فعالیت رسانه‌ای ایران درباره کرونا این موضوع را بار دیگر مطرح ساخته است که این بحران قبل از هر چیز توان تأثیرگذاری رسانه‌ها را به خود مبتلی و نابود کرده است

خبرگزاری مهر -گروه فرهنگ:

حضور رسمی و اعلام شده ویروس کرونا در ایران وارد سومین هفته خود شده است و می‌توان حالا کارنامه‌ای از فعالیت رسانه‌ای ایران در معرفی، آموزش و در یک نگاه فضاسازی رسانه‌ای برای مواجهه با این ویروس را مورد ارزیابی قرار داد. پیش از این و در سه یادداشت درباره برخی از اتفاقات و الزامات در فضای مجازی درباره خبررسانی در زمان وقوع بحران و نیز فعالیت فیک‌نیوزها در زمانه رخداد کرونا اشاره‌هایی داشتیم و حتی گزارشی از یک پژوهش اینترنتی درباره فعالیت گروه‌های خاص در فضای مجازی که سعی دارند از این بحران برای مقاصد سیاسی خود کسب اعتبار کنند از دیدگاه شما گذشت.

کرونا این روزها اما نه خبر اول ایران که خبر اول دنیاست. هر روز درباره عواقب و پیامدهای ابتلای تعدادی از مردم جهان به این بیماری مرموز اطلاعات مختلفی مخابره می‌شود اما شاید مهمترین اتفاق در این زمینه نوع مواجهه شبکه‌های بزرگ رسانه‌ای در جهان با این پدیده است. رسانه‌ها، خبرگزاری‌ها و حتی روزنامه‌هایی که دارای نسخه‌های مجازی آن لاین در دنیا هستند این روزها دارای صفحات ویژه و اختصاصی درباره کرونا برای مخاطبان خود هستند. صفحاتی پویا و دائم به روز شده که تازه‌ترین اطلاعات درباره این موضوع را به اطلاع مخاطبان آنها می‌رساند. این الگو در بهار سال جاری و به دنبال وقوع سیل در برخی استان‌های کشور و نیز در ایام راهپیمایی اربعین حسینی در رسانه‌های ایران نیز شکل گرفت اما بحران کرونا و شاید ابعاد آن در بسیاری از رسانه‌های مجازی و کاغذی به اندازه‌ای تأثیرگذار بوده است که این مهم را فراموش کرده است.

نبود خبررسانی متمرکز، مستند و کاربردی در رسانه‌ها درباره این موضوع مخاطبان این رسانه‌ها را پس از دریافت اخبار رسمی به سمت مقایسه و راستی آزمایی آنها در میان فیک‌نیوزهای پررنگ و لعاب کشانده است و ناگفته پیداست که پیروز این میدان که خواهد بود.

مساله دیگری که دو هفته فعالیت رسانه‌ای در ایران درباره کرونا آن را به اثبات رسانده است نحیف بودن ضریب تأثیرگذاری رسانه‌ها در مخاطبانشان درباره این بیماری است. ماجرای سفرهای پرتعداد آخر هفته گذشته علی‌رغم اطلاع‌رسانی‌های متعدد درباره آن و نیز میزان و نحوه حضور مردم در محیط‌های عمومی در این رابطه نشان می‌دهد که رسانه‌های ایرانی نه تنها توانی برای فرهنگ‌سازی و تأثیرگذاری برای اجرای رفتاری اجتماعی در مخاطبان خود ندارند که از ایجاد یک موج خبری و محتوایی درباره انجام یک رفتار یا عدم انجام آن نیز عاجزند و شاید بهتر است در این زمینه بگوییم فاقد استراتژی، برنامه، ستاد خبری متمرکز و ناتوان در تولید قالب و محتوای جذاب برای جهت‌دهی به مخاطبان خود هستند.

موضوع دیگری که بررسی کارنامه خبری رسانه‌های ایرانی در ای ن مدت نشان می‌دهد انتشار گزارش‌های افشاگرانه حاوی موضوعات تأثیرگذار به منظور ایجاد تأثیر در مسئولان است. این موضوع که برخی از محققان علوم ارتباطات از آن با عنوان «CNN EFFECT» یاد می‌کنند با الگوگیری از برخی رویدادهای مستند نشان می‌دهد که در زمانه دودلی سیاستگذاران برای تصمیم‌گیری رسانه‌های می‌توانند در خط و جهت‌گیری آنها نقش‌آفرین باشند. این پدیده از این منظر در موضوع کرونا قابل توجه است که رسانه‌های ایرانی در کوچک‌ترین موضوع مرتبط با این بحران نتوانستند قدرت اقناعی در برابر سیاستگذاران داشته باشند و حتی موضوعاتی مانند کمبود برخی اقلام دارویی و بهداشتی در مراکز استان‌ها نیز تحت تأثیر مطالب آنها تاکنون رفع و رجوع نشده است.

حالا باید سوال کرد که چرا رسانه ایرانی در چنین بزنگاه‌هایی نه راوی مردم و نه در خط مقدم پرسشگری از مسئولان درباره نیازهای مردم است و صرفاً به انتشار برخی اخبار رسمی و انگیزشی بسنده کرده است؟ آیا بحران کرونا را باید بزنگاهی تازه درباره فهم تأثیرگذاری رسانه‌های ایرانی در مخاطبان خود دانست؟ و یا اینکه این بحران قبل از هر چیز توان تأثیرگذاری رسانه‌ها را به خود مبتلی و نابود کرده است؟ این سوالی است که در روزهای آتی برای آن می‌توان پاسخ‌های جذاب‌تری نیز یافت.