حجت‌الاسلام عالی گفت: واقعاً آغوش خدا به‌روی کسانی که اهل دعا و توسل و استغفار و ذکرند باز است و بهترین وقت برای آرامش و دفع بلا همین موقع دعا است.

به گزارش خبرگزاری مهر، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پایان مراسم کاشت نهال به‌مناسبت روز درختکاری در سخنانی به مسأله این روزهای کشور یعنی بیماری شایع‌شده «کرونا» پرداختند. عمل به توصیه‌های پزشکی کنار دعا و توسل، دو مسأله‌ای بود که در سخنان رهبر انقلاب به مردم کشور توصیه شد. پرداختن مردم به این توصیه‌های مادی و معنوی کنار هم، موضوعی بود که پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود عالی، استاد حوزه به تبیین و تحلیل آن پرداخته است.

*در روز سیزدهم اسفندماه رهبر انقلاب در مراسم درخت‌کاری نکات و توصیه‌هایی را بیان فرمودند و ضمن تشکر و تکریم فعالان حوزه سلامت، پزشکان، پرستاران و کسانی که در این زمینه فعالیت می‌کنند کار آن‌ها را جهاد فی‌سبیل‌اللّه خواندند که نکته و مضمون فوق‌العاده برجسته‌ای است، لطفاً درباره‌ی این مضمون توضیحاتی را بفرمائید.

نکته‌سنجی‌هایی که رهبر معظّم انقلاب در موقعیت‌های مختلف دارند واقعاً قابل تأمل است. ایشان این مسئله را در بحران بیماری فراگیر اخیر به‌عنوان یک جهاد مطرح می‌کنند که خیلی نکته جالبی از جهت دینی است. اگر بخواهید با این منظر نگاه بکنید شغل‌های موجود در جامعه اسلامی فقط شغل نیستند، بلکه وظیفه هستند. گاهی مواقع این وظیفه تا حد وجوب کفایی و حتی در مواقعی که مورد نیاز فوری و فوتی باشد وجوب عینی هم پیدا می‌کند؛ مثل شغل‌هایی که مربوط به تعلیم و تربیت و کارهای خدماتی است و یا شغل‌هایی که با جسم و با روح در ارتباط هستند. همین مسئله امروز که خدمت‌رسانی عظیمی را قشر پزشکان و پرستاران دارند انجام می‌دهند و واقعاً یک هجومی صورت گرفته است که بسیاری از مؤمنین در معرض خطر واقع شدند، طبیعتاً در اینجا این قشر در خط مقدم هستند. مرحوم شیخ حرّ عاملی در کتاب جهاد روایتی از کمک به مؤمنین آورده است که این روایات در کتاب وسائل‌الشیعه و در کتاب مصدق‌الوسائل محدث نوری هم آمده است، از جمله کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام در غرر الحکم و درر الکلم که می‌فرماید: «أَفْضَلَ الْمَعْرُوف اِغاثَة الْمَلْهُوف»؛ بالاترین معروف و کار خیر رسیدگی به دردمند هست یا روایتی از امام صادق علیه‌السلام داریم که می‌فرمایند: «مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ الْمُؤْمِنٍ نَفَّسَ اللّهُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَة»؛ یعنی اگر کسی حاجت و یا درد مؤمنی را برطرف بکند خداوند در روز قیامت دردش را برطرف می‌کند، روایات زیادی دراین‌باره وجود دارد. مقصود من از این روایات که در کتاب جهاد آورده شده است و بزرگان ما به آن توجه داشتند به‌خاطر نوع جهاد و جهاد خدمت‌رسانی است، از این جهت نیز رهبر بزرگوار ما این مطلب را فرمودند. ما هم به پزشکان و پرستاران در خط مقدم درود می‌فرستیم که جان خودشان را در معرض خطر قرار دادند تا جان‌هایی را احیا بکنند.

*متناسب با مقدمه‌ای که شما گفتید، رهبر انقلاب به این نکته هم اشاره می‌کنند که مردم توصیه‌های پزشکی و نکاتی را که مسئولین حوزه‌ی سلامت برای پیشگیری از این بیماری و فراگیر شدن آن مطرح می‌کنند به‌مثابه‌ی یک فریضه بدانند.

این هم نکته خیلی قشنگ و نگاه قابل توجهی است که از منظر دین می‌توان به این مسئله نگاه کرد. ببینید وقتی متخصص یک فن نظر تخصصی خودش را در تجمعات، در ارتباطات و در معاشرت‌ها ارائه می‌دهد، این نظر را نباید به‌عنوان یک نکته بهداشتی صرف برای مؤمنین در نظر گرفت. در جوامع غیرایمانی شاید نکات بهداشتی و پزشکی را این‌چنین ببینند، اما در جامعه ایمانی چون حفظ جان واجب هست، این نکته حجت شرعی می‌شود، لذا مراجع تقلید در این زمینه خودشان را مقلّد پزشکان می‌دانستند. حضرت امام کوچک‌ترین دستورات پزشکی را به‌عنوان یک واجب تلقی می‌کرد؛ یعنی اگر پزشکشان می‌گفت که "سر فلان ساعت باید دارویتان را بخورید"، ایشان هم سر همان ساعت دارویشان را می‌خورد. شاید خیلی از مردم ما به این نکته دقت و عمل نکنند اما ایشان از منظر شرعی به مسئله نگاه می‌کرد. خود حضرت آقا هم در این زمینه واقعاً مقید هستند و رعایت می‌کنند، به‌عنوان مثال در همین مراسم درخت‌کاری مشاهده کردید که آقا دستکش دستشان کرده بودند که کار ایشان یک کار نمادین نبود بلکه ایشان واقعاً مقیدند، لذا این موضوع برای ما حجت شرعی هست، همان‌گونه که ما در مسئله تقلید به مراجع رجوع می‌کنیم و فتوای آن‌ها را حجت می‌دانیم، چون مرجع متخصص این کار هست و کسی که تخصص ندارد و به مرجع تقلید رجوع می‌کند، واجب است که به مسئله شرعی عمل بکند، بنابراین در مسئله بهداشتی هم واجب است که برای رعایت بهداشت و حفظ جان خود و دیگران به توصیه‌ی پزشکان توجه بکنیم و آن را یک حجت شرعی بدانیم.

*در توصیه‌های رهبر انقلاب مناجات با خدا، دعا و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام یک رکن مهم برای گذر از این فضا و بلا در زندگی است. ایشان بارها درباره صحیفه سجادیه نکات و مضمون‌های مهمی را مطرح کردند و صحیفه سجادیه را به‌مثابه‌ی یک ذخیره‌ی معنوی و مناجات عرفانی می‌دانند که بزرگ‌ترین مناجات عرفانی در معارف شیعی محسوب می‌شود. یکی از توصیه‌های رهبر انقلاب ناظر به این نکته بود که ما اگر می‌خواهیم از این فضای بلاآلود گذر بکنیم باید دعای هفتم صحیفه‌ی سجادیه را بخوانیم، درباره نقش معنویت و عقلانیت در این فضا با تمرکز بر مضامین این دعای شریف نکاتی را بفرمائید.

واقعیت این است که ارتباط ما با خدا به‌صورت دعا و توسل به اولیای خدا و مناجات با خداوند باید دائمی باشد، منتها گاهی مواقع بلاها یک تلنگر و یک تازیانه‌ای هستند که توفیق اجباری را برای انسان مهیا می‌کنند. انصافاً دعاهای اهل‌بیت گنجینه‌ای در اختیار ما است. تا ادعیه مکاتب و مذاهب دیگر را با حجم ادعیه‌ای که از اهل‌بیت علیهم‌السلام به ما رسیده چه از نظر کمیت و کیفیت مقایسه نکنیم، قدر این گنجینه را نمی‌دانیم. خدا رحمت کند آقای بهجت را، ایشان می‌گفت مفاتیح داروخانه است، یعنی این ادعیه هر کدام ویتامین‌ها و خاصیت‌های مختلفی برای جایگاه‌های مختلف دارند، از جمله همین دعای هفتم صحیفه سجادیه که امام هادی علیه‌السلام فرمودند "ما در گرفتاری‌ها و شدائد دعای «یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِه…» را می‌خوانیم."، البته فقط منحصر به این دعا هم نیست و ما موارد دیگری هم داریم اما عرض من این است که به‌طور کلی ارتباط داشتن با ادعیه خیلی ارزشمند است. واقعاً آغوش خدا به‌روی کسانی که اهل دعا و توسل و استغفار و ذکر هستند باز است و بهترین وقت برای آرامش و دفع بلا همین موقع دعا است.

دعا، توسل، استغفار، ذکر و نماز جزو اسباب معنوی است اما اسباب معنوی و اسباب مادی جای یکدیگر را نمی‌گیرند. حتی انبیای الهی هم محتاج مداوا بودند و به‌سراغ اسباب عادی می‌رفتند، اسباب عادی را نباید کنار زد. ما در روایت داریم که «ان نبی من الانبیا مرض». یکی از انبیا مریض شد، گفت "من خودم را مداوا نمی‌کنم مگر اینکه خدا من را شفا بدهد."، وقتی شفا نرسید بعد از یک مدت که گذشت گفت "خدایا چه شد؟ "، خداوند متعال فرمود که "من این اسباب را حکیمانه گذاشتم."، این‌چنین نیست که ما فکر بکنیم حوزه مادی و حوزه معنویت هر کدام برای خودشان یک خدایی داشته باشند، بلکه خدا همه جا وجود دارد و همه‌کاره است، بنابراین در عین حالی که شما از اسباب مادی استفاده می‌کنید اما جای اسباب معنوی را نمی‌گیرد. اسباب مادی گاهی مواقع آرامشی برای انسان نمی‌آورد، ولی اسباب معنوی آرامش می‌آورد. اسباب مادی کاربردش تا یک حدی است، چون علم بشر محدود است، اما اسباب معنوی بن‌بستی ندارد و بی‌نهایت است.

این دعای هفتم صحیفه سجادیه را هم که رهبر معظّم انقلاب به آن اشاره کردند واقعاً مضامین توحیدی دارد و اگر کسی مداومت به خواندن آن داشته باشد، به نتایج خوبی می‌رسد. ببینید ما باید سعی کنیم که اهل دعا بشویم، این‌که صرفاً بخواهیم یک کلمه بگوییم تا کن فیکون بشود، درست نیست و نباید این‌چنین برخورد کرد. اگر کسی اهل دعا بشود، مضامین آن در جانش می‌نشیند و جزو منطقش می‌شود. آن وقت در هیچ جا دیگر بن‌بستی نخواهد داشت، چون اگر در جایی سبب ظاهری از کار افتاد مسبب‌الاسباب که از کار نیفتاده است. همچنین ما علاوه‌بر دعای هفتم صحیفه سجادیه روایتی از امام رضا علیه‌السلام داریم که می‌فرمایند: «رَأَیْتُ أَبِی فِی الْمَنَامِ فَقَالَ»؛ یعنی من پدرم [حضرت امام موسی‌بن جعفر علیه السّلام] را در خواب دیدم که به من گفت که "فرزندم در شدائد و بلاها زیاد «یا رئوف یا رحیم» را بگو". این ذکر امام کاظم علیه السلام خیلی ارزشمند است که گفته بشود. خدا رحمت کند آیت‌اللّه آسید احمد آقای خوانساری را که می‌گفت "روزی پنج مرتبه آیةالکرسی را بخوانید". در روایت داریم که اگر کسی یک بار آیةالکرسی را بخواند یک صف از ملائکه محافظ او هستند و اگر دو بار بخواند دو صف، و سه بار بخواند سه صف، و چهار بار بخواند چهار صف، اما در پنجمین بار خداوند متعال به ملائکه‌اش می‌فرماید که «دعوه»؛ شما رهایش کنید، من محافظش هستم، لذا آیت‌اللّه آسید احمد آقای خوانساری می‌گفت که "اگر پنج مرتبه آیةالکرسی را در روز بخوانید خود خدا محافظتان خواهد شد."

*با توجه به نکاتی که فرمودید در فضای بلاآلود بر اساس منطق قرآن و منطق اهل‌بیت چگونه باید این مسیر را طی بکنیم و با چه پشتوانه‌ای این مسیر را به پیش ببریم؟ رهبر انقلاب هم دراین‌باره در صحبت‌های اخیرشان درباره تبدیل بلا به نعمت یا به‌تعبیر امروزی تبدیل تهدید به فرصت‌ها نکاتی را فرمودند، متناسب با این نکته بحث را جمع‌بندی بفرمائید.

یکی از مصادیق زرنگی مؤمن این است که تهدیدها را به فرصت تبدیل بکند. بلا و نعمت در فرهنگ دینی ما مطلق نیست؛ یعنی این‌چنین نیست که یک چیزی برای همه بلا و یا نعمت باشد. بلکه گاهی اوقات نعمت برای کسی که کفران بکند و یا از نعمت به‌خوبی استفاده نکند، نقمت می‌شود، به‌عکس آن هم، این‌چنین نیست که بلا و مصیبت همیشه برای همه بلا و مصیبت باشد، بلکه اگر کسی از بلا درست استفاده کند این بلا برایش نردبام صعود و نعمت می‌شود. عاشورا و حادثه کربلا برای امام حسین علیه السلام یک بلا و مصیبت بزرگی بود اما این بلا و مصیبت بالاترین قرب برای اباعبداللّه شد و نه‌فقط برای امام حسین علیه السلام، بلکه اباعبداللّه کاری کرد که این حادثه ابزاری برای قرب انسان‌ها تا زمان ظهور و قیامت بشود، با بلاها می‌شود این‌چنین هم رفتار کرد. ظاهر بلا درد و مصیبت است اما باطن بلا می‌تواند یک ضیافت و مهمانی باشد اگر آدمی از آن به‌خوبی استفاده کند. در روایات ما آمده است که حکمت بلاها همین است.

یکی از فلسفه‌های بلاها شکستن و خاضع کردن انسان در پیشگاه خدا است که منیّت و بت شکسته بشود. پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دراین‌باره می‌فرمایند: «لَوْ لَا ثَلَاثَةٌ فِی ابْنِ‌آدَمَ مَاطَأْطَأَ رَأْسَهُ شَیْ‌ءٌ الْمَرَضُ وَ الْمَوْتُ وَ الْفَقْرُ وَ کُلُّهُنَّ فِیهِ وَ إِنَّهُ لَمَعَهُنَّ لَوَثَّابٌ»؛ اگر مرض، موت و فقر در این عالم دنیا نبود هیچ انسانی سرش را جلوی خدا خم نمی‌کرد و جلوی خدا خضوع نمی‌کرد. فرض کنید اگر در این عالم نه فقری و نه مریضی و نه مرگ بود و همه مُرفّه و جاودانه و سالم بودند، دیگر چه‌کسی جلوی خدا سر خم می‌کرد، اما خدا گاهی اوقات عجز انسان‌ها را این‌چنین به آنها می‌فهماند. اگر کسی در این بلاها به‌جای اینکه مضطرب بشود به در خانه خدا برود، این بلا را به یک نعمت تبدیل کرده است. ممکن است که بعضی‌ها بر اثر این بلاها هم از دنیا بروند اما در بعضی از بلاها مثل بیماری واگیردار طاعون اگر کسی از دنیا برود شهید است، چون بیماری‌ای نبوده است که ناپرهیزی کرده و دست خودش بوده باشد، کمااینکه اگر کسی بر اثر زلزله از دنیا برود شهید است اما آنهایی که زنده می‌مانند می‌توانند این تهدید را به یک فرصت تبدیل کنند، رشد کنند و خودشان را ضدضربه کنند. ما در جنگ هیچ امکاناتی نداشتیم اما همین باعث شد که در مسائل نظامی رشد کنیم، در اینجا هم می‌تواند یک فرصت باشد.