خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: این پنجمین حضور پی در پی محمدحسین مهدویان در جشنواره فیلم فجر است، کارگردانی که ترجیح داد ورودش به سینمای بلند با تصویر کردن اتفاقات تاریخی معاصر باشد. اولینش هم روایت سرگذشت احمد متوسلیان در «ایستاده در غبار» بود که اتفاقاً در همان دوره از جشنواره، سبک فیلمسازی اش تعجب همه را برانگیخت.
مهدویان در ادامه اتفاقات سازمان مجاهدین خلق را به تصویر کشید که حاصلش «ماجرای نیمروز» و «ماجرای نیمروز؛ رد خون» بود. البته او در میانه این ۲ فیلم، فیلم کاملاً تجاری «لاتاری» را هم ساخت تا به گفته خودش، مخاطبان بیشتری را به سمت سینمای خود جذب کند.
او حالا «درخت گردو» را به جشنواره فیلم فجر سی و هشتم آورده است؛ فیلمی که در دل فاجعه بمباران شیمایی سردشت، قصه رنج و گرفتاریهای خانوادهای را روایت میکند که به یکباره زندگیشان از هم میپاشد؛ فیلمی که در دل داستان انسانیاش، تبعات استفاده از سلاحهای کشتار جمعی را به تصویر میکشد.
خودش میگوید این فیلم نگاهی جهانی دارد که البته گفتهای به حق است. فیلم در هر جایی که به نمایش گذاشته شود برای مخاطبانش قابل درک است؛ این گرفتاری بشر امروز است که در فیلم مهدویان نمایان میشود.
«درخت گردو» امروز ۱۵ بهمن ماه در پردیس ملت برای اهالی رسانه به نمایش گذاشته میشود به همین بهانه گفتگویی کوتاه درباره فیلم با این کارگردان داشتیم که در ادامه میخوانید:
* جناب مهدویان، «درخت گردو» چه نسبتی با دغدغههای سینمایی شما دارد و چه شد که سراغ سوژه بمباران شیمیایی سردشت رفتید؟
«درخت گردو» یک موضوع مشخص دارد و یک کیس مشخص در دل ماجراست. وقتی با این داستان روبهرو شدم موضوعش برایم جالب بود و تصمیم به ساخت آن گرفتم. اگر این قصه برایم جالب نبود اصلاً آن را نمیساختم. این را هم باید بگویم که دوست پژوهشگری درباره این موضوع کار پژوهشی انجام داده بود و به من پیشنهاد داده بود درباره این واقعه تلخ فیلم بسازم.
البته من قصد ساخت فیلم درباره واقعه سردشت را نداشتم هرچند خود آن واقعه خودش بسیار مهم و مهیب است اما تصوری از آن نداشتم. مواجهه من با آن واقعه، این خانواده خاص بود به طبع این مساله برایم جالب شد. اتفاقی که برای آنها هم افتاده بود تلخ و مربوط به تاریخ معاصر بود که باید درباره اش حرف زده میشد من هم دیدم قصه خوبی است و میتوان درباره آن فیلم ساخت.
فیلم بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده؛ اتفاق تلخی که برای یک خانواده حادث شده ولی در جزئیات تغییراتی حاصل شده است ولی وقایع اصلی که میبینیم اتفاق افتاده یعنی ممکن است درباره مکان، زمان و در جزئیات تغییراتی وجود داشته باشد.
* «درخت گردو» را یک فیلم ضدجنگ میدانید؟
من در هیچکدام از فیلمهایم سعی نکردم مانیفست ارائه بدهم شاید شخصیتهای فیلمهایم گاهی درباره عقاید خود صحبت کردهاند اما هیچوقت به دنبال ارائه یک مانیفست نبودهام چراکه معتقدم مانیفست سندی است که با جزئیات، چارچوب عقاید را تعیین میکند اما من هیچوقت در هیچ فیلمی این کار را نکردهام البته اینکه «درخت گردو» درباره زشتیهای جنگ است بحثی ندارم اما همین هم اگر تبدیل به مانیفست شود به نظرم خوب نیست.
* در مقایسه با فیلمهای قبلی شما، استفاده از نریشن در روایت «درخت گردو» تازگی دارد. استفاده از این تمهید و مهمتر از آن انتخاب گویندهاش فکر نمیکنید روی فیلم ننشسته و باعث فاصله مخاطب با جهان داستانی فیلم شده است؟
من اینطور فکر نمیکنم چون اگر فکر میکردم روی فیلم ننشسته است، از نریشن استفاده نمیکردم. اتفاقاً من روی استفاده از نریشن توسط مینا ساداتیان بازیگر این فیلم پافشاری کردم بنابراین فکر نمیکنم بدون نریشنهم میشد این فیلم را ساخت.
لزوماً همه قهرمانها قرار نیست کسانی باشند که مثل سوپرمن در آسمان پرواز کنند و دنیا را نجات بدهند و لزوم موفق هم بشوند. همین که آدمها سعی میکنند تمام توان خود را بگذارند برای اینکه پیرامون خود و تلخیهای آن را مدیریت کنند فارغ از اینکه موفق بشوند یا نشوند، قهرمان هستند * چرا «قادر» با بازی پیمان معادی در «درخت گردو» یک شخصیت منفعل به نظر میرسد که حتی برای مثال به دنبال دختر گمشدهاش هم نمیگردد و گویی در انتظار وقایع نشسته است.
این فیلم روایتگر یک رنج است و جستجوی دختر، میتوانست بعد تازهای به فیلم بدهد و داستان را از مسیر اصلی خود دور کند در نتیجه خیلی به بحث تلاش برای پیدا کردن دختر گمشده ورود نکردیم. شاید یک مقدار باید درباره باورهای خودمان درباره قهرمان و اینکه قهرمان کیست تجدیدنظر کنیم.
البته ما از اول هم به اینکه کاراکتر اصلی یک موقعیت منفعلانه دارد، فکر میکردیم ولی در واقع لزوماً همه قهرمانها قرار نیست کسانی باشند که مثل سوپرمن در آسمان پرواز کنند و دنیا را نجات بدهند و لزوم موفق هم بشوند. همین که آدمها سعی میکنند تمام توان خود را بگذارند برای اینکه پیرامون خود و تلخیهای آن را مدیریت کنند فارغ از اینکه موفق بشوند یا نشوند، قهرمان هستند.
به نظرم آدمهایی که در فیلم وجود دارند، همین باور را دارند، اصراری ندارم که این تبدیل به باور عام شو ولی این فیلم تلاش میکند این نگاه مقداری تغییر کند.
* یکی از فصلهای جذاب روایت «درخت گردو» برگزاری دادگاه بینالمللی با شهادت قهرمان اصلی فیلم است. روایت این دادگاه در فیلم تا چه اندازه مستند است؟
دادگاه پایانی واقعاً برگزار شده است یعنی در دادگاهی که برای متهمان سلاحهای کشتار جمعی برگزار شد، «استاد قادر» بهعنوان یکی از شهود به این دادگاه دعوت شد و شهادت داد و اتفاقاً شهادتش بسیار تأثیر گذاشت به این صورت که وقتی قصه زندگیاش را تعریف کرد به شدت حاضران در دادگاه متأثر شدند و تأثیر عاطفی عمیقی روی دادگاه گذاشت.
* استفاده از مهران مدیری که پیشتر به واسطه پرسوناژهای طنز برای مخاطب شناخته شده بود، در یک نقش دراماتیک، ریسک نبود؟
واقعاً برای خودم استفاده از بازیگرانی در نقشهای تکراری یا نقشهایی که قبلاً به آن معروف شده اند، جذاب نیست اصولاً وقتی از بازیگری در یک موقعیت متفاوتی از آنچه که قبلاً شناخته میشدند، استفاده میکنم برایم خیلی شیرینتر و چالش برانگیز تر است. درباره مورد آقای مدیری هم خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاد و اصلاً آقای مدیری پذیرفت که این نقش را بازی کند چون میدانم که خیلی سخت نقشها را انتخاب میکند و البته از نتیجه کار راضی هستم.
به نظرم آمد موضوع فیلم انسانی، قابل درک و موقعیت قابل تکثیری برای همه جای دنیاست و استفاده از سلاح کشتار جمعی بحران بشری است که باید مردم دنیا به طور دقیق و با جزئیات بفهمند که وقتی میگوئیم استفاده از سلاح کشتار جمعی یک عمل غیر انسانی است، منظور ما چیست * با توجه به اینکه شما پیش از ورود به سینمای داستانی، تجربه مستندسازی هم در کارنامهتان داشتید، سوژه بمباران سردشت و استاد قادر چه ویژگیای داشت که احساس کردید به جای ساخت مستند، بهتر است در قالب یک فیلم داستانی روایت شود؟
واقعیت این است که فیلم داستانی مخاطب بیشتری دارد و بعضی از موضوعات باید در سطحی از مخاطب مطرح شوند و تأثیراتی بگذارند که خود موضوع میطلبد. من فکر میکنم موضوع این فیلم نیازمند این بود که حتماً بخش زیادی از جامعه ببینند و نسبت به آن آگاه شوند در نتیجه قالب فیلم داستانی را برای آن انتخاب کردم.
* این مخاطب گستردهتر شامل مخاطبان جهانی هم میشوند؟ به نظر میرسد روایت این فیلم کمی جهانشمولتر از آثار قبلیتان است.
در طول ساخت فیلم حتماً به مخاطب جهانی فکر میکردم. به نظرم آمد موضوع فیلم انسانی، قابل درک و موقعیت قابل تکثیری برای همه جای دنیاست و استفاده از سلاح کشتار جمعی بحران بشری است که باید مردم دنیا به طور دقیق و با جزئیات بفهمند که وقتی میگوئیم استفاده از سلاح کشتار جمعی یک عمل غیر انسانی است، منظور ما چیست بنابراین همان موقع ساخت فیلم و البته الان به مخاطب گستردهتری بیرون از مرزهای ایران فکر میکنم.
* در این دوره از جشنواره چند فیلم دیگر هم با تمرکز بر تاریخ معاصر ساخته شدهاند که نویدبخش جریانی تازه در سینمای ایران است، بهعنوان یکی از پیشگامان این جریان چه نظری درباره تعدد فیلمهایی با این مضامین در سینمای ایران دارید؟
نمیتوانم بگویم من این جریان را ایجاد کردهام و یا قضاوت این چنینی داشته باشم. این داوریای است که دیگران باید داشته باشند ولی به هر حال وقتی در حوزهای فیلمهای موفق ساخته میشود طبعاً ممکن است افراد دیگری مشتاق و علاقهمند شوند به اینکه در همان زمینه کار کنند و این اتفاق خوبی است. حالا اینکه چقدر از این موضوع بر اساس تأثیر فیلمهای من بوده یا چقدر از آن مطالبه اجتماعی بوده، را نمیتوانم تحلیل کنم ولی اگر من تأثیر گذاشتهام برایم قابل افتخار است.
* شما تا امروز در ۵ دوره جشنواره فیلم فجر بهطور پیاپی حضور داشتید و هر سال یک فیلم را به ویترین سینمای ایران عرضه کردهاید، برای این مسیر طراحی مشخصی داشتید و آیا برای ادامه راه هم میخوانید این روند کارگردانی سالی یک فیلم را ادامه دهید؟
من پلن و نقشه خاصی برای این موضوع نچیدهام. به هر حال من فیلمسازم و کاری به جز فیلمسازی ندارم. این حرفه من است و معتقدم تا وقتی ایدهای برای تعریف کردن دارم و داستانی را بشود روایت کرد کارم این است که فیلم بسازم البته لزوماً به جشنواره فیلم فجر فکر نمیکنم کارم فیلمسازی است، پشت هم فیلم میسازم و اگر مورد پسند و اقبال جشنواره باشم در جشنواره شرکت میکنم چون به هر حال جشنواره زمینهای برای عرضه فیلمها و ایجاد بحث درباره آنهاست تا بعداً در اکران عمومی کدهای درستی به مردم داده باشیم که آنها فیلم را برای تماشا انتخاب کنند.