد جدا از آمریکا قرار دارد. درنتیجه صادرات نفت ما به چین تحت تأثیر این توافق قرار نمی‌گیرد. مشکل ما در حوزه روابط خارجی و نقش آن در اقتصاد ایران موضوع دیگری است که نیاز به یک بحث جدا دارد.