خبرگزاری مهر، گروه بینالملل- مهدی عزیزی: تا همین لحظه، هیچیک از اقدامات رژیم صهیونیستی در ابعاد امنیتی، سیاسی و حتی ورزشی در جهت شناسایی و کسب مشروعیت بهجایی نرسیده است. حداکثر نتیجهای که به دست آمده است، شتاب درروند عادی سازی روابط آن هم نه با ملتها بلکه با ساختار سیاسی عربی است.
قرار بود، شرایط کنونی زمان تثبیت صهیونیسم و تحمیل معادله امنیتی آن بر منطقه و نیز پیشبرد توهم سرزمین موعود باشد نه زمان شکستهای میدانی و بی هویتی.
واقعیت این است که اسرائیل تا امروز در محاصره بحرانهای سیاسی، امنیتی و بویژه هویت اجتماعی است. تمامی بودجه این رژیم در ابعاد نظامی هزینه میشود تا همواره اعتماد به نفس جامعه یهودی تضمین شود.
رژیمی که پیش از آن در برابر هیچ سازمان یا گروهی پاسخگو نبود و تمام نسلکشیها را مرتکب میشد بدون آنکه حتی نگران کوچکترین واکنش کاغذی کشورهای عربی و اسلامی باشد.
برای درک مفهوم این شکست باید به اصلیترین عنصر نگاه دارنده جامعه صهیونیستی یعنی قدرت و برتری نظامی آن نگاه کرد. بویژه اینکه جامعه صهیونیستی مانند دیگر جوامع انسانی بر اساس مؤلفههای اقتدار ملی، پشتوانه تاریخی، فرهنگی و مردمی بنا نشده است.
در آغاز یک قدرت نظامی بر اساس پشتوانه غرب شکل میگیرد و سپس با تکیه بر همین قدرت نظامی اقدام به مهاجرت یهودیان دیگر میکند البته این مهاجرت با ابزارهای متفاوت تطمیع و انگیزههای اقتصادی، ندادن مالیات و وعده سرزمین رویایی موعود انجام میگیرد که قرار است از آن یک ارتش اسطورهای شکست ناپذیر هم حمایت کند.
این موضوع انگیزهای کافی برای جامعه آواره و اجارهای صهیونیستی است. زندگی در سرزمینی بدون ملت! با یک ارتش قوی و البته آدم کش حرفهای!
بنابراین همه چیز برای پیوستن به رؤیای سرزمین موعود آماده است. تنها باید سازمانها و آژانسهای یهودی زمینه را برای مهاجرت فراهم کنند. تا پروژه ملت سازی آماده شود.
اما از سال ۲۰۰۰ زمان عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان و بعد از ۲۰۰۶ (شکست در جنگ ۳۳ روزه) همین ارتشی که قرار بود اساس قدرت و تصمیم گیری رهبران سیاسی و اعتماد به نفس جامعه صهیونیستی شود به نقطه آغاز متلاشی شدن هویت جامعه صهیونیستی و اعتماد به نفس آنان تبدیل شد که در نتیجه شکستهای پی در پی از مقاومت از ادعاهای افسانهای خود عقب کشیده بود.
در داخل اسرائیل نیز شکافهای عمیقی در نتیجه سیاستهای نژادپرستانه ایجاد شد به گونهای که یهودیان آفریقایی تبار در بدترین شرایط به سر میبرند.
بعد از این همه شکست اکنون نوبت به یک ویروس رسیده است تا ادعاهای سرزمین رویایی موعود را در هم شکند. حتی کار بهجایی رسیده است که برخی فلسطینیهای ساکن مناطق ۱۹۴۸ (مناطقی که اسرائیل در سال ۱۹۴۸ اشغال کرد) امروز به جای پزشکان اسرائیلی در خط مقابله با ویروس کرونا قرار میگیرند و به عبارتی قرار است آنها به جای اسرائیلیها به این ویروس مبتلا شوند.
اسرائیلیها بشدت ترسیدهاند. شکستهای محیط پیرامونی اسرائیل در کنار بی ثباتی سیاسی داخل و نبود دولت و اختلاف جریانهای سیاسی و نژادپرستی درباره طبقات مختلف جامعه مهاجر صهیونیست کم نبود که اکنون یک ویروس هم به آن افزوده شد!
واقعیت این است که برخلاف ادعای پیشرفتهای پزشکی این رژیم و تلاش ماشین رسانهای اسرائیل اما امروز تمام جامعه اسرائیل وحشت زده است. جامعهای که به امید رفاه کامل در سرزمین موعود آمده بود اکنون در اندیشه بازگشت است. از همین رو در ماههای گذشته روند مهاجرت معکوس افزایش یافته است و دیگر کسی حاضر نیست در سرزمین فلسطین ماندگار شود. چون در سرزمین اشغالی فلسطین، اسرائیلیها همه چیز خود از جمله هویت، اعتماد به نفس را وابسته به قدرت ارتش میدانند.