جعفر گودرزی منتقد سینما و تلویزیون در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به رویکردهای تلویزیون برای برنامهسازی در ایام نوروز ۹۹ با توجه به شیوع ویروس کرونا بیان کرد: استراتژی تلویزیون در دورهای که مردم دچار بحران مبارزه با ویروس کرونا شدهاند چندان مشخص نیست و نقشه راهی وجود ندارد. ما اکنون به برنامههای امیدبخش نیاز داریم اما آیا تلویزیون نقش خود را در زمینه برنامهسازی با چنین محتوایی به درستی ایفا کرده است؟
وی با طرح چند سوال ادامه داد: آیا عملکرد تلویزیون در مقابل بحرانها و استرسهای مردم در چند ماه گذشته و اکنون، مفید بوده است و چقدر توانسته این فضای پراسترس را تغییر بدهد؟ صداوسیما چقدر توانسته روحیه مردمی را که به دلیل بحرانها شکننده شدهاند، حفظ کند؟ صداوسیما میتوانست از تهدید کرونا فرصتی برای عرضاندام خود بسازد اما اکنون در اکثریت قریب به اتفاق تولیدات سیما، مردم با برنامههایی مثل همیشه مواجهند که عاری از خلاقیت است.
آیا آمارهای تلویزیون میدانی است؟
این منتقد در واکنش به میزان رضایت مردمی از سریالها و برنامههای تلویزیون که روز گذشته در نظرسنجی صداوسیما اعلام شد، گفت: آیا این آمارها در یک تحقیقات و گفتگوهای میدانی بهدست آمده است؟ چون به نظر من نمیتوان با پیامک یا تماس تلفنی به تحقیقات و خروجی درستی درباره نظر مردم رسید. اینکه با یک جواب بله و خیر میزان تماشای مردم یا رضایتشان از برنامههای تلویزیونی را به دست بیاوریم کاری علمی نیست.
نایب رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران با اشاره به ساختار برنامههای تحویل سال و برنامههای گفتگومحوری که در نوروز از تلویزیون پخش میشود اظهار کرد: بیشترین خروجی برنامهریزی تلویزیون، گفتگوهای رادیویی است. مدیران تلویزیون استراتژیای در خصوص برنامهسازی ندارند و با بیسلیقگی محض نتوانستند فرصت مغتنمی از بحران کرونا رقم بزنند تا مخاطبی را که این روزها به دنبال خوراک مورد نظر میگردد به خود جذب کنند.
وی اضافه کرد: تلویزیون قبل از کرونا به ویروس کم دانشی، بیسلیقگی و مخاطب نشناسی دچار شده بود. صداوسیما میتوانست اتاق فکری تشکیل دهد و از منتقدان و فعالان رسانهای کمک بگیرد تا وارد برنامه سازی خلاق شود یا حتی از برنامههای جذاب آرشیوی استفاده کند تا فضای مفرح و نوستالژیکی تدارک ببیند اما متأسفانه ویروس کجسلیقگی به صداوسیما رخنه کرده است که چه در دوران عادی و سرخوشی و چه در دوران ویروس کرونا راه به جایی نمیبرند.
برنامههای گفتگومحور در نبود کرونا هم فاقد خلاقیت بود
گودرزی با اشاره به اینکه در نبود ویروس کرونا هم برنامهها با همین ساختار تولید شده است، گفت: برنامههای گفتگومحور همیشه در مناسبتها به همین شکل بوده است و فضایی رادیویی داشته است در حالی که تلویزیون هنر تصویر است و باید این ساختار نخنما را کنار بگذارد. ما تا کی میخواهیم برای برنامه سال تحویل و اعیاد خواننده و هنرمند بیاوریم و فکر جدید نداشته باشیم؟
وی اضافه کرد: تلویزیون میتوانست مسابقاتی راهاندازی کند که مردم با موبایلهایشان در خانه بتوانند خالق آثاری باشند و در آن شرکت کنند یا به سمت ایدههای نو در برنامهسازی برود نه اینکه همه برنامهها گفتگومحور باشد.
این منتقد سینما در ادامه درباره سریال «پایتخت» نیز تصریح کرد: وقتی سری ششم مجموعهای ساخته میشود یعنی نسبت به آن اقبال وجود داشته است اما در مقابل، باید با پشتوانه و تعهد و وسواس بیشتری ساخته میشد. ما تازه میفهمیم بار اصلی فصلهای قبلی سریال روی دوش زندهیاد خشایار الوند بوده که جامعه و مردمش را میشناخته و در پرداخت موضوعات و نقد آسیبهای اجتماعی درست عمل کرده است.
وی اضافه کرد: «پایتخت ۶» سریالی پر از پرخاش، عصبیت و خودخواهی آدمهاست و همه در آن دروغ میگویند. درحالیکه فصل اول این سریال سر و شکل خوبی داشت و خانواده آن حتی در شرایط سخت خوشبخت بودند. در میان خانوادههای فعلی «پایتخت» آدم خاکستری وجود ندارد و حتی کاراکتر هما هم دروغ میگوید، احترام شخصیتها رعایت نمیشود و حتی به سخره گرفته میشود و بی احترامی به یک اصل بدل شده است.
اعتیاد یکی از معضلات اجتماعی ماست اما اینجا پرداخت به آن خروجی مناسبی ندارد و نشان میدهد ما صرفاً به خط قرمزها نزدیک شدهایم
گودرزی با اشاره به طرح قصههای مرتبط با مواد مخدر و نام بردن از تریاک در سریال به دفعات نیز گفت: اعتیاد یکی از معضلات اجتماعی ماست اما اینجا پرداخت به آن خروجی مناسبی ندارد و نشان میدهد ما صرفاً به خط قرمزها نزدیک شدهایم بدون اینکه نقد آسیبشناسانه داشته باشیم. صرفاً مطرح میشود که از رحمان و رحیم مواد گرفته شده است. یا ارسطو گرفتار معضلی میشود که در همه این قصهها نقد به صورت آسیبشناسانه رخ نمیدهد.
وی در پاسخ به خروجی نهایی قصهها و نمایش پیامد اتفاقات در انتهای سریال عنوان کرد: تکلیف برخی موضوعات را باید با سرعت بیشتری مشخص کرد و طولانی شدن آن کارکردش را از دست میدهد.
این منتقد سینما و تلویزیون گفت: ما در این سریال بیشتر با یک طنز کلامی مواجهیم تا طنز موقعیت و برای همین حتی با عنوان و آوردن نام خوانندههای آن طرف آب شوخی میشود درحالیکه نقد آسیب شناسانهای باز هم مطرح نمیشود.
وی در واکنش به تصویری از شخصیتها که قرار است به جامعه نزدیک باشند، گفت: اتفاقات جامعه میتواند در سریال بازتاب داشته باشد اما خروجی این بازتاب باید مشخص باشد. مخاطب از آنچه میبیند تأثیر و الگو میگیرد و صرف نمایش این تصویر میتواند به تخریب روح و روان نوجوان و جوان منجر شود. به ویژه که مشخص نیست شناسنامه این شخصیتها چرا یک باره با این تغییرات مواجه شده است. نمیشود هما را در پنج فصل زنی عاقل ببینید و بعد در فصل ششم به آدمی بدل شود که حتی به همسرش دروغ بگوید و چرا دروغ از درو دیوار خانه نقی بالا میرود؟
گودرزی با اشاره به اعتقادات و ارزشهای خانواده و تناقضهایی که در داستان مطرح میشود عنوان کرد: این خانواده افرادی پایبند به اصول بودهاند اما رحمت که میخواهد با فهیمه ازدواج کند بدون اینکه عقد کند دائم در این خانواده حضور دارد. او چه جایگاهی دارد و چرا یک باره همه به این هنجارها بیاعتنا شدهاند و فقط پسران فهیمه هستند که به حضور او اعتراض دارند؟
تعداد بالای مخاطب اهمیت آسیبهای سریال را بیشتر مشخص میکند
وی اضافه کرد: اگر به قول صداوسیما این سریال ۷۵ درصد مخاطب دارد اهمیت این نکات بیشتر مشخص میشود چراکه کارکرد و تأثیر سریال طنز از ملودرام بیشتر است. الان نگاه کنید و ببینید دیالوگها و شوخیهای مردم با این سریال چقدر در فضای مجازی دست به دست میشود.
گودرزی با اشاره به شوخیهای دیگر سریال نیز گفت: در بخشی از سریال در آب زمزم از آب شهری ریخته میشود این شوخی با اعتقادات مردم است و اصلاً مشخص نیست چه میخواستند بگویند.
وی در پایان بیان کرد: این سریال همه این بیاخلاقیها را مطرح میکند اما باید بگوید چه کسی مسبب اینهاست و این شخصیتها تحتتأثیر چه اتفاقی یا محیطی به اینجا رسیدهاند. این شخصیتها همه به یک فروپاشی اخلاقی رسیدهاند درحالیکه مشخص نیست به چه دلیلی بوده است.