به گزارش خبرنگار مهر، پیر پائولو پازولینی سینماگر، شاعر، نشانهشناس، منتقد و نظریهپرداز مشهور و اثرگذار ایتالیایی است. او یکی از مشهورترین فیلمسازان تاریخ سینماست که شهرت درخوری هم در حوزه ادبیات دارد. این شاعر و هنرمند در سال ۱۹۲۲ در بولونیای ایتالیا بهدنیا آمد و در طول عمر نسبتا کوتاه خود، آثار بسیاری در زمینه سینما و ادبیات خلق کرد و تاثیر عمیقی بر فیلمسازان نسل پس از خود گذاشت. با اینکه بسیاری از منتقدان اروپایی پازولینی را در زمره مهمترین شاعران و نویسندگان معاصر ایتالیا میدانند، اما وی در ایران بیشتر به عنوان یک سینماگر شناخته شده است. پازولینی در دوم نوامبر ۱۹۷۵، به دست تعدادی اوباش طرفدار فاشیسم کشته شد. دلیل کشته شدن این سینماگر برجسته ساخت فیلم «سالو» بود.
«سالو» با اقتباس از اثر شبه ادبی «صد و بیست روز سودوم» اثر مارکی دوساد ساخته شد و در آن ایده فاشیسم و حکومت فاشیستها بر ایتالیا به گزندهترین وجه ممکن مورد تمسخر قرار گرفته بود. فیلمنامه این اثر را نیز پازولینی و رولان بارت، فیلسوف و نشانهشناس معروف فرانسوی نوشته بودند. «ماماروما»، «تئوراما»، «خوکدانی»، «پنیر بینمک»، «دیوارهای صنعا»، «پرندههای بزرگ و پرندههای کوچک»، «تماشای زمین از کره ماه»، «ابرها چیستند؟» و فیلمهای مستند «ملاقات با عشاق» و «یادداشتهای سفر برای فیلمی درباره هند» نام تعدادی از فیلمهای پازولینی است.
این سینماگر شهیر تعدادی از مهمترین آثار خود را با اقتباس از آثار ادبی کلاسیک جهان ساخته است: «شبهای عربی» با اقتباس از کتاب عظیم «هزار و یکشب» (البته نسخه بولاق مصر)، «دکامرون» با اقتباس از «دکامرون» اثر جیوانی بوکاچیو (ادیب برجسته قرن ۱۴ ایتالیا) و «افسانههای کانتربوری» با اقتباس از مجموعه داستانهایی به همین نام از جفری چاوسر، نویسنده انگلیسی سده چهاردهم میلادی ساخته شده است. سکانسهایی از فیلم «شبهای عربی» در ایران فیلمبرداری شده است. همچنین برخی از نمایشنامههای مشهور یونان باستان نیز دستمایه پازولینی برای ساختن تعدادی از فیلمهایش قرار گرفته است. از میان این فیلمها نیز میتوان به «ادیپ شاه» و «مدهآ» اشاره کرد.
فیلم «انجیل به روایت متی» پازولینی درباره زندگی حضرت عیسی مسیح (ع) است. این فیلم فارغ از موضوع و محتوا از منظر ساختاری نیز یکی از آثار برجسته تاریخ سینماست. پازولینی این فیلم را در سال ۱۹۶۴ در لوکیشنهایی در فلسطین ساخت. با وجود گذشت ۵۰ سال از تاریخ ساخت و اکران این فیلم و ساخته شدن فیلمهای زیادی درباره این پیامبر اولوالعزم، از جمله «مصائب مسیح» اثر مل گیبسون و... بسیاری از منتقدان هنوز هم فیلم پازولینی را اثرگذارترین فیلمی میدانند که درباره حضرت مسیح (ع) ساخته شده است.
پازولینی در مقام نظریهپردازی سینما، مقالهای با عنوان «سینمای شعر» نوشت و آنرا در سال ۱۹۶۵ در نخستین فستیوال فیلم پزارو قرائت کرد. این مقاله در اکتبر سال ۱۹۶۵، در نشریه معتبر «کایه دو سینما» منتشر شد. پازولینی در این مقاله اثرگذار درباره ماهیت شعرگونه سینما و زیبائیشناسی آن صحبت کرده است.
اما یکی از مهمترین کتابها در شناخت این فیلمساز و متفکر برجسته ایتالیایی «پازولینی از زبان پازولینی» است. این کتاب شامل گفتوگوی بلند جان هلیدی، روزنامهنگار و منتقد سینمایی اهل کشور ایرلند، با پازولینی است که با ترجمه علی امینی نجفی، برای نخستین بار در سال ۱۳۸۴ با شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه، ۲۴۸ صفحه و بهای دو هزار و ۵۰۰ تومان از سوی انتشارات نگاره آفتاب روانه کتابفروشیها شد. مقاله «سینمای شعر» در قالب کتاب «ساختگرایی، نشانهشناسی، سینما» با گردآوری بیل نیکولز با ترجمه علاالدین طباطبایی در ایران منتشر شده است. یکی دیگر از کتابهای منتشر شده پازولینی در ایران رمانــفیلمنامه «پدر وحشی» است. این کتاب با ترجمه مشترک کاظم فرهادی و فرهاد خردمند، برای نخستین بار در سال ۱۳۶۵ با شمارگان دو هزار نسخه، ۹۲ صفحه و بهای ۲۰ تومان از سوی نشر چشمه در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
اما «اشعار رمی» نام مجموعهای از اشعار پازولینی است که در فاصله سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۱ به طور پراکنده در نشریات مختلف ایتالیائی به چاپ رسیدهاند. پرویز جاهد، منتقد سرشناس سینمای ایران که ترجمههای مهمی هم به قلم او منتشر شدهاند، اخیرا به مناسبت روز مادر شعری از این مجموعه را با عنوان «دعایی برای مادرم» ترجمه کرده و در صفحه خود در اینستاگرام با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. این شعر را در ادامه بخوانید:
بسیار دشوار است که با لحنی فرزندوار
بگویم که قلبا به چه چیزی
کمتر همانندم.
در این جهان تنها تویی که میدانی
در قلبم پیش از هر عشقی دیگر،
چه چیزی نهفته بود.
به همین خاطر باید
آنچه را که دانستن اش برایم دشوار است
با تو بگویم:
لطف تو مایه عذابم شد
تو جایگزین ناپذیری
و برای همین
زندگیای که به من بخشیدی
محکوم به انزوا شد
و من نمیخواهم تنها باشم.
در من میل بیکرانی به عشق است،
عشق به بدنهایی بی روح.
چرا که روح در درون توست
این تویی
تو مادر منی
و عشق تو مایه بردگی من است
تمام کودکیام به بردگیِ
این حس پرغرور و علاج ناپذیر
از برای عهدی سنگین گذشت.
این تنها راه احساس زندگی بود
احساس رنگ آن،
احساس شکل آن:
که اکنون به پایان رسید.
ما زندهایم،
در آشفتگی حیاتی که
دوباره در ورای خرد
زاده میشود.
عاجزانه میگویم، آه
ملتمسانه میگویم:
مرگ را آرزو نکن
من اینجا هستم، تنها، با تو
در آوریلی دیگر که می آید.