به گزارش خبرگزاری مهر، مجموعه مقالات «تغییرات پس از انقلاب اسلامی» شامل ۸ مقاله است که نویسندگان آن موضوع «تغییرات» پس از انقلاب اسلامی را در حوزههای مختلف اعم از ادبیات، سینما، فضای سایبری، ارزشها و نگرشهای فرهنگی و … در دستور کار خود قرار دادهاند. «گفتمان سیاست و تئاتر ایران در دهۀ شصت خورشیدی»، «صورتبندیِ شکاف نسلی در علوم اجتماعیِ ایرانی»، «هویت، دین، و روشنفکران پساانقلاب ایران»، «مؤلفههای گفتمانی ادبیات ایران بعد از انقلاب اسلامی»، «تحصیلات و تحول نگرشها و ارزشهای فرهنگی در جامعة ایرانی»، «واقعیت جامعۀ سایبری و تغییر فرهنگ در ایران»، «بسط زندگی روزمره در ایران»، «تحلیلی فرهنگی از روند سینمای پس از انقلاب» عناوین مقالات این مجموعه است.
نوشتار «صورتبندیِ شکاف نسلی در علوم اجتماعیِ ایرانی» از آرش حیدری پس از ارائه دادههای موجود در مورد شکاف نسلها، تلاش دارد تا تصویری از وضع موجود مواجهه با مسئلۀ شکاف نسل ارائه کند و نشان دهد که فهم این پدیده نیازمند بازگشت به نظام دانش و شیوههای پروبلماتیک کردن مسئلۀ نسلها است.
مقاله «هویت، دین، و روشنفکران پساانقلاب ایران» از محمدمنصور هاشمی، قصد دارد ضمن بررسی تفاوتهای میان اندیشمندان نسل پیش از انقلاب با اندیشمندان پس از انقلاب ایران، چشمانداز احتمالی آینده تفکر در ایران را ترسیم کند.
در بررسی تحولات ادبیات ایران بعد از انقلاب، بیش از آنکه پرداختن به سؤالهایی درباره فرم و محتوا، سبک و شیوه پردازش متن، تحلیل و نقد ادبی، مسأله اصلی تحقیق «مؤلفههای گفتمانی ادبیات ایران بعد از انقلاب اسلامی» باشد، پیگیری خط سیر این تحولات بر بستر محدودیتهای گفتمانی مرتبط با قدرت حاکم مسأله است. به همین دلیل شاپور بهیان نویسنده مقاله، این تحولات را بررسی کرده تا بداند چگونه تحولات مذکور در ارتباط با این گفتمان بهوجود آمدهاند و در نهایت، مؤلفههای گفتمانی آن چه بوده است.
نگارنده نوشتار «تحصیلات و تحول نگرشها و ارزشهای فرهنگی در جامعة ایرانی» درصدد است از طریق واکاوی رابطه تحصیلات با ارزشها و نگرشهای فرهنگی- اجتماعی کنشگران انسانی، با الهام از آرا اینگلهارت، پاسخ این پرسش را که «آیا در ایران تحصیلات میتواند خاستگاه تفاوتهای نگرشی و ارزشی مردم باشد»؟ را بیابد.
رویکرد مقالۀ «واقعیت جامعۀ سایبری و تغییر فرهنگ در ایران» از حامد کیا، بررسی ادبیاتی است که حول وضعیت فضای مجازی در ایران شکل گرفته است و با به دست آوردن تصویری از آنها تلاش میکند تا با خلق مفاهیمی جدید رویکرد دیگری را برای فهم فرهنگ دیجیتال در ایران پساانقلابی به دست آورد.
مقاله «گفتمان سیاست و تئاتر ایران در دهۀ شصت خورشیدی» از فرهاد مهندسپور به چگونگی رویکرد به تئاتر در ایران پس از انقلاب اسلامی، جریانشناسی و چرایی و چگونگی نگرش به آن در فاصلۀ سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۹ خورشیدی میپردازد.
این نوشتار ضمن بررسی جریانهای غالب در تئاتر ایران در پایان دهۀ پنجاه خورشیدی، به وضعیت تئاتر در دروۀ گذار از پهلوی به جمهوری اسلامی پرداخته است. در پایان رویکردهای تازه به تئاتر در دهۀ شصت خورشیدی، و تأثیر رویدادهای سیاسی و اجتماعی آن سالها بر تئاتر و نمایشنامهنویسی ایران بررسی و به سه دوره بخشبندی شده است: دورۀ یکم (رهایی) از آغاز ۱۳۵۸ تا انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹، دورۀ دوم (گسست) از ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ کمی پس از بازگشایی دانشگاهها و تغییراتی در دولت، و دورۀ سوم (نوزایی) از ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۹.
«بسط زندگی روزمره در ایران» از دکتر خطیبینژاد، به دنبال فهم چرایی تغییر فرهنگی در جامعه ایران بوده و با حمل تغییر فرهنگی به تغییر شیوه کلی زندگی، یک سوژه را در کانون و مرکز شیوه کلی زندگی قرار داده؛ سوژهای که حامل و محمول تغییرات فرهنگی است که با سوژه نیمه اول دههی ۶۰، تفاوت دارد. ادعای این نوشتار چنین است که با افول روایت ایدئولوژی دینی به مثابه ایدئولوژی مسلط مبتنی بر اسلام سیاسی، نوع دیگری از ایدئولوژی در نظام سیاسی ایران مسلط شده است.
و در پایان، مقاله «تحلیلی فرهنگی از روند سینمای پس از انقلاب» نوشته مازیار اسلامی، با اشارهای کوتاه به سینمای پیش از انقلاب، روند طیشده در سینمای ایران بعد از انقلاب و بهخصوص پس از شکلگیری بنیاد فارابی در دهه ۶۰ را، پی میگیرد و با مقایسه تحولات سینما و فیلمهای ساختهشده طی دهههای ۶۰ تا ۹۰ شمسی، سینمای دهه ۱۳۶۰ را با همه ویژگیها و مولفههایش از نظر مهندسی فرهنگی در سیاستگذاریهای فرهنگی، مهمترین دهه سینمای پس از انقلاب میداند.