به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از سیدمهدی ناظمی قره باغ، پژوهشگر فلسفه است که در ادامه میخوانید؛
سالروز گرامی داشت مادران، بهانهای فراهم میآورد تا از زحمات و محبتهای مادران و زنان قدردانی کنیم و به ایشان و به خودمان یادآوری کنیم که اگر این ملاطفتها و مراقبتها نبود، هیچ چیز دیگری هم نبود یا اگر بود، با این کیفیت نمیتوانست که بود.
آیا گرامی داشت مادر و زن، مخصوص به یک وظیفه اخلاقی صرف است و این روزها چه بسا بهانهای برای رونق دادن به بازار تولید و مصرف کالاها و برنامههای رسانهای؟! همچون بسیاری چیزهای دیگر؟
شکی نیست که همچون بسیاری از دیگر چیزها، مناسبتهای تقویمی ما هم دستمایه بازار مصرف کالا و مصرف فرهنگ قرار میگیرد و شاید از اصل آن هم گریزی نباشد، اما روز مادر و روز زن، برای ما ایرانیها نباید که صرفاً یک امر مربوط به حوزه خصوصی زندگی و اخلاقیات متعارف باشد. فرهنگ ایرانی -چنان که قبلاً هم راقم این سطور گفته است- فرهنگی است درباره مادر و زن، حساس و قدردان؛ به همین خاطر است که در رجوع به زبان و ادبیات سنتی خود درمی یابیم که نمیتوان این سنگینی را صرفاً در حدود یک رابطه اخلاقی محدود کنیم. به ویژه آنکه مشهور است انسان امروز در عصر «مردسالاری» زندگی میکند (این مردسالاری غیر از مردسالاری رایج در گفتمان حقوقی-سیاسی فمینیستی است). پس آیا توجه دوباره به مادر و زن، توجهی که در راه آن باید به تفسیر گذشته نیز پرداخت، نمیتواند بهانهای باشد برای فهم ذات این مردسالاری، همچنین برای بررسی امکان گذر از آن؟
مردسالاری به معنای تاریخی و فلسفی آن، یعنی تفسیر مردسالارانه وجود. تفسیری مبتنی بر فراچنگ آوردن، تصرف و تعین بخشی که از نتایج آن، پیشرفتهای حیرت آور علمی و تکنولوژیک و غلبه سیاست و ایدئولوژی بر همه ساحات زندگی و غلبه تفکر بصری در هنر و فرهنگ است. به محاق رفتن مادرانه و زنانه بودن منجر به سرکوب و تحقیر هنر، ادبیات و وجه سمعی تفکر و در یک کلام مهیا بودن انسان برای پذیرندگی و زایش اتفاق نوین است.
نگارنده مدعی این نیست که اینجا و اکنون ما با گرامی داشت مادران و زنان، میتوانیم همه ارکان اساسی جهانِ اکنون به آشکارا نهیلیستی را براندازیم و طرحی نو دراندازیم. بلکه معتقد است تأمل در این امر اخلاقی، صرف نظر از اهمیت ذاتی آن و آثار مثبتی که بر روابط انسانی دارد، ممکن است به تدریج برای انسان، راهی دیگر را باز کند. راه جدیدی که شناختهایی با گوهر متفاوت برای او به ارمغان آورد و با تعدیل خلاءهای بزرگ تاریخ امروز، نوید بخش حیاتی متفاوت گردد.
درسهایی که زن بطور کلی و مادر بطور خاص و آشکارتر به ما میدهد، اهمیت گوش نیوشا داشتن، فهم وضع متقابل داشتن، تاب آوردن مرارتها و بالاخره امید داشتن به اتفاقات آینده و تلاش برای پاسداشت و رشد این آینده است. این تاب آوردن و صبر که معمولاً همراه است با تلاش برای استقرار، تثبیت و قدردانی و غنیمت شماری آنچه که هست، تو بگو غنیمت شمردن زندگی در همان حدودی که موهبت شده است، همان گوهر مادرانگی است، همان گوهر مفقود در دنیای امروز.