از منظر تعالیم الهی، ابتلاء و گرفتاری جزء جداناشدنی حیات بشر محسوب می­ شود به گونه ­ای که از آن راه فراری نیست.

به گزارش خبرنگار مهر، سید محمدرضا فقیه ایمانی عضو حلقه منظومه فکری علامه طباطبایی مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) در یادداشتی با عنوان پیامی از یک مهمان ناخوانده به مسئله شیوع ویروس کرونا و تأثیرات پس از آن پرداخته است؛

چند روزی است که موجودی مهمان ناخوانده ما شده و زندگی‌مان را به هم ریخته است. مهمان ناخوانده‌ای که «کرونا» می‌خوانندش. اولین بار نیست که چنین پیشامدی برایمان اتفاق می‌افتد و شاید آخرین بار هم نباشد. بارها از بزرگترهایمان شنیده ایم که در گذشته‌های نه چندان دور طاعون و وبا به ناگاه شهرهای ایران را یکی پس از دیگری در می‌نوردید و به هر کوی و برزن که می‌رسید، آن‌جا را سرد و خاموش می‌کرد. پس بدانیم که دنیا به آخر نرسیده؛ بلکه این دنیا تا دنیا بوده، همین بوده و از این پس هم خواهد بود.

به تعبیر مقام معظم رهبری (حفظه الله)، این یک مسأله گذراست که مدتی نه چندان طولانی برای کشور وجود خواهد داشت و سپس رخت برمی بندد؛ اما تجربیات حاصل از آن و فعالیت مردم و دستگاه‌ها که به مثابه یک رزمایش عمومی است، می‌تواند به عنوان یک دستاورد باقی بماند. پس باید به این نکته توجه کنیم که این نوع ابتلائات و گرفتاری‌ها برای چیست و چه پیامی برای ما دارد.

۱. قاعده بازی:

کسی که نقطه مختصات خود را در عالَم هستی نمی‌شناسد و از مبدأ حرکت و مقصدی که به سوی آن پیش می‌رود و نقطه‌ای که در حال حاضر در آن قرار گرفته، بی‌خبر است، همواره با هر تلاطمی دلش فرو می‌ریزد و اضطراب و بی‌قراری وجودش را فرا می‌گیرد. درست شبیه مسافران یک کشتی که در میان امواجی متلاطم در حال حرکت هستند و چون واقعیت بیرونی را مشاهده نمی‌کنند، با هر تکانی به شدت به هم می‌ریزند و مضطرب می‌شوند؛ اما ناخدای کشتی که بارها این مسیر را رفته، به دِلش بد راه نمی‌دهد و سرانجام کشتی را با وجود همه خطرات، به ساحل امن می‌رساند.

از منظر تعالیم الهی، ابتلاء و گرفتاری جز جداناشدنی حیات بشر محسوب می‌شود به گونه‌ای که از آن راه فراری نیست. به بیان قرآن کریم، اصلاً بشر در رنج و سختی آفریده شده است. [۱] اما این آفرینش همراه با سختی و رنج، به طور قطع، مقصودی داشته و قرار است که انسان در پی این حوادث به نقطه مطلوبی برسد که آن نقطه، حکمت مبتلا شدن انسان است.

حال اگر کسی این قاعده حاکم بر زندگی را نداند و گمان کند که می‌تواند در دنیای این چنینی برای خودش زندگی بدون کمترین سختی و رنج و مصیبتی فراهم کند و تمام همت خودش را نیز بر همین کار مصروف سازد، وقتی می بیند که با وجود همه تلاش‌هایش، مصیبت پشت مصیبت پیش می‌آید، چه حالی به او دست می‌دهد؟! طبیعی است که گرفتاری‌ها و سختی‌ها، آرامش را به کلی از او سلب خواهد کرد. اما کسی که قاعده را می‌داند، با دیدن حوادث گوناگون، خود را نمی بازد؛ زیرا زندگی درست شبیه یک بازی است که قواعدی دارد و آن کس که قواعد بازی را می‌شناسد، پیروز میدان خواهد بود.

۲. محبت و عشق؛ پشت پرده ابتلائات

نگاه ما به ابتلائات و امتحان‌های الهی، در نحوه زندگی بسیار تعیین کننده است. خیلی فرق می‌کند که این ابتلائات را از سر قهر و غضب بدانیم یا اینکه آن‌ها را ناشی از محبت شدید پروردگار عالَم به بندگانش ببینیم. در حدیث قدسی چنین وارد شده که خدای متعال به داود نبی فرمود: «اگر کسانی که به من پشت کرده اند، می‌دانستند که چقدر مشتاق بازگشتن آن‌ها هستم، از شوق دیدار من قالب تهی می‌کردند.» [۲]

قرآن به ما می‌آموزد که بلا و مصیبت در هر صورتی که باشد، رحمتی از جانب خدای متعال به سوی بندگان است. او چون بندگانش را دوست دارد و می‌خواهد آن‌ها را به سوی خود بکشاند، آن‌ها را به گرفتاری‌های گوناگون مبتلا می‌کند؛ مبتلا می‌کند تا آن‌ها با تمام وجود، رو به سوی او کنند و قلب‌هایشان را متوجه ذات مقدسش گردانند و در این مسیر روز به روز و لحظه به لحظه بالا بیایند. پس قبل از اینکه ما رو به سوی خدا کنیم، این خداست که در کمین گاه قرار گرفته و با رصد قلب‌های آماده آن‌ها را در دام محبت خود شکار می‌کند. تعبیر قرآن بسیار تکان دهنده و عجیب است: «اگر به خودتان بود و اعمالتان – که همواره در حال تکذیب آیات حق هستید – ذره‌ای ارزش و اهمیت نداشتید! اما به واسطه اینکه خدا - با وجود همه آنچه انجام می‌دهید – باز هم شما را به سوی خود فرا می‌خواند، ارزش پیدا کرده اید.» [۳]

در این میان عده‌ای که با خدای خود، انس داشته‌اند، ابتلاء و مصیبت، موجب سرازیر شدن هرچه بیشتر رحمت برآن‌ها می‌گردد و به این واسطه، درجاتشان بالا می‌رود. خداوند این افراد را چنین توصیف می‌نماید: «قطعا شما را به مقدار کمی از ترس، گرسنگی، کاهش اموال و بیماری و کمبود محصولات مبتلا خواهیم کرد، پس در این میان، به صابران مژده بده. صابران که چون مصیبتی به آن‌ها رسد، گویند ما متعلق به خدائیم و به سوی او باز می‌گردیم. آن‌ها همان‌ها هستند که صلوات و رحمت خاص خدا بر آن‌هاست و آن‌ها هستند که هدایت یافته گانند.» [۴]

اما کسانی هستند که به هنگام رفاه و آسایش با خدای خود نجوایی ندارند. از جمله برکات ابتلاء و مصیبت، متذکر ساختن چنین افرادی است به اینکه دارند مسیرشان را اشتباه می‌روند. مسیر حرکت باید به سوی خدا باشد و هرجا این مسیر منحرف شود و انسان از خدای خود غافل شود، خدای مهربان با مبتلا ساختن انسان به بلا و مصیبت، او را متوجه اشتباهش می‌کند. حال اگر این غفلت جمعی باشد و یک جامعه در زندگی اش خدا را در عمل کنار بگذارد، خدای متعال آن جامعه را دچار ابتلای جمعی می‌گرداند به این امید که شاید متوجه اشتباه خود شوند و به خود بیایند و به درگاه پر مهر و محبتش تضرع کنند. این سخن پروردگار مهربان است که حتی برای آن‌هایی که به او پشت کرده اند و در مقابلش ایستاده اند هم دل می‌سوزاند و خطاب به رسول گرامی اش (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «بی‏ تردید ما به سوی امت‌هایی که پیش از تو بودند، پیامبرانی‏ فرستادیم پس آن‌ها را [هنگامی که با پیامبران به مخالفت و دشمنی برخاستند] به تهی‌دستی و سختی و رنج و بیماری مبتلا کردیم، شاید اظهار پشیمانی کنند و با تضرع ما را بخوانند.» [۵]

۳. دعا و بلا؛ دو قرین جدایی ناپذیر

از امام سجاد (ع) روایت شده که آن حضرت فرمودند: دعا و بلا تا روز قیامت، قرین و رفیق یکدیگر قرار داده شده‌اند. دعا و خواندن پرورگار با تضرع، بلا را حتی اگر قطعی شده باشد، رفع می‌کند. [۶] شاید این سوال پیش بیاید که دعا کنیم تا نهایت چه بشود؟! پاسخ این سوال در کلام نورانی امام صادق (علیه السلام) نهفته است که در مورد ارزش و جایگاه دعا فرمودند: «دعا کلید هر رحمتی است و گشایش برای هر حاجتی است. انسان جز از طریق دعا، به آنچه نزد خداست، دست نمی‌یابد.» حضرت در ادامه از این باب که ممکن است عدم استجابت ظاهری دعا موجب نا امیدی فرد داعی شود، فرمودند: «هیچ دری نیست که زیاد کوبیده شود، مگر اینکه نزدیک است که در به روی آن شخص بازگردد.» [۷]

ابتلائات و امتحاناتی که برای انسان پیش می‌آید، همچون مراحل یک بازی است که تا زمانی که شخص از مرحله اول به سلامت عبور نکند، به مرحله بعدی راه نخواهد یافت. به همین نسبت، اگر انسان، مقصود از ابتلائی که برایش پیش آمده را متذکر نشود و به همان وضعیت قبلی خودش مشغول باشد، آن ابتلاء آن قدر ادامه می‌یابد تا بالاخره او را از خواب غفلت بیدار کند و به سوی دعای با تضرع بکشاند.

بر همین مبنا، امام صادق (ع) نشانه طولانی بودن یا کوتاه بودن دوره بلا و امتحان را الهام دعا بر قلب مردم معرفی کردند و فرمودند: اگر در هنگاه نازل شدن بلا مردم به سمت دعا و تضرع به درگاه الهی کشیده شدند، بدانید که دوره آن امتحان و ابتلاء کوتاه خواهد بود؛ اما اگر مردم از توجه به حضرت حق و دعا و تضرع به درگاهش غفلت ورزیدند، آن بلا طولانی خواهد شد. [۸]

شاید مراد از این روایت شریف این باشد که اگر در میان امتی خداباوری حاکم باشد به گونه‌ای که او را مُسبِّب الأسباب بدانند؛ آن وقت باز شدن همه گره‌ها را به دست او خواهند دید. اگر آتش می‌سوزاند، به اراده او می‌سوزاند و اگر آب گوارا جگرهای تفتیده را سیراب می‌کند به اذن او سیراب می‌گرداند و اگر دارو در بدن بیمار اثر می‌گذارد، مؤثر حقیقی ذات مقدس اوست و بقیه اسباب، به اراده او سببیت خواهند داشت. [۹]

از این رو، امام زین العابدین (علیه السلام) در دعای هفتم صحیفه سجادیه، به محضر خدای متعال عرضه می‌دارد: «ای خدایی که گِره ناگواری‌های عالَم به او گشایش می‌یابد و ای کسی که سختی‌های جهان به او آسان می‌گردد و ای کسی که بیرون شدن از غم و اندوه به حقیقت شادی از او درخواست می‌شود. مشکلات عالَم در برابر قدرتت، رام می‌گردند و اسباب وجودِ هر چیز به لطف و کَرَم تو نظام یافته است. قضاء، به قدرت تو جاری و هر چیز عالَم به اراده تو امضا می‌گردد؛ پس هرچه بخواهی با مشیت تو و بدون اینکه سخنی بگویی، انجام شده است و اگر چیزی را نخواهی، به مجرد اراده‌ات بدون نیاز به سخن گفتن، منزجر گردد.» [۱۰]

چه زیباست آنجایی که خدای متعال بندگان شاخص خودش را در قرآن کریم معرفی می‌کند و با تعبیر لطیف: «نعم العبد» به ستایش آن‌ها می‌پردازد؛ در بیان علت اینکه چرا او بنده خوبی بود، می‌فرماید: «إنه أواب». [۱۱] أواب صیغه مبالغه از «أوب» و به معنای رجوع و بازگشت است. به تعبیر خودمانی «أواب» حالت کودکی است که از دیدن کوچک‌ترین پیشامدی به مادرش پناه می‌برد. به عبارت دیگر، أواب کسی است که دائماً در خانه خداست و دستگیره در را رها نمی‌کند، آن قدر می کوبد، تا صاحب خانه در را باز نماید.

امتی که چنین باوری داشته باشند، در هر حاجتی به درگاه خدای متعال تضرع می‌کنند و امید به رحمت او دارند. طبیعی است کسی که به وقت رفاه و شادی به درگاه الهی رفت و آمد دارد، در وقت تنگی و عُسر و حرج نیز اولین جایی که به نظرش می‌رسد که پناه برد، درگاه خدای سبحان است و صدای چنین کسی برای اهل آسمان آشنا خواهد بود و حاجت روایی او سریع اتفاق می‌افتد؛ اما کسی که به وقت رفاه با خدای خودش میانه خوبی نداشته باشد، طبیعی است که در وقت سختی و عسر و حرج نیز در صورت بسته بودن همه درها و از باب اضطرار به درگاه الهی پناه می‌برد؛ لذا رفع بلا برای او طولانی خواهد بود. [۱۲]

نتیجه آنکه حقیقت ابتلاء و امتحان، بیانگر عشق و محبت خدای و متعال به بندگان است و دامی است که برای شکار بندگان شایسته، گسترده شده است. اگر کسی متوجه این حقیقت در عالَم شد، زندگی با همه سختی‌هایش برای او امن و راحت خواهد بود و اما اگر به این حقیقت پی نبرد، گرفتاری‌ها و مصیبت‌های پی در پی روزگار که تمامی هم ندارد، آرامش را از او سلب کرده و جهنمی سوزان برایش پدید خواهد آورد. پس چه خوب است که به بهانه قرار گرفتن این ابتلائات در ماه‌های رجب و شعبان و رمضان که ماه دعا و مناجات با پروردگار است، به مقصد اصلی این ابتلائات که همان توجه بیش از پیش به پروردگار عالَم است، نزدیک شویم که آرامش حقیقی در همین نکته نهفته است.

۴. ابتلائات در عضر ظهور

نکته پایانی آنکه اگرچه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به ما دستور فرموده‌اند که برای ظهور حضرت بقیة الله الأعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، زمان تعیین نکنیم، اما قرائن و شواهد زیاد بر این مطلب دلالت می‌کند که ما به عصر ظهور آن حضرت بسیار نزدیک هستیم و به تعبیر علامه حسن زاده آملی (حفظه الله) ما در بین الطلوعین حکومت جهانی امام عصر (سلام الله علیه) قرار داریم و انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، «ظهور صغرای» آن حضرت است.

اگر این مقدمه را بپذیریم، تعدد ابتلائات و گرفتاری‌هایی که در چند سال اخیر برای مردم دنیا و از جمله مردم ایران در حال پیش آمد است، معنای دیگری پیدا خواهد کرد و این امر، انگیزه و نحوه مواجهه ما با این ابتلائات را متفاوت خواهد نمود؛ زیرا می‌دانیم که راه حل اساسی رفع همه این مشکلات و گرفتاری‌ها ظهور و حضور آن حضرت است که فرمود: «اللهم اکشف هذه الغمة عن الأمة بحضوره وعجل اللهم لنا ظهوره».

پی نوشت:

[۱]. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فیِ کَبَدٍ» (بلد، ۴)

[۲]. المحجة البیضاء، ج ۸، ص ۶۲

[۳]. «قُلْ مَا یَعْبَؤُاْ بِکُم‏ رَبیّ‏ لَوْ لَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامَا» (فرقان، ۷۷)

[۴]. بقره، ۱۵۵ - ۱۵۷

[۵]. انعام، ۴۲

[۶]. کافی کلینی، ج ۲، ص ۴۶۹

[۷]. کافی کلینی، ج ۲، ص ۴۷۰

[۸]. کافی کلینی، ج ۲، ص ۴۷۱

[۹]. «وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنیِ وَ یَسْقِینِ * وَ إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ» (شعراء، ۷۹ و ۸۰)

[۱۰]. «یَا مَنْ تُحَلُّ بِه عُقَدُ الْمَکَارِه ویَا مَنْ یَفْثَأُ بِه حَدُّ الشَّدَائِدِ ویَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْه الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ وَ جَرَی بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ‏ مُؤْتَمِرَةٌ وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ»

[۱۱]. سوره مبارکه ص، ۴۴

[۱۲]. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: کسی که قبل از وقت بلا و مصیبت، اهل دعا باشد، وقتی بلایی برایش پیش بیاید، زمانی که خدا را بخواند، دعایش مستجاب می‌شود و فرشتگان می‌گویند: این صدا برای ما آشناست؛ اما کسی که تنها در زمان سختی و مصیبت به درگاه الهی پناه می‌برد، دعایش مستجاب نمی‌شود و فرشتگان می‌گویند: این صدا برای ما آشنا نیست! (الکافی، ج ۲، ص ۴۷۲).