به گزارش خبرنگار مهر، طی روزهای اخیر نخستین کتاب نشر صاد «با عنوان «چهل و یکم» به قلم حمید بابایی روانه بازار کتاب شد. حمید بابایی نویسنده و روزنامهنگار و منتقد جوان و صاحب کتابهای «خاکسفید» و «پیاده» است.
بابایی این داستان را با الهام از حادثه مسجد گوهرشاد و موضوع توبه و بازگشت نوشته و بهگفته خودش، با زمینه و زبانی تذکرهگون این اثر را نوشته است.
بابایی در گفتگویی که درباره این کتاب با خبرنگار مهر داشت، تألیف آن را نوعیادای دین به متون کهن ادبیات فارسی، بهویژه متون عطار دانست و گفت: ایدهاصلی اینرمان بر میگردد به داستان کوتاهی که من درباره ماجرای گوهرشاد و موضوع توبه نوشتم و از آن استقبال زیادی شد. آنداستانی زبانی کهن و شبهقجری داشت. همانموقع نیز برخی به من گفتند میشود آن را دستمایه خلق یک رمان کرد. در «چهل و یکم» با همان پیشزمینه داستانی درباره توبه و بازگشت نوشتم؛ داستان مردی که به دنبال نقشداشتن در حوادث گوهرشاد قصد توبه و بازگشت دارد.
وی افزود: یکی از شخصیتهای اینرمان، کاتبی با عنوان میرعماد است که حضورش در رمان بهمثابه صدایی بود که دائم خودش را به گوش من میرساند. میرعماد در رمان وظیفه دارد که ۴۰ باب از تذکرة الاولیا را کتابت کند. ارتباط من با این شخصیت رمان را به سمت وامگیری از زبان تذکرةالاولیا پیش برد. رابطه بینامتنی داستان با تذکرةالاولیا در واقع فرمت و بیان تذکرهای به رمان «چهل و یکم» داده است و جالب است بدانید که در بیشتر بابهای تذکرة الاولیا، وقتی صحبت از شخصیتها به میان میآید آنها با یک توبه معرفی میشوند.
اینداستاننویس در ادامه گفت: تذکرةالاولیا متنی است که نشان میدهد عرفان عملی اصلاً بهمعنای دستکشیدن از زندگی و زیست دنیایی نیست و نمیشود به بسیاری از اتفاقات پیرامونی بیتفاوت ماند و واکنشی به آن نشان نداد.
بابایی درباره چرایی گرایش خود به خلق این رابطه بینامتنی گفت: بسیاری از نویسندگان جوان ما یا از متون کهن اطلاعی ندارند یا سراغی از آنها برای مطالعه نمیگیرند. یعنی بیشترین رجوع را در داستاننویسی به متون غربی دارند. من خوانش ادبیات غرب را خوب و لازم میدانم؛ بهویژه برای نویسندگان جوانی که تازه در ابتدای کار حرفهای خود هستند. اما این نباید بهمعنی غافلشدن از گنج ادبیات فارسی باشد. ادبیات فارسی بهمعنای واقعی گنجینهای است که باید با آن ارتباط برقرار کرد و آن را کاوید. تذکرةالاولیا برای من یکگنج بود و کار من تنها یک ناخنک کوچک به آن بود. در کار بعدیم نیز سعی دارم به سراغ منطقالطیر بروم. نمیشود از کنار این اسامی و آثار تنها عبور کرد و نوع رابطهمان را با آنها مشخص نکنیم.