به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی از محسن الویری است که در کتاب «هادینامه؛ ارجنامه مقام علمی و فرهنگی استاد سیدهادی خسروشاهی» منتشر شده است.
یادآوری
یکی از عرصههای نقشآفرینی و اثرگذاری مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای سیدهادی خسروشاهی (۱۳۱۷ ۱۳۹۸ ش.) گفتگوی ادیان بود. اقدامات ایشان در پنج سال سفارت به عنوان اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان و نیز ترجمه و بازنشر کتاب علی صدای عدالت انسانی نوشته جرج سمعان جرداق (۲۰۱۴ م.) از نمونههای برجسته فعالیت ایشان در این زمینه است که سزاست در فرصتی مستقل مورد بازخوانی و بررسی قرار گیرد.
ویرایش نخست مقاله پیش رو که با رویکرد گفتگوی بین ادیان و برای مخاطبانی از دینهای مختلف سامان یافته، با عنوان زیر در ششمین دور گفتگوهای دینی ایران و کره جنوبی در سئول، ۱۶ تا ۱۹ دی ۱۳۹۵ ش. / ۶ تا ۹ ژانویه ۲۰۱۷ م.، ارائه شده است: A Religiously-oriented Perspective on Spirituality in Human Life; Faith and the Pure Life from the Quranic Point of View ترجمه فارسی این مقاله با تفاوتهایی اندک در عنوان و متن، به روح مرحوم خسروشاهی پیشکش میشود.
چکیده
معنویت در دوران پستمدرن به یک موضوع عمومی مورد علاقه مردم و نخبگان تبدیل شده است. یکی از رویکردهای چندگانه برای پرداختن به موضوع معنویت رویکرد الهیاتی است که خداباوری را خاستگاه معنویت میشمرد. این نوشتار میکوشد با چنین رویکردی پس از توضیحاتی در باره آیه ۹۷ سوره نحل و بیان مفهوم حیات طیبه، مهمترین ویژگیها و ملاحظات مربوط به رابطه معنویت و فرهیخته زیستن را بر اساس این آیه در محورهای زیر برشمرد: ایمان به خداوند به عنوان بهترین و برترین خاستگاه معنویت، پیوند ایمان و کار نیک، معنویت به عنوان روح حاکم بر زندگی، فزاینده بودن معنویت و حد پایان نداشتن آن، عدم دخالت جنسیت در سودمندی معنویت برای زندگی، قانون الهی بودن تحقق حیات طیبه، و سودمندی معنویت برای زندگی جاودانه انسانها. برای پیام فرادینی این آیه یعنی تأثیر مثبت معنویت برآمده از ایمان بر زندگی میتوان شواهدی در ادیان مختلف یافت.
مقدمه و بیان مسأله
معنویت در دوران پستمدرن و به ویژه پس از آشکار شدن پیامدهای آسیبزای مدرنیته، به صورتی گسترده مورد توجه مردم و نخبگان قرار گرفته است. برخی بر این باورند که اعتقاد نود درصد مردم به یک وجود برتر Higher Being نشانه توجه آنها به معنویت است. امروزه معنویت به عنوان یکی از ابعاد وجودی انسان، نه تنها یکی از موضوعات مورد علاقه ادیان مختلف و از جمله موضوعات مشترک گفتگو بین ادیان مختلف است، بلکه به یک موضوع مشترک انسانی تبدیل شده است که علوم مختلف مانند کلام، پزشکی، روانشناسی، جامعهشناسی، تاریخ و اخلاق به آن پرداختهاند. به عنوان مثال یکی از حوزههای مورد اهتمام سلامت، مسأله سلامت معنوی است به گونهای که از یک سو سازمان سلامت جهانی World Health Organization (W.H.O.) در تعریف خود از معنویت به سلامت معنوی هم اشاره کرده و از سوی دیگر استفاده از معنویت برای بهبود بیماریها مورد توجه قرار گرفته است. اکنون همه مدلهای سلامت به مؤلفه معنویت هم توجه نشان دادهاند. [۱]
با وجود این که مضامین و مؤلفههای مرتبط با معنویت، ریشهای کهن در فرهنگ ملتهای مختلف دارد ولی واژه معنویت واژهای تقریباً نوپدید به حساب میرود که معنی روشن و واحدی ندارد. [۲] این واژه همانند بسیاری از مفاهیم انسانی و اجتماعی دارای معانی مختلفی است. پرداختن به تعاریف معنویت و نقد و ارزیابی آنها و گزینش یک تعریف از بین آنها و یا ارائه تعریفی نو در این زمینه خارج از بحث ماست ولی تذکر این نکته ضروری است که رویکردهای مختلفی برای بررسی معنویت وجود دارد. مهمترین این رویکردها عبارتند از: رویکرد تجربی، رویکرد پدیدارشناسانه، رویکرد تاریخی، رویکرد تمدنی و رویکرد الهیاتی. [۳] به نظر میرسد در رویکردی الهیاتی بتوان به عناصری مشترک در تعریف معنویت دست یافت که تقریباً همه ادیان در آن اتفاق نظر دارند و آن نقش معنیبخشی و تقدسزایی معنویت بر اساس ایمان به یک وجود برتر است. رویکرد این نوشتار کوتاه، رویکردی الهیاتی به معنویت با تکیه بر اسلام و کتاب مقدس و آسمانی آن یعنی قرآن است و بر آن است تا با تکیه بر یکی از آیات قرآن و بهرهگیری از کلیدواژه حیات طیبه تصویری روشن از نقش معنویت در زندگی ارائه دهد.
درباره آیه حیات طیبه
آیهای از قرآن که به نظر میرسد تفسیر و تبیینی روشن از نقش معنویت در زندگی بشر برای ما ترسیم میکند، آیهای است که میتوان آن را آیه حیات طیبه نامید. این آیه چنین است:
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (نحل (۱۶)، ۹۷)
این آیه، نود و هفتمین آیه در شانزدهمین سوره قرآن به نام نحل (زنبور عسل) با ۱۲۸ آیه در جز چهاردهم این کتاب آسمانی است. سوره نحل در دوران مکی پیامبر یعنی پیش از تشکیل حکومت و در زمانی که پیامبر در مکه میزیست و متحمل فشارهای اجتماعی بسیار زیاد بود نازل شده است. زمان دقیق نزول این سوره و این آیه مشخص نیست ولی به استناد پارهای قرائن میتوان احتمال داد بین سالهای پنجم تا دهم بعثت نازل شده باشد. دو شأن نزول متفاوت برای این آیه ذکر کردهاند که یکی از آنها پیوندی با بحث ما ندارد و به دیگری در ادامه اشاره خواهد شد. ترجمه آیه چنین است:
هر که کاری نیکو کند، چه مرد باشد و چه زن در حالی که ایمان دارد، حتماً به او یک زندگی پاک میبخشیم و حتماً به آنها پاداشی میدهیم بهتر از آن چه انجام میدادند.
مفهوم حیات طیبه
فرهنگهای واژهشناسی قرآنی واژه طیب را به معنای آن چه پاکیزه است و انسان و یا حواس انسان از آن لذت میبرد [۴] و نیز هر آن چه مطلوب و پسندیده است و از ناپاکی ظاهری و باطنی دور باشد [۵] دانستهاند که طبعاً این ویژگی در موضوعات مختلف جلوههای گوناگونی پیدا میکند. متضاد این کلمه در قرآن، واژه خبیث است که توجه به آن میتواند به فهم بهتر واژه طیب کمک کند. بر این اساس ترکیب وصفی حیات طیبه در یک ترجمه ساده به معنای زندگی مطلوب و پاک و زیست فرهیخته است. برخی مفسران قرآن آن را به معانی مختلفی مانند قناعت، سعادت، رزق حلال، عبادت، شیرینی عبادت، وانهادن تدبیر امور به خداوند، شناخت خدا، بینیازی از مردم گرفتهاند، [۶] ولی در برابر آنها، برخی دیگر حیات طیبه را به معنای همه جنبههای آسایش انسان گرفتهاند که شامل همه این موارد و دیگر موارد ذکر نشده هم میشود. [۷]
آیتالله خامنهای هم در سخنرانیهای متعددی به این موضوع پرداختهاند و یک دایره معنایی وسیعی را برای حیات طیبه که منحصر در عبادات و دعاها نیست در نظر گرفتهاند. از نظر ایشان حیات طیبه گونهای از زندگی است که برآورنده همه نیازهای انسان در لایه مادی و جسمانی و نیز لایه معنوی است [۸] و به عبارت دیگر نظامی است که همه خوبیهای مورد علاقه انسان در آن وجود دارد: رفاه مادّی و امنیت اجتماعی و روحی در کنار صفای معنوی و دانش و بینش و تحقیق و تعبد و خلوص و توجه به خدا [۹]. ایشان در جایی دیگر حیات طیبه را به معنای حرکت به سمت معنویت از طریق دنیایی مناسب [۱۰] و دربردارنده این محورها شمردهاند: رفاه، عدالت، نشاط، شوق کار، علم، فنآوری، معنویت، سبک زندگی اسلامی، اخلاق خوش و به صورت کلی همه چیزهایی که بشر برای بهتر زیستن و سعادت خود به آنها احتیاج دارد و در نگاهی جمعی حتی عزت ملی و استقلال و وابسته نبودن به بیگانگان نیز از نظر ایشان بخشی از حیات طیبه به شمار میرود. [۱۱] آیت الله خامنهای همچنین در نخستین سخنرانی سال ۱۳۹۹ خود حیات طیبه را به معنی زندگی شیرین و پرفایده و مطلوب و پاکیزه دانستهاند که پاکیزگی آن در گروی همین مطلوب و شیرین بودن و کمک به حرکت انسان در صراط کمال و برخورداری از همه زیباییها و نیکوییها هم در دنیا و هم در آخرت است. به باور ایشان اگر آحاد بشر و جوامع گوناگون به این معارف و حقایق آشنا شوند و به آن بگروند و به لوازم آن پایبند باشند حیات طیبه قطعاً در انتظار آنها خواهد بود. [۱۲]
علامه طباطبایی هم حیات طیبه را به معنای یک زندگی جدید و متفاوت گرفتهاند که اصولاً بنیان و جهتگیریهای آن متفاوت از زندگی متعارف انسانهاست. به اعتقاد ایشان این که خداوند فرموده است فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً نشان میدهد این زنده ساختن و زندگی بخشیدن ترمیم زندگی قبلی او و بهبود بخشیدن به آن نیست بلکه اصولاً یک زندگی متفاوت از زندگی معمولی است که فرد پیش از آن داشته است، یعنی حیات طیبه تغییر صفت زندگی معمولی به زندگی پاک نیست بلکه اصولاً یک زندگی جدید و متفاوت است. [۱۳] بنا بر این میتوان گفت بر اساس آیه حیات طیبه، معنویت برآمده از ایمان این نقش را دارد که زندگی معمولی را به یک زندگی نو، مطلوب، دلپسند، پاکیزه و کمالگرا در همه ابعاد مادی و روحی تبدیل میکند؛ شاید بتوان این زندگی را فرهیخته زیستن نامید.
دلالتهای آیه حیات طیبه
اکنون و با توجه به تعریفی که از حیات طیبه ارائه شد، میتوانیم بر اساس مضمون آیه، این ویژگیها و ملاحظات را در باره ابعاد مختلف رابطه معنویت و حیات طیبه در نظر بگیریم:
۱. ایمان به خداوند به عنوان بهترین و برترین خاستگاه معنویت معنویت باید خاستگاه و منشأ داشته باشد. هر چند جایگاه معنویت قلب و درون انسانهاست ولی خاستگاه آن بیرون از آدمی است. همان گونه که اشاره شد لازمه معنویت باور به یک حقیقت ماورایی و متافیزیکی است و لذا ایمان به خداوند بیتردید معنویتآور است. به هر اندازه منشأ معنویت ماورائیتر و والاتر و پرجاذبهتر و قدرتمندتر و داناتر و مهربانتر و پایاتر باشد معنویت پدید آمده از آن و یا مبتنی بر آن اثرگذارتر و ماندگارتر و پویاتر است. میزان تقدس معنویت هم بستگی به همین خاستگاه آن دارد؛ یعنی بین منشأ معنویت و میزان تقدس آن یک رابطه مستقیم وجود دارد. به هر اندازه این منشأ رفیعتر باشد تقدس آن برای انسان هم بیشتر است. در بین خاستگاههای مختلف ژنتیکی و زیستشناختی و احساسی و دینی که برای معنویت ذکر شده است، معنویت دینی در برابر دیگر انواع معنویت به ویژه معنویت سکولار ظرفیت و توان اثرگذاری بیشتری بر زندگی انسان دارد. علت این که برخی از نویسندگان معنویت دینی را تنها نقطه امید برای پاسداری از ارزشها و اصلاح اجتماعی میدانند این است که آنها معنویت برخاسته از غیر دین را کارآمد نمیدانند. [۱۴] جوهره معنویت دینی را ایمان به خداوند تشکیل میدهد و چه بسا بتوان گفت معنویت یعنی خدامحوری در دانش، بینش، گرایش و کنش. آیات بسیار زیادی در قرآن به توضیح پیرامون ایمان و ابعاد آن پرداخته است. [۱۵] آیه مورد بحث ما نیز شرط دست یافتن به یک زندگی مطلوب و پاکیزه را مؤمن بودن شمرده است، یعنی در این آیه ایمان خاستگاه و بلکه جوهره معنویت به معنای وسیع کلمه معرفی شده است.
۲. پیوند ایمان و کار نیک یکی از مهمترین نکاتی که در این آیه به چشم میخورد این است که ایمان و معنویت برآمده از آن یک امر انتزاعی و درونی و شخصی محض نیست بلکه حتماً باید با کار نیک که جلوه رفتاری و بیرونی دارد پیوند بخورد و بروز و ظهور عینی داشته باشد. به عبارت دیگر معنویت تنها قلب انسان را از خود متأثر نمیسازد بلکه باید بر کلیه اعضا و جوارح آدمی اثر بگذارد. معنویت تنها ابعاد یک زیست فردی را از خود متأثر نمیکند بلکه باید بر همه ابعاد زندگی اجتماعی انسان هم سایه افکند. بنا بر این عشق و محبت به دیگران و نیکی کردن به دیگر انسانها و دستگیری از مستمندان و کلیه امور خیریه اجتماعی را میتوان در پیوند با معنویت و مکمل آن در نظر گرفت. پیوند بین ایمان و کار نیک که در این آیه بر آن تأکید شده است نشان میدهد همان طور که ایمان بدون کار نیک کافی نیست، کار نیک هم اگر همراه با معنویت برخاسته از ایمان نباشد حیات طیبه را به دنبال نخواهد داشت.
۳. معنویت به عنوان روح حاکم بر زندگی دو تلقی متفاوت از جایگاه معنویت در زندگی یک انسان معنویتگرا را میتوان در نظر گرفت: معنویت به عنوان بخشی از زندگی و معنویت به عنوان روح حاکم بر همه ابعاد زندگی. در نگاه اول زندگی معمولی یک انسان معنویتگرا مستقل از معنویت راه خود را میپیماید و این انسان معنویتگرا بخشی از زندگی روزانه یا هفتگی یا ماهانه و حتی سالانه خود را به امور معنوی اختصاص میدهد اما در نگاه دوم، معنویت یک پدیده و روح حاکم بر همه ابعاد زندگی است و انسان معنویتگرا در همه لحظات زندگی از نورانیت و گرما و شیرینی و لطافت آن برخوردار است. در این نگاه حتی غذا خوردن و پیادهروی و معاشرت اجتماعی و تفریح کردن و انجام فعالیت اقتصادی و ازدواج و در حقیقت همه ابعاد زندگی میتواند معنوی باشد و هیچگاه از معنویت جدا نشود. امام خمینی در این باره، جمله پرمغزی دارند که میتواند به خوبی رابطه ایمان به خدا و معنویت را نشان دهد:
اصولاً وقتی انسان میتواند کارهای عادیاش را به صورت معنوی انجام دهد، چرا این گونه عمل نکند؟ یعنی چرا در تمام کارها خدا را حاضر و ناظر قرار ندهد؟ [۱۶]
در چنین درکی از معنویت است که معنویتگرایی هیچ تعارض و دوگانگی با امور مادی ندارد. [۱۷] روشن است که باید بین معنویت و عبادت تفاوت قائل شد. عبادت یکی از راهها و البته مهمترین راه دست یافتن به معنویت است ولی معنویت یک امر عام و فراگیر است که از عبادات خاص و ویژه و غیر آن پدید میآید. پارهای اعمال عبادی که در زمان و مکان خاص انجام میشوند به ویژه نماز موجب پیدایش و تثبیت و رونق معنویت میشود ولی معنویت محدود و منحصر به عبادات نیست. این آیه نیز حیات طیبه را نتیجه پیوند معنویت و کار نیک میداند و میدانیم که کار نیک تنها در عبادات خلاصه نمیشود.
۴. فزاینده بودن معنویت و مرز پایان نداشتن آن معنویت دینی امری محدود نیست که در نقطه خاصی به پایان برسد، به هر اندازه فرد در این مسیر بکوشد به مقصد نهایی نخواهد رسید. زیرا نه تنها خاستگاه اولیه بلکه افق غایی معنویت خداست و انسان معنویتگرا در پی تقرب هر چه بیشتر به اوست و خدا هم وجودی لایتناهی است. انسان هیچگاه نمیتواند به درجهای برسد که نتوان درجهای بالاتر از آن را تصور کرد. بر اساس این آیه همان گونه که نمیتوان حد مشخصی برای ایمان به خدا (معنویت) و کار نیک تعیین کرد و این دو همواره استعداد افزایش و گسترش را دارند حیات طیبه هم که نتیجه آن است، همین استعداد رشد و گسترش و بالندگی و فزایندگی همیشگی را دارد. زیرا تحقق حیات طیبه در این آیه به اراده و فعل خداوند گره خورده است یعنی این خداوند است که حیات طیبه میدهد: لَنُحْیِیَنَّهُ و این خداوند است که پاداشی برتر از کار نیک مؤمنان به آنها میدهد: َلَنَجْزِیَنَّهُمْ و نه اراده خدا و نه پاداش او مرز پایان ندارد.
۵. عدم دخالت جنسیت در سودمندی معنویت برای زندگی این آیه با استفاده از تعبیر «مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی» تصریح کرده است که مرد بودن یا زن بودن هیچ تأثیری در فرایند دخالت معنویت در تحقق یک زندگی پاک و مطلوب ندارد. با توجه به قواعد زبان عربی اگر این دو کلمه نیز در این آیه به کار نمیرفت باز امکان برداشت همین مضمون از آیه وجود داشت ولی روشن است که اکنون تساوی زن و مرد در این زمینه با صراحت و تأکید بیشتری بیان شده است.
۶. قانون الهی بودن تحقق حیات طیبه شیوه بیان این آیه قرآن که از نظر قواعد زبان عربی با تأکیدهای فراوانی همراه است، حکایتگر آن است که خداوند متعال در اینجا در صدد معرفی یکی از قانونهای الهی در باره بشر است. شرطیه بودن جمله و شروع جمله با اسم به جای فعل و علامتهای تأکید در دو کلمه «فَلَنُحْیِیَنَّهُ» و «لَنَجْزِیَنَّهُمْ» به معنای قطعی بودن و اجتنابناپذیر بودن تحقق حیات طیبه برای کسی است که با سرمایه ایمان کار نیک انجام میدهد. بنا بر این اینگونه نیست که گاهی ترکیب ایمان و کار نیک (معنویت) زندگی ما را یک زندگی پاک و دلنشین کند و گاه چنین نشود، بلکه همواره چنین است و این یک قانون قطعی و گریزناپذیر است که در همه زمانها و مکانها جاری است.
۷. سودمندی معنویت برای زندگی جاودانه انسانها نکته دیگری که در این آیه به آن اشاره شده است، پیوند ایمان و معنویت با زندگی جاودانه انسانها در روز قیامت است. بخش پایانی این آیه از پاداشی که بیشتر و برتر از اعمال مؤمنان است سخن گفته است: وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (و حتماً به آنها پاداشی میدهیم بهتر از آن چه انجام میدادند.) بیشتر مفسران این پاداش را مربوط به آخرت دانستهاند یعنی پیوند معنویت و کار نیک، نه تنها زیست اینجهانی انسان را بهبود میبخشد بلکه زیست جاودانه انسانها را هم با پاداشی ویژه از سوی خداوند همراه میسازد. در حقیقت با توجه به این بخش از آیه، میتوان گفت از نظر قرآن، حیات معنوی و جاودانه انسان با مردن و خروج او از عالم طبیعت پایان نمییابد.
از این آیه برداشتهای دیگری هم میتوان داشت که برای رعایت اختصار تنها به مضامینی اشاره شد که پیوندی صریح و محکم با موضوع بحث دارند.
سخن آخر
بر اساس آیه حیات طیبه، هر گاه انسان معنویت برآمده از ایمان خود را با رفتار نیک آمیخته سازد، خداوند به عنوان یک قانون تخلفناپذیر به او یک زندگی اینجهانی پاک و دلچسب میبخشد و افزون بر این در روز قیامت هم او را با پاداشی ویژه مورد عنایت قرار میدهد. اگر ادیان مختلف در جزئیات رابطه معنویت و زندگی اختلاف نظرهایی داشته باشند شاید در این دو نکته هیچ اختلافی نداشته باشند: نخست آن که معنویت تأثیری مثبت بر زندگی دارد و دیگر آن که بهترین و برترین نوع معنویت، معنویت برخاسته از ایمان الهی است. بنا بر این شاید بتوانیم این دو نکته را پیامی فرادینی و قابل برداشت از آیه بدانیم که بین همه ادیان مشترک است.
جالب این جاست که در باره شأن نزول این آیه گفتهاند که روزی گروهی از بتپرستان و پیروان تورات و پیروان انجیل دور هم نشسته بودند و هر یک از این گروهها به دیگری فخر میفروخت و هر یک میگفتند ما از بقیه برتریم و خداوند با نزول این آیه به آنها آموخت که برتری انسانها نسبت به یکدیگر در گروی همراه ساختن ایمان و معنویت با کارهای نیک است [۱۸] و این امر ویژه پیروان یک دین نیست بلکه همه انسانها میتوانند از آن بهره ببرند: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ … (هر که کار نیکو کند هر که کاری نیکو کند، چه مرد باشد و چه زن در حالی که ایمان دارد، …) بر اساس این شأن نزول پیام اصلی این آیه یک پیام فرادینی است که پیروان همه ادیان آسمانی و زمینی و همه آئینها را به آمیخته ساختن معنویت با کار نیک و بهرهمندی از نتایج و برکات آن فرا میخواند.
به عنوان یک فرضیه که اثبات درستی آن دشوار نیست، به نظر میرسد نمونهها و شواهد بسیاری برای پیوند میان معنویت بر بنیاد دین و فرهیخته زیستن در ادیان مختلف میتوان یافت. مناسب است سخن خود را با ذکر نشانههایی از همگرایی ادیان در این پیام فرادینی به پایان ببرم. سنت اگوستین Saint Augustine (430 م.) متکلم مسیحی معروف قرن پنجم میلادی در کتاب پرآوازه شهر خدا City of God بحثهای مهمی را در باره گذشته و حال و آینده شهر خداپرستان که ویژگی اصلی آن پرستش خداست بیان کرده است که بخشهایی از آن با پیام فرادینی آیه مورد بحث ما مشابهتهایی دارد. اگوستین در جایی میگوید:
خانوادههایی که به ایمان زیست نمیکنند، آرامش زمینی را در امور و منافع این زندگی موقت میجویند، اما خانوادههایی که به ایمان زیست میکنند، طالب سعادت ابدی هستند که وعده داده شده است … شهر زمینی که به ایمان زیست نمیکند طالب آرامش زمینی است… شهر آسمانی… شهروندان خود را از همه ملتها فرا میخواند… و آرامش زمینی را به آرامش آسمانی پیوند میدهد و این آرامش آسمانی چنان حقیقی است که باید فقط آن را آرامش مخلوقات متعقل نامید. [۱۹]
همچنین اجازه میخواهم بگویم بند چهارمِ بخش مربوط به Universal Worthy's ۱۰ Great Vows در کتاب Buddhist Studies Handook که در بردارنده اصول اولیه و اصلی بودیسم است، پیامی فرادینی و همسو با مضمون آیه حیات طیبه برای معنویزیستن در بر دارد:
Be able to move freely through the world without obstruction, Like the moon appearing through the clouds. [۲۰]
این توان را داشته باش که آزادانه از جهان بگذری، بی آن که راه بر دیگران ببندی، همچون ماه، آن گاه که با گذر از ابرها آشکار میشود.
فهرست منابع
۱. قرآن کریم
۲. ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ۹ جلد، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ ق.
۳. اگوستین قدیس، شهر خدا، ترجمه: حسین توفیقی، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۹۲ ش.
۴. ایزدپناه، عباس؛ شاکرنژاد، احمد، ضرورت نگاه تمدنی به مفهوم معنویت، فصلنامه علمی پژوهشی فلسفه و الاهیات، سال نوزدهم، شماره ۳، پاییز ۱۳۹۴ ش.، صص ۱۲۳ ۱۴۹.
۵. الراغب الاصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تهران: المکتبه المرتضویه، چ ۲، ۱۳۶۲ ش.
۶. صحیفه امام (مجموعه سخنرانیها و نامههای امام خمینی)، ۲۱ جلد، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۶ ش.
۷. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ ق.
۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۰ جلسه، تهران: ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ش.
۹. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر طبری)، ۳۰ جلد، بیروت: دار المعرفه، ۱۴۱۲ ق.
۱۰. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ۲۰ جلد، تهران: ناصر خسرو، ۱۳۶۴ ش.
۱۱. الکینی الرازی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الکافی، ۸ جلد، صححه و قابله و علّق علیه: علی اکبر الغفاری، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ط ۳، ۱۳۶۷ ش.
۱۲. مصباح، علی، واکاوی مفهومی معنویت و مسأله معنا، فصلنامه اخلاق پزشکی، سال چهارم، شماره چهاردهم، زمستان ۱۳۸۹ ش.، صص ۲۳ ۳۹.
۱۳. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بیروت؛ قاهره؛ لندن، چ ۳، ۱۴۳۰ ق.
۱۴.و احدیان عظیمی، امیر؛ رحیمی، ابوالفضل، تبیین مفهوم معنویت؛ تحلیل محتوای قراردادی، مجله علوم تحقیقات کیفی در علوم سلامت، سال ۲، شماره ۱، بهار ۱۳۹۲ ش.، صص ۱۱ ۲۰.
۱۵. Buddist Studies Handbook, Dharma Realm Yaong Learner's Meadow, Tadika Alam Khazanah Siswa, no date, no press
۱۶. http://farsi.khamenei.ir
[۱] واحدیان عظیمی و رحیمی، تبیین مفهوم معنویت، صص ۱۱ ۱۲
[۲] ایزدپناه و شاکرنژاد، ص ۱۲۴
[۳] برای آگاهی از این رویکردها، ر. ک. مقاله آقایان ایزدپناه و شاکرنژاد با عنوان ضرورت نگاه تمدنی به مفهوم معنویت
[۴] الراغب، المفردات، ص ۴۸۱
[۵] مصطفوی، التحقیق، ج ۷، صص ۱۸۱ ۱۸۲
[۶] طبری، جامع البیان، ج ۱۴، صص ۱۱۴؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۰، ص ۱۷۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۷، صص ۷۳۴ ۷۳۵
[۷] ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج ۴، ص ۵۱۶
[۸] http://farsi.khamenei.ir/ سخنرانی ۱۹/۲/۸۴
[۹] http://farsi.khamenei.ir/ سخنرانی ۱۱/۴/۶۸
[۱۰] http://farsi.khamenei.ir/، سخنرانی ۱۸/۲/۸۴
[۱۱] http://farsi.khamenei.ir/ سخنرانی ۲۵/۶/۹۴
[۱۲] http://farsi.khamenei.ir/ سخنرانی ۳/۱/۹۹
[۱۳] طباطبایی، المیزان، ج ۱۲، صص ۳۴۲ ۳۴۳
[۱۴] مصباح، ص ۲۴ به نقل از منبعی دیگر
[۱۵] مانند اعراف، ۹۶، کهف، ۸۸، سبأ، ۳۷، مؤمنون، ۱ تا ۱۰
[۱۶] صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۸
[۱۷] در برخی روایات ما عبادت دارای ده جز شمرده شده که نه جز آن کوشش برای به دست آوردن رزق حلال است: الْعِبَادَهُ عَشَرَهُ أَجْزَاءٍ تِسْعَهُ أَجْزَاءٍ فِی طَلَبِ الْحَلَالِ (الکلینی، الکافی، ج ۵، ص ۷۸)
[۱۸] طبری، جامع البیان، ج ۱۴، صص ۱۱۴
[۱۹] اگوستین قدیس، شهر خدا، کتاب ۱۹، فصل ۱۷، صص ۸۹۴ ۸۹۵
[۲۰] Buddhist Studies Handook, p. ۳۰