زنان "صحنه جرم ورود ممنوع" هیچیک بدخواه و مخرب نیستند، بلکه آسیب‌هایی که در طول زندگی از جانب مرد دیده‌اند باعث شده در آنها نوعی حس انتقام به وجود آید. ضمن اینکه معتقدم همیشه در هر ماجرایی پای یک زن در میان است.

ابراهیم شیبانی درباره شیوه خود برای نزدیک شدن به مولفه هایی که بیشتر ما به ازاء خارجی دارند، به خبرنگار مهر گفت: "ما به ازاء زوج کارآگاه در فیلم های ایرانی معمولاً مصنوعی و ناموفق بوده، ولی در فیلم های خارجی نمونه های خوبی از زوج کارآگاه وجود دارد. مانند کبری 11، پوآرو و شرلوک هلمز. ما در "صحن جرم ورود ممنوع" سعی کردیم آنچه را در اداره آگاهی ما روال است مد نظر قرار دهیم و با انتخاب بازیگران آن را تبدیل به احسن کنیم. می خواستیم در کنار بحث جنایی که در فیلم مطرح است، این دو نفر طنز و شیرینی خاصی را به فیلم وارد کنند تا پلیس هایمان دوست داشتنی باشند و از کارشان لذت ببرند."

ـ نگرانی از ترکیب بازی فرخ نژاد و کیمیایی

این کارگردان در ادامه با اشاره به بازی حمید فرخ نژاد و پولاد کیمیایی در کنار هم افزود: "حضور حمید فرخ نژاد با همان مولفه های مشخصی که در بازی دارد در نقش یک کارآگاه خیلی خوب جواب داد و جالب اینکه هیچکس به ذهن اش نمی رسید این دو نفر  کنار هم چه از لحاظ قد، چه از نظر جنس بازی و لحن دیالوگ به این خوبی ظاهر شوند. به گمانم چنین چینشی خیلی خوب و بجا بود. ضمن اینکه خودم هم در آغاز دلهره داشتم که نکند ترکیب این دو کنار هم مناسب نباشد، اما فرخ نژاد و کیمیایی خیلی تلاش کردند به نتیجه مورد نظر برسند."

شیبانی در تحلیل نقش زن مخرب در "صحنه جرم ورود ممنوع" گفت: "به نظر من در هر رویداد و اتفاقی که در طول زندگی بشر رخ داده همیشه پای یک زن در میان بوده است. به همین دلیل در شخصیت پردازی کاراکترها، زن های فیلم زمینه ای برای رخ دادن یک فاجعه بودند. اما در کل آنچه در شخصیت این سه زن (آیدا، نگین و خانم دکتر) می بینیم، اتفاقا خیلی هم منفی نیستند. بلکه به دلیل شرایطی که در طول زندگی بر هر یک از آنها گذشته که اغلب این حوادث هم از سوی مردها به وجود آمده، نوعی حس انتقام در آنها رشد پیدا کرده، بنابراین خیلی طبیعی است که مخرب و بدخواه به نظر برسند."

ـ برج سرطان بهانه بود

وی با اشاره اینکه حضور برج بهانه ای است برای پرداختن به روابط پیچیده کاراکترها در فیلم، ادامه داد: "اینکه برج از کجا آمد و در کل چه نقشی در داستان دارد، خیلی مهم نیست. چون فیلم از اساس شخصیت محور است و با شخصیت ها کار داریم نه با خود برج. در واقع برج مانند سرطانی است که به جان شرکا افتاده و این مسئله در چند جای فیلم از زبان شخصیت ها هم مطرح می شود و جالب اینکه خود من دوست داشتم نام فیلم همان "برج سرطان" باقی بماند. اما بعد پشیمان شدم و به توصیه بسیاری از دوستانم نام فیلم را تغییر دادم. چون به نوعی معتقد بودم ممکن است این نام نوعی دافعه میان مخاطب را موجب شود. اما الان از اسم "صحنه جرم ورود ممنوع" راضی هستم و گمان می کنم این نام با آنچه در داستان می گذرد کاملا همخوانی دارد."

ـ علیرضا زرین دست شانس بزرگ فیلم

کارگردان جوان "صحنه جرم ورود ممنوع" در پاسخ به این سئوال که دوربین علیرضا زرین دست چه کمکی به پیشبرد چنین فیلمنامه ای در ژانر سینمای جنایی کرده، گفت: "در طول ساخت فیلم دو تا شانس بزرگ با من یار بود تا توانستم این فیلم را آنگونه که دلم می خواست از آب درآورم؛ یکی علیرضا معتمدی بود به عنوان نویسنده این کار که واقعا در طول ساخت فیلم همراه من بود و دیالوگ های خیلی خوبی نوشت و دیگری علیرضا زرین دست."

وی خاطرنشان کرد: "باید اعتراف کنم کار زرین دست را در حرکت دوربین و نوع طراحی نور و رنگ آمیزی بسیار دوست دارم؛ البته ناگفته نماند که بسیاری از دوستانم می گفتند بهتر است سراغ زرین دست نروم، چون او قبول نمی کند. اما چون معتقد بودم آنچه را از تصویر و نور صحنه در یک فیلم پلیسی جنایی می خواهم تنها زرین دست می تواند از آب درآورد، بنابراین با او تماس گرفتم و در همان صحبت اولیه قبل از اینکه فیلمنامه را بخواند قرارداد بست و جالب اینکه سر صحنه وقتی به چگونگی پلان بندی و فیلمبرداری هر سکانس می رسیدیم اعتراف می کنم زرین دست کمک بزرگی برای من فیلم بود."

شیبانی در پایان گفت: "باید متذکر شوم که بخش عمده موفقیت "صحنه جرم ورود ممنوع" مدیون زرین دست بود. به خاطر اینکه نوع کادربندی و نورپردازی واقعا منحصر بفرد بود. البته اشتباه نشود که چون فیلم خودم هست دارم دفاع می کنم. نه واقعا اینطور نیست. چون زرین دست در حال حاضر غیر از فیلم من فیلم های "نقاب" و "سنگ، کاغذ، قیچی" را بر پرده سینما دارد. ولی "صحنه جرم ورود ممنوع" به لحاظ حرکت دوربین کار متفاوتی است."