ویروس کرونا یک پدیده طبیعیست، اما از منظر دین نه صرفاً طبیعی که آیتی از بارش و غرّش حرص و حسد ما آدمیان در زمین است. کار طبیبان مهار طبیعی آن و کار دین باوران بیدارکردن حس خضوع و بندگی است.

به گزارش خبرنگار مهر، حکمت‌الله ملاصالحی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و از نظریه پردازان دو حوزه «فلسفه باستان شناسی» و «باستان شناسی دین در ایران» در تازه‌ترین یادداشت خود با عنوان «دین و دنیا» بحث مهمی را درباره نسبت دین و دنیا در این زمانه شیوع ویروس کرونا پیش کشیده است. به باور این استاد دانشگاه تهران وظیفه دین درمان بیماری‌ها و ویروس‌ها نیست و باید کار مهار طبیعی بیماری‌ها و ویروس‌ها را بر عهده پزشکان گذاشت.

ملاصالحی صاحب کتاب‌هایی چون «درآمدی بر معرفت‌شناسی باستان‌شناسی»، «باستان‌شناسی دین: با فانوس نظر در جست‌وجوی آئین‌های گمشده» و «باستان‌شناسی در صافی جستارهای فلسفی» است. متن تازه‌ترین یادداشت او را در ادامه بخوانید:

در جوامع عهد باستان علی الخصوص در مراکز شهری و کانون‌های قدرت ادوار گذشته، دین به نحو فراگیر و همه سویه و فراخبال بر صحنه فرهنگ و زندگی جامعه‌ها و جمعیت‌ها و طبقات اجتماعی حضور پُر رنگ و فعال و دخالت مستقیم داشت. نقش و سهمش در تنظیم مناسبات و مراودات میان افراد جامعه چشمگیر و تعیین کننده بود. تاثیرش بر روان و رفتار مردمان نیز ژرف و پیوسته و پایدار بود.

تار و پود آموزه‌ها و رگ و پی باورهای دینی و اعمال آیینی به مثابه فرایض دینی چنان سفت و سخت و صعب و مستحکم با امور دنیوی و کار و کردار دنیوی گروه‌های اجتماعی گره خورده بود و در هم تنیده و پیچیده بود که تفکیک و تمایز حدود و مرزهای این از آن و آن از این دشوار و اساساً ناممکن بود.

ارباب و اصنام بنام دین؛ کارگزاران امور دنیا بودند و در تنظیم و تمشیت و تدبیر امور و مسائل و مشکلات و معضلات دنیا همه جا حضور پر رنگ و غلیظ داشتند و بازار و بساطشان بسیار گرم و پر رونق و رمق بود و در افعال و اعمال افراد جامعه همه جا دامن گسترده بود و تداخل گسترده داشت و هرجا که لازم بود دخالت می‌کرد.

دین مسئولیت‌های سنگین و خطیر و فوق طاقت و تاب آوری را بر شانه گرفته بود و بر دوش می‌کشید و خود را ملزم و متعهد به مقصد مطلوب رساندن باری که بر شانه گرفته بود و بر دوش می‌کشید؛ می‌دید و می‌دانست. مسئولیت خطیر و سنگینی که در حیطه صلاحیت و مسئولیتش نبود. بار سنگین مسئولیتی که دنیا و زمین و زمینیان بر شانه‌اش نهاده بودند نه عقبی و آسمان و آسمانیان. تاکید می‌کنم نه عقبی و آسمان و آسمانیان بل دنیا و زمین و زمینیان و دین زیر بار سنگینی که بر دوشش نهاده و تحمیل شده بود هرجا احساس ناتوانی می‌کرد از سحر ساحران و جادوی جادوگران و طالع بینی طالع بینان و اختربینی اختربینان و علوم غریبه و خفیه مدد می‌جست و کمک می‌طلبید تا شاید بتواند نیازها و خواست‌ها و مطالبات و حاجات دنیوی افراد جامعه را به اجابت برساند و مرتفع کند.

بر شانه گرفتن و بر دوش کشیدن بار سنگین و فوق طاقت و تاب آوری امور و مشغله‌های ریز و درشت دنیوی و کار دنیا برای دین هم مشقت بار بود هم خطرخیز هم فاجعه بار. خطرخیز و فاجعه بار به این دلیل که دین را در ورطه مخاطرات وسوسه های فریب ناک امور دنیوی می‌افکند و ابزار و ملعبه دست دنیا پرستان می‌کرد تا بنامش کانون‌ها و مراکز قدرت و ثروت و سیاست و حکومت‌های فرعونی بر مردم سروری کنند و فرش قدرت برشانه بردگان و بندگان ارباب و اصنام دنیا بگسترانند و غنیمت ببرند و زر بیاندوزند و با مشروعیت هر چه بیشتر و بیشتر بنام دین بر دنیا و در دنیا بر زمینیان با تزویر و تخدیر هر چه پیشتر حکومت برانند و قدرت بگسترانند.

این چنین به نام دین به نام الوهیت اصنام و ارباب مقدس تراشیده شدند و این چنین بت‌ها در ظل مشروعیت دینی پرستیده شدند و این چنین نمایندگان تام الاختیارشان به نام دین به نام الوهیت به نام امر مقدس به نام امر مینوی و به نام شرع و به بهانه پاسداری از دیانت و شریعت اربابان دنیا بر جامعه‌ها حکومت راندند و خون بر ارض تاریخ ریختند و در ارض تاریخ خون جاری کردند. میراثداران و سنگرداران این سنت‌های ادیان دنیوی شده و دنیایی هرچند به تدریج رونق و رمق و قوّت پیشینان را از کف دادند لیکن هیچگاه برای همیشه بازار و بساطشان بسته و برچیده نشد. در لایه‌های زیرین تاریخ و وجدان جمعی جامعه نهان شدند و هرگاه فرصت دست داده است و زمینه مستعد و اوضاع را مساعد و مهیا یافته‌اند باز به نام صیانت از دیانت و شرع و شریعت و به صد نام و نیرنگ دیگر از لایه‌های زیرین ارض تاریخ به لایه‌های برین خروج کرده‌اند و برصحنه آمده‌اند و چه خون‌ها که برزمین تاریخ نریخته و چه جوی‌های خون که جاری نکرده‌اند!

اتفاقاً چهره‌های نبوی هم در همین بزنگاه‌ها و آوردگاه‌های سخت و سنگین تاریخی بر صحنه آمده‌اند و بر صحنه و به آوردگاه نبردهای سخت و سنگین فراخوانده شده‌اند تا ندایی را که از ورای حجاب‌های سخت و سنگین و زمخت و صخره‌ای ارباب و انواع اصنام دین‌های دنیوی شده و زمینگیر فرعونی شنیده‌اند به گوش و هوش آدمیان چونان مژده‌ای خوش بشارت دهند و برسانند. پیامبران سبکبال ترین آدمیان بوده‌اند. فقر دنیایشان فخرعقبایشان بود و این چنین پیام آور اسلام و قرآن، می‌فرمودند: «الفقرُ فخری» عارفان بزرگ نیز چنین زیسته‌اند. سنگین زمخت و صخره‌ای بودن و انجماد از اوصاف و اطوار دین‌های دینوی شده و فرعونی است. موسی و قومش سبکبال از بحر دنیا گذشتند و سنگینی سپاه دنیوی فرعون و فرعونیان را بحر و موج دنیا غرق کرد و در کام خود فرو بلعید.

باری بتدریج و مرحله به مرحله که جامعه‌ها به ابزارهای فکری و علمی و فنی و عملی کارآمدتر و چاره سازتر و موثر در تدبیر و تنظیم وتمشیت امور دنیا و دفع خطرها و رفع مخاطرات طبیعی و مهار و کنترل خطرات مرگبار اعم شیوع بیماری‌های مسری و مهلک و قحطی و طوفان و سیل و زلزله و امثالم دست یافتند؛ بار سنگینی را که هزاره‌ها بر شانه دین و سنت‌های دینی نهاده شده بود و خارج از حیطه صلاحیت و مسئولیتش بود برگرفته می‌شد و دین با فراغت بال و با تامل و تعمق بیشتر به مسئولیت گوهرین ملکوتی و مینوی و اُخروی و آسمانی که برشانه گرفته بود و درحیطه صلاحیتش بود می‌توانست به پردازد و به ندای آسمانی که برجانش باریده و در تاریخ افق گشوده و آشکار شده بود متعهد و وفادار بماند. والبته و صد البته این خود به تنهایی میثاقیست بس عظیم و امانتی بس خطیر که برشانه دین نهاده شده است و هدیه‌ای بس ملکوتی و آسمانی و از آسمان برای زمینیان.

اتفاقاً دوره جدید از این منظر بیش از هردوره‌ای هم دست عقل و علم تجربی و فناوری‌های مدرنش در تدبیر امور دنیا گشوده بوده است هم بیش از هردوره‌ای از شانه دین بار امور دنیوی را که در حیطه مسئولیت و صلاحیتش نبوده برگرفته است. دین می‌تواند فارغ بال‌تر از گذشته در سنگری که ایستاده است و سنگربان سنت و میراثی که در حیطه مسئولیت راستین و گوهرینش است بماند و از آن دفاع کند. وارد سنگرهایی که در حیطه صلاحیتش نیست نشود. ویروس کرونا و یا هر ویروس طبیعی دیگری را با عقل و علم و عمل و قاعده و قانون طبیعت می‌توان مهار کرد. لیکن دین هم در سنگر خود می‌تواند فرهنگ و ایمان و اخلاق و ادب نیک زیستن را به آدمیان بیاموزد و بدهد و آنها را از افتادن در دام فریبکاری‌های دنیا برحذر بدارد. درهای آسمان و ملکوت را به روی زمین و زمینیان گشوده نگاه دارد تا در جهان حرص و حسد غرّش نکند.

زان جهان اندک ترّشح می رسد

تا نغرّد در جهان حرص و حسد

گر ترشّح بیشتر گردد ز غیب

نی هنر ماند در این عالم نه عیب

(مثنوی، دفتر اول، ص ۹۴)

این همان مسئولیت سنگین و خطیریست که دین بر شانه گرفته است. بیدار و وفادار ماندن به آن ترشحّات اندکی که هر بار از عالم غیب و قدس از آسمان بر ارض وجود و تاریخ می‌بارد و ریزش می‌کند.

ویروس کرونا یک پدیده طبیعیست لیکن از منظر دین نه صرفاً طبیعی. آیتی از بارش و غرّش حرص و حسد ما آدمیان در زمین هم هست. کار طبیبان مهار طبیعی آن و کار دین باوران و مومنان بیدارکردن حس خضوع و بندگی و اضطرار در محضر یگانه‌ای که سرچشمه هستیست و هرخیری و هر ناممکنی با او شدنی و ممکن:

جز خضوع و بندگی و اضطرار

اندر این حضرت ندارد اعتبار

(مثنوی، دفتر سوم، ص، ۳۹۵)

اینها شعر نیستند. از سر گرم و ذوق خوش و تخیلات صرفاً شاعرانه عارف و شاعر شهیر خراسانی ما حضرت مولوی خیزش و ریزش نکرده‌اند. نداییست که از عماق و لایه بکر و زیرین وجود آن جان از خود رسته سر بر می‌کشد و از آنسو به این سو ترّشح و ریزش می‌کند. عالم ما بیش از هر زمان به این ترّشحات و خیزش‌ها و ریزش‌های آنسویی و ماورایی و ملکوتی و گوهرین و سرچشمه‌ای نیازمند است. ترشح که زیاد شد می‌شود رگبار و طوفان میشود و آنگاه نه هنری می‌ماند و نه هنرمندانگی و نه همتی در این عالم. هرکسی در سنگرخود بماند و سنگربان و میراثبان مسئولیتی که برشانه گرفته است و در حیطه صلاحیت اوست عمل کند؛ نه بیش.