به گزارش خبرگزاری مهر، آزاده تیشه برسر شاعر مجموعه «سهشنبه سرد» درباره مجموعه شعرش عنوان کرد: این مجموعه دربردارندهی ۵۲ شعر کوتاه و بلند در قالب نیمایی است که در ۱۵۹ صفحه سروده شده است. این مجموعه به زودی از سوی انتشارات سیب سرخ در دسترس مخاطبان قرار میگیرد.
تیشه برسر بیان کرد: تکتک واژههای شعر از جان شاعر مایه میگیرند و حاصل تراوشهای ذهنی است که با احساسات در هم میآمیزند. به زبانی زیباتر، شعر عرقریزان روح شاعر است.
وی با اشاره به فضای ذهنی حاکم بر اشعارش گفت: از نظر فضا رویکرد نو به ادبیات و خصوصاً شعر دارم. در این مجموعه نیز تمام تصاویر، کلمات، ترکیبات و جملات با تصویرسازی بدیع و تازه سروده شدهاند و سراسر هستی، احساسات، اندوه، درد، درک و خلسهی معناداری از فضای شاعرانهی یک شاعر دردمند امروزی را به تصویر میکشد که مخاطب آن هر فردی است که میاندیشد و ارزش انسان را فراتر از گوشت و پوست میداند.
وی افزود: مضامین با جریان درونی سرشار از درد، دغدغه و معنا همراه با تصاویر بکر و بدیع است. به نظرم چیزی زیباتر از نوشتن نیست که بتوان دنیایی که با ذات هنر نواخته میشود را به عرصهی وجود آورد. نوشتن آرامشبخش است و من میخواهم دستیابی به این آرامش را در خوانندگان شعرهایم ببینم، در واقع همهی ما انسانها یک درد مشترک هستیم.
تیشه برسر عنوان کرد: از دیدگاه نقد ادبی شاعر باید با آشناییزدایی و هنجارگریزی واژگانی، زمانی، معنایی و… با نگرشی هنرمندانه به این امور دست پیدا کند تا شعر را به گسترهای زیباتر برساند.
این شاعر با تأکید بر اینکه برای شعر هیچ تعریف جامعی نیست، بیان کرد: ما کتابی به اسم شعر چیست نداریم که بگوید این است و جز این نیست. شعر، آزادی است و به قول رضا براهنی در طلا در مس، شعر خانهی توست. در خانهات چقدر آزادی، پس همانطور بنویس.
تیشه برسر، شعر را یک الهام ذهنی دانست و گفت: شعر آمدنی بُوَد نه آموختنی، یک بدیهه جوششی است نه کوششی. رستاخیر کلمات، تصاویر، معنا و بافت خیال با بهرهگیری از احساسات و شعوری همراه با درد است. اگر شعری شما را به درد و احساس همراه با آرامش درونی و ذوق نرساند، هرگز آن را نخوانید.
وی گفت: پردهای بین شاعر و خوانندهی شعر وجود دارد که با زبان گره خورده است و در تاروپود آن آهنگ دلنوازی به گوش میرسد که در نهایت شما را به آرامش میرساند.
تیشه برسر با بیان اینکه در این مجموعه شعر با مردمانی که در نهاد و جان من گره خوردهاند، همذات پنداری کردهام، گفت: آنها را در فراسوی زیستنشان و در وادیای برای رسیدن به آرامش و حرفهای نگفتهشان دیدهام و با هست و نیست و بود و نبودشان زندگی کردهام و به آنها تقدیم کردهام. من نیز از همین مردم هستم.
این شاعر اظهار کرد: در شعرهای این مجموعه، طبیعت و اشیا نفس میکشند و چون اسطورهای جانبخشیده حرکت میکنند و افقهایی از زبان شعر را جولان میدهند؛ پاییز، زمستان، باران، شب، باد، نارون، پیچک، گلهای وحشی، بنفشهی صحرا و… فراتر از گسترهی طبیعت با تحریک عواطف و احساسات و دغدغههایم همذات پنداری میکنند و روح و طراوت تازهای را نمایان میکنند.
در یکی از شعرهای این مجموعه میخوانیم:
من هیچگاه شاعر چشمهایت نبودهام
وقتی نتوانستم
قطرهی اشکت را به تصویر درآورم
و از جیرجیرک و خار
نالههایت را در آواز بیاورم
من هیچگاه شاعر نبودهام
و نخواهم بود
من نمیتوانم
برای بغضهای گرهخوردهات
به باران التماس کنم
و از پاییز خیس دلزدگیها
فصل دوست داشتن را
برائت تحفه آورم
آن هنگام که گلهای پروانه
از ناکجاآبادی دور میآیند
و در خاکی خسته به بار مینشینند
آن روز به ژرفنای کار خداوند دل میبندم
در روزی که دل به پیچک و باد سپردهام
من دستانم را
سهم پرندههای مهاجر میکنم
در روزی که غریبانه
در مردابی سرد خفتهاند...
من از واژگان خسته
نقد دلتنگی میکنم
و گریزی به نوازشهای سنگ نمیبینم
تمام تنم خسته است
و پوست تنم را
از حجم پوسیده و کاهگلی آرزوهایم
شرمنده میکنم
من هیچ چیز را به باران نگفتهام
از چشمهایت،
از زخمهایت
حتی حرفهای دلت را نیز خوردهام
من هیچگاه شاعر چشمهایت نبودهام...
آزاده تیشه برسر کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و پذیرفتهی دکترا در این رشته است و کرسی تدریس در این رشته را نیز دارد که اولین مجموعه شعرش را با عنوان سهشنبه سرد راهی بازار کتاب میکند. وی در حال حاضر در حال نگارش یک رمان است و چندین داستان کوتاه آمادهی چاپ دارد.