به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است از حجت الاسلام حسین سوزنچی که در ادامه از نظر شما میگذرد:
اخیراً یادداشتی منتشر شده با عنوان «خرافات و ویروس کرونا»؛ ناظر به رفتار ناپسند شخصی در حرم امام رضا (ع). نویسنده ضمن اعتراض بر حوزویان که چرا در برابر این خرافات سکوت میکنید، به بهانه نقد این رفتار، مقدس بودن زیارتگاهها و شفادهی اولیای خدا را منکر شده است.
از اشتباهات بزرگ این است که به خاطر سوءاستفاده از یک امر حق، به مقابله با اصل آن اقدام شود. هر حقیقتی زمینه سو استفاده دارد؛ نباید به خاطر این سو استفادهها خود آن حقیقت را زیر سوال برد. مثلاً قرآن کریم حاوی بالاترین حقایق است؛ آیا چون امثال معاویه از آن سوءاستفاده میکردند، باید خود قرآن را کنار بگذاریم؟!
چندی پیش شخصی با تظاهر به دیانت، رفتار ناپسندی انجام داد و بسیاری از روحانیون علیه اقدام وی موضع گرفتند، از جمله خود حقیر؛ اما وقوع این رفتار نادرست، نباید بهانه شود که ما اصل مقدس بودن زیارتگاههای اولیای دین و یا شفا یافتن انسانها با عنایت اولیا الله را انکار کنیم.
مقدس بودن زیارتگاههای اولیای دین از مسائلی است که در قرآن کریم مورد تأکید بوده است تا حدی که در داستان اصحاب کهف، خداوند از برتری و پیروزی کسانی یاد میکند که مقبره آنان را مسجد و عبادتگاه قرار دادند (کهف/۲۱). (در شیعه هم زیارتگاهها همواره به عنوان محل عبادت خدا مطرح میشده، از این رو، مهمترین توصیه دینی در هر زیارتگاهی، ادای «نماز» زیارت است.)
آیا آرامگاهها صرفاً چون ساختماناند مقدس نیستند؟!
خوب، کعبه هم یک ساختمان است؛ همه مساجد هم ساختماناند!
به علاوه، فرق «محترم» و «مقدس» بودن در چیست؟
اگر به خاطر ساختمان بودن مقدس نیستند، محترم هم نیستند!
مقدس و محترم بودن یک مکان به خاطر نسبتی است که با یک امر مقدس و محترم برقرار میکند؛ همان گونه که مساجد، کلیساها، کنیسهها به خاطر نسبتی که با خداوند برقرار میکنند (محل عبادت خداوندند) مقدس میشوند (تقدس و احترام سایر اماکن دینی هم در اسلام مورد تاکید بوده است؛ سوره حج / آیه ۴۰)، مکانهایی هم که نسبتی واضح با اولیای خدا برقرار میکنند، محترم و مقدس میشوند.
بله، تفاوت محترم و مقدس در این است که امر مقدس حتماً وجهه دینی و الهی دارد؛ ولی چیزی که محترم است، اما مقدس نیست، وجهه الهی و دینی ندارد و فقط در عرف روابط انسانی ارزشمند است، مانند ساختمان سفارت هر کشور در کشور دیگر، (مادام که روابط حسنهای بین دو کشور برقرار است) که فقط محترم است، نه مقدس.
شفابخشی اولیا الله نیز نهتنها در روایات متعدد نقل شده – که برای اهل تحقیق، تواتر معنوی، بلکه تواتر لفظی آنها قابل انکار نیست –، بلکه وقوع آن در همین زمان هم به قدری زیاد بوده است، که منصفی را توان انکار آن نیست؛ مگر آنکه از این موارد بیاطلاع باشد. کافی است سری به دفتر امور شفایافتگان حرم امام رضا علیهالسلام بزنید و موارد متعددی از بیماریهای لاعلاجی که به عنایت ایشان شفا یافته و مورد تأیید پزشکان معتبر ایرانی و غیرایرانی بوده مشاهده کنید. حکایات شفای تربت امام حسین (ع) هم که معروفتر است.
ریشه مساله هم در این است که شفا در دست خداست (سوره شعراء / آیه ۸۰) و خداوند عوامل متعددی را برای شفا قرار داده: راه عادی آن مراجعه به پزشک و استفاده از داروهای مربوطه است؛ اما وجود این راه دلیلی برای انکار راههای دیگر نیست؛ چنانکه در آموزههای تمامی ادیان الهی، بر دعا برای شفا یافتن هم تأکید شده است.
آری، قرار نیست چنین شفا دادنهایی در زندگی انسانها جایگزین جای روند عادی درمان شود.
در حدیث است که شخصی مریض شد و به امید شفادهی خداوند به درمان اقدام نکرد. خداوند به پیامبر زمانش وحی کرد که به او بگو تو را شفا نمیدهم چون میخواهی نظامی را که من برای درمان قرار دادهام یکسره انکار کنی.
به همین جهت است که -چنانکه در یادداشت فوق هم گفتهام- با اینکه فراواناند مواردی که افرادی با عنایت اهل بیت (ع) شفا یافتهاند، اما آنها این کار را رویهای به جای درمان عادی قرار نمیدادند؛ و از این رو بود که پزشک بر بالین خود ایشان هم حاضر میشد.
اگر ما با اقدام موهن آن شخص مخالفیم، نه از این جهت که عنایت اهل بیت (ع) در شفا دادن را ناممکن میدانیم، بلکه با این مخالفیم که کسی نظام خلقت و دین را به مسخره بگیرد و یک امری را که برای شرایط خاص است، جایگزین نظام و رویهای کند که خود خداوند در جهان قرار داده است.