خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: همه گیری ویروس کرونا در هر گوشهای از دنیا در جریان و باعث ناامیدی بسیاری از کشورها در مقابله با این ویروس شده است. به همین سبب، مردم و دولتها در مواجهه با این ویروس به وحشت افتادهاند و اقتصادها از هم پاشیده است. انتظار میرود این بحران بدون تمایل و همکاری جدی جهانی، بیشتر و بیشتر شود.
با توجه به تأثیر بسیار زیاد این ویروس بر جهان از جنبههای مختلف، بسیاری معتقدند تغییر در نظم موجود جهانی و روابط بین الملل در دوره پساکرونا اجتناب ناپذیر خواهد بود.
جهت بررسی این موضوع خبرنگار مهر گفتگویی با پروفسور «رابرت جرویس» رئیس پیشین انجمن علوم سیاسی آمریکا و استاد دانشگاه کلمبیا آمریکا تنظیم نموده که در ادامه میآید. جرویس از بنیانگذاران مکتب رئالیسم تدافعی در روابط بین الملل است که آوازه جهانی دارد.
*ویروس کرونا چه تأثیراتی بر نظم فعلی جهان خواهد گذاشت؟
پاسخ به این سوال در این مرحله دشوار است اما محتملترین نتیجه کاهش جهانی شدن و همکاری بین المللی و تقویت ملی گرایی خواهد بود و مقابله با سایر مشکلات جهان مانند تغییرات آب و هوا سختتر خواهد شد.
اما حداقل این احتمال وجود دارد که رهبران و مسئولان دولتی نتیجه میگیرند که یکی از دلایل ویرانی ناشی از ویروس این بود که کشورها به اندازه کافی همکاری نمیکردند و نهادهای بین المللی مربوطه نیز بسیار ضعیف بودند.
*نظم فعلی جهان بیشتر مبتنی بر رویکردهای لیبرالیسم و تا حدودی رئالیسم است. نقایص رویکردهای گفته شده در مواجهه با ویروس کرونا چیست؟
رئالیسم همانگونه که به درستی درک شده از این موضع حکایت دارد که دولتها علاوه بر آنکه منافع خود را در اولویت قرار میدهند باهوش نیز بوده و تأثیر یک طرفه آنچه را که انجام میدهند را نیز در نظر میگیرند. همچنین اینطور به نظر میرسد که حاکمان مرکزی کنترل حاکمان محلی را نیز در دست میگیرند. فرضیه قبلی در این رابطه در مورد آمریکا صدق نمیکرد و فرضیه بعدی نیز در مورد چین صادق نبوده و وضعیت آن را تشریح نمیکند. بنابراین فکر میکنم که مشکل در خرد و سطح آگاهی نسخههای رئالیستی (واقع گرایانه) نیست بلکه مشکل در روشهایی است که کشورها خود را از آنچه رئالیسم خواستار آن شده جدا میکنند.
*اگرچه شیوع ویروس، رویکردهای رئالیسم و اصل محوری این مکتب یعنی «خودیاری» را در کانون توجه قرار داده است، اما نواقص رویکرد رئالیسم را که مبتنی بر امنیت دولتی با موضوع امنیتی نظامی است را نشان داده است. شیوع ویروس همچنین نشان داد که اقتصادهای نظامی نیز قادر نیستند امنیت ملتها و دولتها را در دوره پسا کرونا حفظ کنند. نظر شما در مورد این چیست؟
درست است که رئالیسم بر تهدیدهای نظامی متمرکز است، اما انواع دیگر تهدید را نیز از این امر مستثنی نمیکند. جالب است که در آمریکا یکی از آژانسهایی که بیشتر از همه در معرض خطر ابتلاء به بیماری همه گیر کووید ۱۹ قرار داشته و نیاز به آمادگی داشت، وزارت دفاع بود.
مشکل این است تا زمانی که این نوع خطر ایجاد نشده بود فرضی و انتزاعی به نظر میرسید و انسانها و دولتهایشان تمایل دارند که به این مشکلات توجه اندک نشان دهند علیرغم اینکه گزارشهای مکرر و اعداد جدول نشان میدهد که ما به چه میزان آمادگی داریم.
*اگر بپذیریم که نظم جهانی پساکرونا، نسبت به نظم فعلی متفاوت میباشد آیا این تغییرات، ساختاری و اساسی خواهند بود؟ کدام مفاهیم تغییرات اساسی را تجربه خواهند کرد؟
همانطور که در بالا ذکر شد، صحبت کردن در این مورد سخت است. آنفولانزای اسپانیایی در ۱۹۱۹-۱۹۱۸ ویران کننده بود، اما تأثیر کمی بر نظم جهانی بعدی داشت.