خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_فاطمه فرامرزی: رخ واقعی بسیاری ذیل شیوع کرونا ویروس نمایان شد، از سوءمدیریت ها گرفته، تا عدم توجه برخی مردم به هشدارهای کارشناسان و هجوم به مراکز خرید برای انبار کردن بسیاری از اقلام حتی غیرضروری و تنگ کردن عرصه برای هم نوعان دیگر. به نظر میرسد که جهان با بحرانی عجیب مواجه شده است و جامعه انسانی هرچه قدر از عمق درک آدمیت خود دورتر بماند به تقویت این شرایط ناگوار کمک کرده است. سوال آن است که دین و سیاست در مواجهه با فراگیری یک ویروس چه نقشی را ایفا کند؟ این پرسشی کلان است که آن را طی گفتوگویی با «عبدالمجید مبلغی»، دکتری علوم سیاسی در میان گذاشتهایم که در ادامه حاصل آن را میخوانید؛
*چندی است که کرونا ویروس در سطح جهان تبدیل به اپیدمی شده است و بسیاری از شهروندان کشورهای مختلف در اثر ابتلاء به این ویروس جان خود را از دست دادهاند. همهگیری کرونا تا اندازهای گسترش یافته است که اتحادیه اروپا مرزهای خود را برای مدتی بسته است و سایر کشورها نیز اقدام به قرنطینه کردهاند. طبیعتاً در چنین شرایطی، مباحث الهیاتی نیز در جوار چالشهای جدی قرار گرفته است؛ همان طور که عرصههایی نظیر سیاست، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد نیز در این وضعیت بحرانی با انواع و اقسام مسائل دست و پنجه نرم میکنند. به نظرتان در چنین شرایطی الهیات با چه چالشهایی مواجه شده است؟
اگر منظور این باشد که شکلگیری اپیدمیهای مختلف، که عمدتاً منشأ ویروسی داشتهاند، تأثیر قابل توجهی بر آگاهی دینی و پرسشگری از دین در طول تاریخی داشته است یا نه، باید در پاسخ بگویم بله تأثیر داشته است؛ در تاریخ ادیان میتوان به خوبی این مساله را شناسایی کرد و نشان داد. حتی میتوان گفت که نحوه پاسخ دادن مردم به این اپیدمیها در بسیاری از مواقع متأثر از ذهنیت دینی و بعضاً ای بسا با مراجعه به دین بوده است. حال صرف نظر از صحت و سقم این پاسخگوییها اگر نگاه پدیدارشناسانه داشته باشیم نمیتوانیم این واقعیت را نادیده بگیریم که همیشه در عصر پیشامدرن بخش عمدهای از پاسخهای مردم به شیوع ویروسهای فراگیر، دینورزانه بوده است.
البته این یک سطح از مواجه بوده است؛ سطح دیگر، که ای بسا مهمتر هم باشد، شکلگیری پرسشهایی جدید در پی این همه گیری ها در ذهن متألهان، دینشناسان و اهل الهیات بوده است. این پرسشها به یک معنا دامنگیر مطالعات و پژوهشهای دینی، در معنای قدیمی کلمه، شده است. پاسخگویی به این پرسشها بر روند و فرایند رویکرد به دین تأثیر داشته است. از پرسشهای مربوط به مسأله خیر و شر گرفته تا نسبت عدالت با عمل خداوند و از معنای زندگی دینی گرفته تا پرسش از رنج و جایگاه آن در زندگی، همگی از جمله سوالات مهم و کانونی در مطالعات دین در پی شکل گیری اپیدمیها و پاندمی ها بوده است.
*اما در این میان نکته مهمی در کار است که توجه به آن، حتی فراتر از پرسشگریهای الهیاتی، بیانگر جنبه عمیقاً اجتماعی اثرپذیری ادیان از فراگیری یا همهگیری امراض بوده است. این نکته مهم مشخصاً مربوط میشود به منطق دینورزی پیش و پس از این اتفاقات در طول تاریخ. اگر بخواهم پرسش را خیلی ساده نمایم باید بگویم که سوال آن است که آیا شیوع و فراگیری این امراض سبب شده که دینورزی مردم کاهش یا افزایش یابد؟
پاسخ گفتن به این پرسش نیاز به مراجعه به موارد مختلف دارد، اما به نظر میرسد که بعد از این بیماریها آنچه که اتفاق افتاده نه تنها گریز از دین نبوده، بلکه وابستگی بیشتر به دین بوده است. من در این، به مثابه یک رصدگر تاریخ، عرض میکنم که ماجرایی در کار است که از منظر جامعهشناسی دین مطالعه آن بسی قابل توجه خواهد بود و آن اینکه به نظرمیآید که پس از این بیماریها، از جمله به دلیل رنجی که مردم متحمل شدهاند، آنچه شکل گرفته است افزایش مراجعه به دین بوده است تا کاهش مراجعه به آن.
رویکرد به دین پس از اپیدمیها و پاندمی ها تقویت شده است
البته حتماً سطوحی از نومیدی دینی هم شکل گرفته است، اما تاریخ (با احتیاط میگویم) به ما نشان میدهد که اگر از منظر جامعهشناسی دین به گذشته بپردازیم، اتفاقاً رویکرد به دین پس از اپیدمیها و پاندمی ها تقویت شده است. هرچند نحوه دینورزیِ ناشی از چنین شرایط سخت و دشواری لزوماً چندان هم تأمل ورزانه نبوده است؛ بلکه در بسیاری از مواقع در شرایطی از این دست، رویکرد به دین تا حدی مشکل گشایانه بوده است؛ به زبان دیگر بسا بتوان گفت که ویژگی مهمی که طی این رویکرد تقویت شده است میل به حل مشکلات از راههای دینی هم چون شفاخواهی بوده است. به یک معنا، گسترش رویکرد مناسکی نسبت به دین جهت رفع مشکلات از جمله ویژگیهای این وضعیت بوده است. البته این وضعیت محدود به یک دین نیست؛ به صورت مشخص در قرون وسطی چنین انتظاری نسبت به مسیحیت پس از بحرانهای ناشی از فراگیری امراض قابل شناسایی و مشاهده است.
*رویکرد اسلام در نوع مواجهه با شرایط فعلی به ویژه در قالب فقه شیعه چگونه است؟
ما اینجا باید به ویژگیهای دین اسلام توجه کنیم. دین اسلام، و به ویژه مذهب شیعه و خاصه مذهب شیعه فقه محور، ویژگیهایی دارد که در نحوه مواجهه ما با شرایط موجود اثرگذار است. اکنون فقیهانی اینجا و آنجا مباحثی را مطرح میکنند که بسیار ارزشمند است؛ از جمله آنکه بحث از ضمان شرعی مکلفان جهت اجتناب در انتقال ویروس به میان آوردهاند. بر این اساس که اگر فردی احساس کند رفتار وی میتواند منشأ انتقال بیماری شود آنگاه به لحاظ شرعی بر او واجب است که از این خطر دوری کند.
به بیان دیگر اگر کسی گمان کند که قرار گرفتن در یک محیط، این احتمال عقلایی را همراه با خود دارد که وی ناقل بیماری گردد و آن را به دیگران سرایت دهد، بر او است که از آن محیط اجتناب کند؛ چرا که در غیر این صورت، به لحاظ دینی و شرعی، مرتکب فعلی حرام گردیده است. به این ترتیب دامنه این ضمان شرعی، صرفاً محدود به خطری نمیشود که خود فرد را تهدید میکند؛ بلکه به چرخه انتقال بیماری و خوشههای گسترش آن نیز مربوط است.
حفظ جان مردم باید وظیفه اصلی این شرایط دشوار در ذهن تصمیم سازان باشد؛ چرا که اقتضای تصمیم گیری مسئولانه توجه به این اساسیترین و پایهای ترین حق انسانی و شرعی و دینی مردم است.
دقت کنیم که در این صورت بندی فقهی ویژه، مسأله ضمان شرعی با دو حوزه مهم و خطیر پیوند میخورد: نخست مسئولیت اجتماعی و دیگری وظیفه فردی. در مطالعات اخلاق اجتماعی، این دو حوزه از مسئولیت پذیری تشکیل دهنده اخلاق شهروندی است. نکته مهم اینجا آن است که این نحوه نگرش و امکان تأمل ورزی از دل نظام تأملات فقهی نیز میتواند فراهم آید. چنین رویکردی در فقه باید پرورده شود و در جای جای آن مشهود و ملموس گردد.
توجه به اخلاق شهروندی ذیل امکانات فقه زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که ما به سرشت حکمرانی در کشور خود نیز توجه داشته باشیم و به این نکته نیز بپردازیم که حکمرانی در کشور ما بر اساس توجه به امر شرعی و دینی شکل میگیرد. این بدان معنا است که دامنه این ضمان شرعی به سطح حکمرانیای که خود را متعهد به امر دینی میداند منتقل میشود و حکمرانی نمیتواند از این ضمان و مسئولیت شرعی شانه خالی کند.
اجازه دهید، با توجه به اشارهای که به حکمرانی داشتم، به مبحث سیاست گذاری در عرصه عمومی و نسبت آن با شیوع بیماری نیز بپردازم. وقتی به سیاست گذاری در مناسبات فعلی نگاه میکنیم میبینیم که به دلیل وجود این بیماری یک اتفاق بسیار مهم رخ داده است. این اتفاق بسیار مهم «تغییر قاعده بازی سیاسی» است؛ یعنی بازی سیاسی ما امروز و در شرایط بحران پاندمیک گردیدن ویروس کرونا دیگر بازی سیاسی پیش از آن نیست.
*از چه نظر گردونه بازی سیاسی شکل و شمایل قدیم را در شرایط شیوع کرونا ویروس ندارد؟
به سه دلیل، اولاً نظامی از اولویتهای جدید و خطیر شکل گرفته است؛ بدین صورت که مبارزه با بیماری به یکی از نخستین اولویتهای حکمرانی بدل شده است. این اولویت جدید بسی خطیر نیز هست؛ چرا که با حفظ جان مردم مرتبط است. نکته دوم تغییر سرعت سیاستورزی در کشور است، یعنی این سیاستورزی دیگر بر اساس گامهای پیشین پیش نمیرود؛ بلکه نتایج نظام تصمیم گیری به سرعت در زندگی مردم منعکس میشود و عواقب آن به شیوهای ملموس و محاسبه پذیر مشخص میگردد.
مبارزه با بیماری به یکی از نخستین اولویتهای حکمرانی بدل شده است. این اولویت جدید بسی خطیر نیز هست؛ چرا که با حفظ جان مردم مرتبط است
سومین نکته آن است که منطق سیاست ورزی از آن حالت انتزاعی، تا حد قابل توجهی به سیاست ورزی عینی تغیر جهت داده است؛ بدین صورت که اهداف سیاسی و فرایندهای منجر به آن، بیش و پیش از هر چیز، دلمشغول وظایف پایهای و بنیادین دانش سیاست، مثل تأمین شرایط حیات و رفع مشکلات ملموس پیش روی آن، گردیده است. این سه تغییر فقط مربوط به حکمرانی در کشور ما نیست؛ بلکه در همه حکمرانیها در شرایط فعلی قابل مشاهده است.
*این سه سطح تغییر سیاستورزی، در پیوند با مسأله دین و ضمان شرعی که به آن اشاره داشتید، در کشور ما چگونه بروز داده شده است؟
اگر بخواهم به پرسش شما به دقت پاسخ بگویم باید عرض کنم که مهمترین مسأله در سیاستورزی در شرایط فعلی کشور نتیجه بخشی فرایندهای منجر به تصمیمسازی و تصمیمگیری سیاسی است. در چنین شرایطی تصمیمگیری سیاسی، از جمله به دلیل تأکیدی که بر مسأله وظیفه شرعی و شهروندی حکمرانی رفت، باید در چند سطح خود را متناسب با شرایط شکل و شمایل بخشد و احیاناً نارساییهای خود را در ارتباط با این سطوح، که عرض خواهم کرد، اصلاح کند. یک سطح از این سطوح، تصمیم گیری معطوف به نتیجه است؛ یعنی اگر حکومت بخواهد به آن ضمان شرعی خود عمل کند باید تصمیم گیری مسئولانهای داشته باشد. این بدان معنا است که حفظ جان مردم باید وظیفه اصلی این شرایط دشوار در ذهن تصمیم سازان باشد؛ چرا که اقتضای تصمیم گیری مسئولانه توجه به این اساسیترین و پایهای ترین حق انسانی و شرعی و دینی مردم است.
سطح دوم که در این شرایط باید به آن توجه داشت، تصمیمگیری آگاهانه و برآمده از فهم موقعیتها است. ما در آمریکا دیدیم که چگونه سخنان بی پایه ترامپ در مورد بیماری، که البته مورد حمایت جامعه پزشکی این کشور نیز قرار نگرفت، به سخره گرفته شد. اکنون وقت آن است که همگان به سخنان متخصصان و صاحبان دانش توجه کنیم و از توان کارشناسان در مدیریت امور بهره بگیریم. عدم رویکرد به این توان و عدم بهره گیری از آن میتواند پیامدهایی ناخواسته برای کشور در شرایط فعلی به بار بنشاند.
*چگونه میتوان نگاه تخصصی را در تصمیم سازی جاری کرد؟
از منظری کلی راه عبور به تصمیم سازی آگاهی پایه شکل گیری جامعهای است که در آن کار به کاردان سپرده شود و سخن متخصصان در امور علمی و صاحب آگاهی تفصیلی ناشی از مطالعات و مباحثات ارج و قرب یابد. چنین جامعهای باید ارتباطی باشد؛ یعنی افراد باید بتوانند با یکدیگر گفت وگو و مباحثه داشته باشند. از دل این مباحثات و گفت و گوها است که راههای صحیح شناخته میشود و مسیر درست پیش روی تصمیم گیران گشوده میشود.