پروفسور «نیکلاس اونف» معتقد است آمریکا به دلایل بسیاری از جمله یک رئیس جمهور ناکارآمد در مواجهه با کرونا ناکارآمد بوده است.

خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: همه گیری ویروس کرونا در هر گوشه‌ای از دنیا در جریان و باعث ناامیدی بسیاری از کشورها در مقابله با این ویروس شده است. به همین سبب، مردم و دولت‌ها در مواجهه با این ویروس به وحشت افتاده‌اند و اقتصادها از هم پاشیده است. انتظار می‌رود این بحران بدون تمایل و همکاری جدی جهانی، بیشتر و بیشتر شود.

با توجه به تأثیر بسیار زیاد این ویروس بر جهان از جنبه‌های مختلف، بسیاری معتقدند تغییر در نظم موجود جهانی و روابط بین الملل در دوره پساکرونا اجتناب ناپذیر خواهد بود.

در این راستا خبرنگار مهر گفتگویی با «پروفسور نیکلاس اونف» از نظریه پردازان برجسته روابط بین‌الملل در حوزه نظریات سازه انگاری تنظیم نموده که در ادامه می‌آید.

«نیکلاس اونف» بنیانگذار نظریه اجتماعی روابط بین‌الملل (سازه‌انگاری) و استاد بازنشسته دانشگاه فلوریدای آمریکاست. او در دانشگاه‌های مطرحی چون پرینستون، امریکن و کلمبیا تدریس کرده است. اونف مفهوم سازه‌انگاری را از علوم اجتماعی وارد این حوزه مطالعاتی کرد و این مفهوم بعدها توسط افرادی چون «الکساندر ونت»، «کاتزنشتاین» و سایرین بسط و توسعه داده شد.

*ویروس کرونا چه تأثیراتی بر نظم فعلی جهان خواهد گذاشت؟

این سوالی بسیار دشوار است که یک نظریه پرداز بتواند به آن پاسخ دهد. از آنجا که تئوری‌ها می‌خواهند به طور کلی وقایع را توضیح دهند این بیماری همه گیر پدیده‌ای قابل تعمیم برای اهداف نظریه روابط بین الملل نیست.

من به عنوان یک نظریه پرداز فکر می‌کنم در نظر گرفتن یک بیماری همه گیر به عنوان کاتالیزوری بالقوه برای تغییر چشمگیر در شرایط فعلی جهان بسیار مفید است. باید گفت بیماری همه گیر آنفولانزای ۱۹۱۸ (که پدر بزرگ من در سن ۳۲ سالگی در اثر ابتلاء به آن درگذشت) به خودی خود کاری کاتالیستی (تحریک کننده) نبود زیرا در پایان جنگ جهانی ویران کننده رخ داد.

بیماری همه گیر فعلی در شرایطی صورت می‌گیرد که اقتصاد سیاسی جهان با مشکل جدی روبرو است، مؤسسات مالی بیش از حد گسترده شده‌اند، نابرابری‌ها در ثروت رو به گسترش بوده و نوآوری‌های فناوری در حال کاهش است، زیرساخت‌ها با سرعت نگران کننده در اقتصادهای پیشرفته رو به زوال بوده و تغییرات آب و هوایی بی امان است.

ویروس همه گیر ۲۰۲۰ به ناچار باعث افسردگی عمیق و جهانی می‌شود که احتمالاً چندین سال ادامه داشته باشد. اینکه آیا شاهد بهبودی کامل خواهیم بود یا خیر بعداً معلوم خواهد شد. من گمان می‌کنم که این ویروس باعث کاهش رشد جهانی خواهد شد و در بهترین حالت منجر به رکود تورمی به سبک ژاپن در اقتصادهای ثروتمند می‌شود.

در دیگر کشورها، کاهش رشد سریع و کنترل نشده ناآرامی‌های اجتماعی را در میان ایالت‌ها به دنبال خواهد داشت. من چندین دهه در مورد این واقعه هشدار داده‌ام و همیشه در این فکر بودم که آیا شاهد این واقعه خواهم بود یا خیر.

*نظم فعلی جهان بیشتر مبتنی بر رویکردهای لیبرالیسم و تا حدودی رئالیسم است. نقایص رویکردهای گفته شده در مواجهه با ویروس کرونا چیست؟

رئالیسم سیاسی کاملاً ماتریالیست است اما مبتنی بر چند فرض در مورد ماهیت انسان است، نه یک ماهیت که باعث تمسخر از خودپنداری ما می‌شود. واقع گرایان حرفی برای گفتن در مورد بحرانی که ساخته ما نیست ندارند - حتی اگر متخصصان بهداشت ادعا کنند که این بحران ساخت ماست.

نئولیبرال ها با قاطعیت معتقدند که اقتصاد سرمایه داری جهانی رونق بی سابقه و صلح نسبی به کل جهان آورده است اما آنها به طور مداوم شکنندگی وضعیت فعلی جهان را دست کم می‌گیرند. آنها هیچ چیز مفیدی برای گفتن نخواهند داشت؛ وقتی اقتصاد جهانی به خودی خود نتواند بهبود یابد. نظریه پردازان چپ و پست مدرن با گفتن ما «به شما گفتیم این اتفاق می افتد» راضی خواهند شد.

*اگرچه شیوع ویروس، رویکردهای رئالیسم و اصل محوری این مکتب یعنی «خودیاری» را در کانون توجه قرار داده است، اما نواقص رویکرد رئالیسم را که مبتنی بر امنیت دولتی با موضوع امنیتی نظامی است را نشان داده است. شیوع ویروس همچنین نشان داد که اقتصادهای نظامی نیز قادر نیستند امنیت ملت‌ها و دولت‌ها را در دوره پسا کرونا حفظ کنند. نظر شما در مورد این چیست؟

مشکل فقط اقتصادهای نظامی نیست. دولت مدرن به هر شکلی که خود را نشان داده، خیلی راحت از این بحران در امنیت بشر غافل شده است. به احتمال زیاد چین یکی از نظامی ترین کشورها در جهان و یکی از موفق ترین کشورها در مدیریت بحران است. همین مسئله در مورد کره جنوبی نیز صدق می‌کند.

اما ایالات متحده آمریکا به دلایل بسیاری، از جمله یک رئیس جمهور ناکارآمد و قانون اساسی که مقامات محلی را در امور امنیت انسانی توانمند می‌کند فاجعه بوده است. به نظر من مسئله واقعی ظهور رژیم‌های اداری عملکردی در هر سطح از سازمان بهداشت جهانی گرفته تا بخش‌های بهداشتی شهری و عدم وجود سازوکارهای هماهنگی مؤثر در درون و بین سطوح است.

*اگر بپذیریم که نظم جهانی پساکرونا، نسبت به نظم فعلی متفاوت می‌باشد آیا این تغییرات، ساختاری و اساسی خواهند بود؟ کدام مفاهیم تغییرات اساسی را تجربه خواهند کرد؟

علیرغم پاسخ ناموزون و گنگ مسئولان بهداشت عمومی در هر سطح نسبت به بیماری همه گیر، من انتظار تغییر چشمگیر در ترتیبات سیاسی-اجتماعی مدرن، ندارم.

مردم در همه جا به رژیم‌های اداری- عملکردی برای رفاه خود وابسته خواهند بود زیرا دنیای مدرن در دهه‌های پیش رو دچار لغزش‌های ناهموار می‌شود. هنگامی که و در جایی که نخبگان عملکردی نتوانسته‌اند حداقل نیازهای عمومی را تأمین کنند، همانطور که در پاسخ به سوال اول اشاره کردم، ناآرامی‌های اجتماعی افزایش خواهد یافت. با کمبود منابع کمتر، ظرفیت اداری کم می‌شود، رهبران دولتی از بین خواهند رفت و بحران در امنیت بشر فقط می‌تواند در تعداد و مقیاس افزایش یابد.