خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ؛ «در خانه بمانید» شعار کسلکنندهای که در روزهای و هفتههای اخیر تبدیل به فراخوان فراگیری در عرصه رسانههای رسمی و اجتماعی شد؛ اذهان را به سمت کمبود و خلاء محصولات رسانهای جذاب در ایران جلب کرده است.
اگر مردم باید در خانه بمانند باید چه کار کنند؟ توصیه رسانههای رسمی استفاده از همین رسانههاست و توصیه رسانههای غیررسمی؛ تماشا و استفاده از محصولات فرهنگی خارج از چهارچوبهای تولید محصول در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران.
کمی بعد از تعطیلات نوروزی؛ مقام بلندپایهای در تلویزیون اعلام کرد که این نوروز پربینندهترین نوروز ده سال اخیر تلویزیون بوده است. این حرف پیام واضحی داشت؛ همه تلاشهای ما برای «در خانه بمانید» موفق بوده است و حرف دیگری به گوش ما نمیرود. جدای از اینکه اگر پایتختی در میان نبود تلویزیون چگونه میتوانست حتی ادعای پربیننده بودن را تکرار کند، رقابت اصلی در بین محصولات رسانههای غیررسمی در ایران بود. رقابتی که سرانجامش به برنامهای رسید که با منت فراوان چندین و چند بار اعلام میکرد که نشستیم و فکر کردیم که «چگونه در خانه بمانید» و سرانجام به این برنامه رسیدیم. دعوت از یک سلبریتی نوخاسته فضای بازیگری که به تازگی ازدواج غیرمعمولش با یک هنرمند را رسانهای کرده است و حالا به سوالهایی درباره این پاسخ میدهد که اولین بار چه کسی حرف ازدواج را زد؟ اولین بار چه کسی حرف بچه دار شدن را وسط کشید؟ چه کسی حسودتر است و چه کسی بیشتری به دیگری اعتماد داردو....
این سرنوشت همه کسانی بود که تصمیم گرفته بودند در خانه بمانند؛ تلویزیون برایشان چیزی نداشت و آنها به سراغ پخش آنلاینها آمده بودند و یک کارتال اقتصادی بزرگ برای ایام قرنطینه آنها فکر کرده بود. بدون در نظر گرفتن چیزی به نام مختصات جامعه ایرانی.
***
همه چیز از یک ویروس ناشناخته، مرموز و بی اندازه فراگیر آغاز شد. کرونا ویروس جدیدی که چند ماهی از کشف آن میگذرد زن و مرد، پیر و جوان، غنی و فقیر نمیشناسد. اولین فرد مبتلا به این ویروس در اواسط ماه دسامبر (۲۴ اذر) از شهر ووهان چین گزارش و اپیدمی آن فراگیر شد. چندی است پای این مهمان ناخوانده به ایران نیز بازشده است. در آستانه سال جدید، دولت به مردم توصیه اکید کرد که از خانههای خود خارج نشوند تا ویروس از راه رسیده آنها را آلوده نکند. در پی این دستور، حضور مردم در اماکن عمومی مانند سالنهای سینما، تئاتر و کنسرت ممنوع شد. مدارس و دانشگاهها تا اطلاع ثانوی تعطیل شدند. پویش #در_خانه_بمانیم در فضای مجازی و رسمی به راه افتاد. در پی این حرکت خانه نشینی تنها راه چاره بود و رسانه ناگزیر به وسیلهای برای پر کردن اوقات فراغت خانه نشینان تبدیل شد. طبیعی است که عملکرد این رسانه در این دوران باید به قدری جذاب باشد تا بتواند مخاطب را سرگرم کند. عملکرد رسانهها در دوره درخانه بمانیم تا چه حد مؤثر و مقبول بود؟ آیا رسانهها توانستند مردم را در دوران قرنطینه خانگی سرگرم کنند؟
بیسابقه در طول تاریخ سازمان؟
تا دو سه دهه گذشته تنها شبکههای یک و دو سیما در قاب تلویزیونی حضور داشتند و یکی از جذابترین ابزارهای سرگرمی محسوب میشدند. شبکههایی که پخش برنامههایش به ساعات معینی محدود میشد و باید برای شروع کار برنامهها مدتی طولانی همراه با هیجان به انتظار مینشستیم.نهایت دلخوشی آن زمان پخش فیلمهای کلاسیک و کمدی سیاه وسفید بود. ایامی که عدهای دور هم جمع میشدند، خاطره بازی میکردند و از ته دل میخندیدند. اما این روزها فاصلهی زیادی با آن زمان طی شده است. گزینهها به مراتب برای انواع سلیقهها بیشتر شده است و رسانههای داخلی نمیتوانند به پخش برنامهها و چند فیلم خارجی برای جذب و حفظ مخاطب خود اکتفا کنند.
تعطیلات نوروز ۹۹ هم پایان یافت. نوروزی که تا به حال اینگونه آغاز و پایانی به خود ندیده بود. در ذهن کسی نمی گنجید ویروس کرونا کسی را مجبور به خانه نشینی کند تا جایی که نتواند حتی تا پارک سر خیابان برود. مردم به اقتضای خانه نشینی اوقات فراغت بیشتری داشتند تا مخاطب برنامههای تلویزیون باشند. به نظر میرسد تنها برنامه خاصی که به ماندن مردم در خانهها کمک کرد سریال پایتخت بود. سریالی که با حاشیههای فراوانی هم همراه شد. جذابیت این سریال به حدی بود که حتی میزان مصرفی اینترنت در کشور را نیز کاهش داد.
با وجود سلایق و نظرات متفاوت، علی طلوعی رئیس مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما بعد از اعلام معاون سیما بر رکورد پربیننده بودن تلویزیون، اعلام کرده است: «امسال به نصاب بیش از ۹۳ درصد بیننده برای کل برنامههای سیما رسیدیم که در طول تاریخ سازمان بیسابقه است، در این میان حدود ۸۶ درصد فقط بیننده ویژه برنامههای نوروزی و فیلم و سریالهای رسانه ملی بودند». وی ادامه داد: «بین ۹۳ درصد بیننده رسانه ملی، زنان بیشتر از مردها تماشاگر تلویزیون بودند»
به فرض پذیرش ادعاهای بزرگ صداوسیما؛ مسئله حساس و گریبانگیر امروز مدیران تلویزیونی این است که آنها در دوران بعد از پایتخت چه خواهند کرد؟ به ویژه حالا که کرونا ساخت بسیاری از فیلم و سریالها را متوقف کرده است و شرایط اقتصادی ماههای اخیر نیز در تولیدات رسانهای بدون شک تأثیرگذار خواهد بود.
فراخوان رسانهها در افزایش آگاهی
محمدمهدی فرقانی رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی درباره عملکرد تلویزیون در مهمترین دوران «در خانه بمانیم» نظرات چندان نامساعدی ندارد هر چند که درباره اعتمادسازی به تلویزیون توصیههای جالبی دارد. فرقانی البته بیشتر در حوزه خبر و اطلاعرسانی تلویزیون حرف میزند و وارد حوزههای سرگرمیساز تلویزیون نمیشود. او میگوید: «میزان موفقیت تلویزیون در این امر را میتوان با مطالعات آماری سنجید که مردم تحت یک رسانه متقاعد شدند که در خانه بمانند یا رسانههای دیگری دخیل این امر بودند. اما به طور کلی میتوان گفت در این دوران تلویزیون و رادیو خوب عمل کردند و تاحدی توانستند نیاز مخاطبان را به لحاظ اطلاع رسانی برآورده کنند».
به عقیده وی خطر تهدید کننده و ترس از جان و به طبع آن در خانه ماندن به موفقیت تلویزیون در ارائه خدمت کمک شایانی کرد: «دلایل عمده این موفقیت جدی بودن مسئله کرونا و احساس خطر مردم در قبال جانشان بود. مردم به دلیل نگران بودن از وضع موجود، خانه نشینی را برگزیدند. در این برهه زمانی فراخوان رسانهها در افزایش آگاهی مردم مناسب بود و به خوبی مدیریت کردند. اما علی رقم این فراخوان متأسفانه عدهای نیز بودند که اهمیت موضوع کرونا را نادیده گرفته و به مسافرت رفتند».
فرقانی در پاسخ به این سوال که خوراک رسانهها چیست و مردم چه مقدار این رسانه را امین میدانند گفت: «طرف سخن من خود تلویزیون است. در وهله اول تلویزیون باید مورد اعتماد بوده و اعتبار داشته باشد چرا که تا به حال به لحاظ روز و سابقهی تاریخی مغایر این بوده است. به خصوص زمانیکه مردم به اطلاعات موثق دسترسی مییابند و در رسانه همان اطلاعات به گونهای دیگر بازتاب میشود به دامن زدن این بی اعتمادیها کمک میکنند. تجربه و مشاهدات آنها مهر تأیید به این عدم اعتماد است.
نکته دوم اینکه رسانه و صدا وسیما باید پیامهای اقناعکننده ای از طریق تلویزیون به ذهن مخاطب القا کنند. سرمایههای اجتماعی نیز میتوانند منبع مناسبی برای کمک به این امر باشند. حسن وجود روزهای کرونایی این بود که گروههای مرجعی که حضور و پیام شأن در جامعه کمرنگ بود پررنگ شدند. پزشکان بیش از گذشته در شبکههای تلویزیونی حضور یافتند. بار بخشی از این بی اعتمادی را به دوش کشیدند و خلاء ها را پر کردند. بار دیگر این بی اعتمادیها نیز به دوش مراکز دانشگاهی بود. اعتماد مردم به پزشکان و جامعه پزشکی بیش از گذشته افزایش یافت و شأن و منزلت بسیار بالایی برای شأن به ارمغان آورد و رسانهها نیز چارهای جز قبول این مسئله نداشتند».
وی در خصوص افزایش اعتماد عمومی به رسانهها افزود: «اعتماد مردم را باید در طول زمان با اطلاع رسانیهای درست، صادقانه و بدون تحریف بالا برد. با یک اتفاق اعتماد از دست رفته را نمیتوان برگرداند بلکه نیازمند زمان و صبر است».
کودکان؛ تماشاگران روابط عشقی چندضلعی سریالهای آنلاین
مدتی است که تماشای سریالها، فیلمها و انیمیشنها از طریق ویاودیها و رسانههای خارج از صدا وسیما طرفداران زیادی پیدا کرده است. فراگیر شدن اینترنت و پرسرعت شدن آن در ایران، میزان تمایلات در این حوزه را بالا برد. به واسطه شیوع کرونا و در روزهای قرنطینه و خانه نشینی به خصوص در تعطیلات نوروزی، استقبال فراوان مخاطبان این سرویسهای آنلاین را نیز به یکی از پرتماشاگرترین رسانهها بدل کرد. به ویژه آنکه ویاودیها به تدریج محل پخش انحصاری سریالهای اینترنتی نیز شدند. سریالهایی که ظاهراً این روزها مشتریان فراوانی دارند. سابقه ساخت این سریالها به اوایل دهه نود برمیگردد. در همین دوره بود که اولین سریال خانگی با عنوان «قلب یخی» به کارگردانی محمدحسین لطیفی ساخته شد و پس از آن سریالها یکی پس از دیگری ساخته شدند. استقبال مردم از این سریالها منجر به تشویق فیلم سازان شد تا آثارشان را در قالب نمایش خانگی عرضه کنند. سریال هاییکه گاه مورد استقبال عموم واقع میشد و گاه نیز منتقدانی به همراه داشت. از ویژگیهای بارز سریالهای نمایش خانگی سرگرم کردن مخاطب خود است. حضور بازیگران سرشناس و مطرح به جذابیت آنها میافزاید. اکثر سریالهای ارائه شده در این شبکه یا دارای ژانر طنز و کمدی هستند یا ملودرامهایی بر پایه روابط عاشقانه. اما سود سرشار سریال سازی در راستای جلب نظر بیننده در این روزها ظاهراً منجر به افزایش تمایلات عوامانه این سریالها شده است. در بسیاری از این آثار حفظ چارچوبهای اخلاقی، شرعی و عرفی به ندرت به چشم میخورند. علاوه بر آن اغلب شخصیتهای این سریالها زندگی اصطلاحاً لاکچری دارند و عامل مهمی در مصرفگرایی جامعه هستند.
انتقادات از سریالهای شبکههای نمایش خانگی تا جایی ادامه پیدا میکند که به عقیده برخی اثرات مخرب آنها بر روی خانوادهای ایرانی بیشتر از شبکههای ماهوارهای است.
خانوادههای ایرانی در دوران «در خانه بمانیم» در محاصره قسمتهای متعدد این سریالها که پیش از این تولید شده بودند قرار گرفتند. کودکان نیز پابهپای بزرگسالان نشستند و روابط عشقی عجیب سریالها را مشاهده کردند.
لازم است اضافه کنیم که در این میان رسانههای خارجی مخالف ایران هم بیکار نمی شینند. به واسطه حضور آنها در این دوره مردم ما در این دوره غرق در شایعات شدند و آرامششان را از دست دادند و با بازنشر احساسی شایعات، دیگران را نیز دچار آسیب روحی و روانی میکنند. یکی از شگردهای رسانه خارجی رواج سطحی نگری، گسترش لذات حسی، افزایش احساس نیازهای مادی و… است. محدود کردن نگرش مخاطب به موضوعاتی پیش پا افتاده، تحریف شده و مادی گرایانه که اغلب ظاهری فریبنده دارند و فرد را از ریشههای فرهنگی و عرفی دور میسازد از جمله اهداف این رسانه است. از دیگر اهداف این رسانه بی هویتی و سست کردن بنیان خانوادهی اصیل ایرانی، تضعیف روحیه خودباوری، از بین بردن اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی و کاهش نقش تربیتی والدین است. آنها نیز در دوره قرنطینه به شدت فعال بودند.
باکس فوتبال هم تعطیل است
شرایط ناگزیر امروز جامعه ایران که منجر به تعطیلی امور اجتماعی و حتی فردی جامعه شده است به یکی از پرطرفدارترین برنامههای رسانهای تاریخ هم رسیده است. پخش زنده فوتبالها که در هر شرایطی مخاطبان همیشگی و قابلتوجهی دارد هم تعطیل شده است و یکی از محبوبترین باکسهای تلویزیون تعطیل شده است. روزنامههای ورزشی یا منتشر نمیشود یا با حواشیای زندگی میکند که به زودی ته خواهد کشید.. ورزش سه که یکی از سایتهای شناخته شده در حوزه ورزش است سعی کرده بیشتر با مصاحبه با بازیکنان فوتبال معروف، این روزهای کم خبر را به نوعی سپری کند. دیگر حوزههای خبری هم شاید بازدید بیشتری داشته باشند اما توانایی اختصاص «تمامِ وقت مخاطب» را ندارند. وضع پیچیده و بهم ریختهای برای صاحبان رسانههاست.
سرنوشت تکرار؟
هم اکنون به نظر میرسد که مجموعه سپهر رسانهای کشور در یک آزمون بزرگ قرار گرفته است. به دلایلی غیرمتنی رسانهها امروز به اهمیتی بسیار فراتر از گذشته خودشان در ایران رسیدهاند. مخاطبان بالقوه زیادی پیدا کردهاند و میتوانند از این فرصت به عنوان یک جهش بزرگ در تاریخ خود استفاده کنند. اما عملکرد دو ماهه اخیر رسانهها متأسفانه چنین چیزی را نشان نمیدهد. سردرگمی در سرگرمسازی مردم به وسیله انواع و اقسام محصولات رسانهای تنها مختص صداوسیما نیست. سایز اجزای رسانهای کشور نیز کموبیش دچار این استیصال شدهاند. وضعیت به مراتب از این سختتر خواهد شد. تولیدات مانده در ته انبار رسانهها به زودی به پایان خواهد رسید و بعید نیست که رسانههای مختلفی به زودی روی به تکرار بیاورند و تکلیف مخاطب به ویژه مخاطب ایرانی با تکرار مشخص است.