استاد فلسفه اسلامی دانشگاه تربیت مدرس در همایش بزرگداشت ملاصدرا گفت: در فلسفه ملاصدرا با نوعی وحدت میان واقعیت، شهود و عرفان از یک‌سو و عقل و وحی از سوی دیگر مواجهیم.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر رضا اکبریان استاد دانشگاه تربیت مدرس در دهمین همایش بزرگداشت ملاصدرا گفت: در فلسفه ملاصدرا با نوعی وحدت میان واقعیت، شهود و عرفان از یک سو و عقل و وحی از سوی دیگر مواجهیم.

دکتر اکبریان که درباره «جایگاه انسان در حکمت متعالیه ملاصدرا» سخنرانی می‌کرد، اظهار داشت: اساس تفکر ملاصدرا درباره انسان، عمیقاً به دیدگاه متافیزیکی او درباره انسان به عنوان عالم صغیر که می تواند نمونه مختصری از جهان کبیر و همه عوالم و مراتب آن باشد، مربوط می شود. در این فلسفه، انسان رابطه میان طبیعت و ماوراء طبیعت و محل تلاقی قوس صعود و نزول است که در پرتو نظریه حرکت جوهری و جسمانی بودن حدوث نفس انسانی ظهور عالم بالا را در قلمرو عناصر امکان پذیر می سازد.

وی در ادامه گفت: در نظر ملاصدرا، هستی انسان مقدم بر ماهیت اوست. او همواره در نوعی نسبت فعال با عالم قرار می گیرد. این رابطه درونی و ذاتی که تکامل و تزکیه نفس و اتحاد و ارتقا به ساحت وجود آشکار می شود و در مورد انبیا و اولیا به نهایت وضوح و ظهور می رسد، بر پایه حب و میلی است که در تمام مراتب هستی جریان دارد و در مرتبه ای به نحوی تجلی می کند. از این رو  او تاکید می کند که هر انسانی بالقوه جهان کبیر است ، اما پیامبران و قدیسان چنین عنوانی را به اندازه  ظرفیت و جودی شان بالفعل واجدند.

وی با اشاره به بی معنا شدن انسان در تفکر جدید غرب، آن را نتیجه راسیونالیسم و بی توجهی به بعد احساساتی انسان دانست و گفت: در حکمت متعالیه بحث عقل و وحی حال و هوای دیگری دارد، نه اراده اصل است و نه عقل. انسان موجودی است که هم عقل است و هم اراده.

دکتر حمید رضا آیت اللهی نیز با عنوان «تعالی هویت سیال انسانی در افعال اختیاریش از دیدگاه ملاصدرا»سخنرانی کرد. وی به طرح نظریه جسمانیه الحدوث بودن نفس از دید ملاصدرا اشاره کرد و گفت: این مسئله و حرکت جوهری نفس موجب می شود که ملاصدرا از استناد هویت ثابت و مستقل به انسان اجتناب ورزد. در نظر ملاصدرا انسان در حرکت جوهری خود هر لحظه هویتی جدید برای خود می سازدد و این افعال مداوم انسان است که هویت پویای او را می سازند.

وی افزود: اما  این افعال غیر اختیاری انسان در همان راستای فربه شدن نفس اوست و نه رشد و تعالی آن. انسان از میان سایر موجودات با افعال اختیاری خود خدایی شدن خود را تکامل می بخشد. و هر چه افعال از ویژگی اختیاری مداومتر برخوردار باشند موجب تقدم السابقون السابقونی بر اصحاب الیمینی می گردد. تحقق الوهی هویت انسانی در این دنیا کهم در نظر صدرا باطنش همان آخرت است در میزان اختیاری بودن افعالش و وقوف به آن است.

سپس دکتر سید محمد دامادی، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که با عنوان ضرورت نقد فلسفی در راستای اعتلای شئون انسانی سخن می گفت، در ابتدا بر اهمیت آراستگی آدمی به گوهر معرفت و تلاش وی برای دستیابی به حقیقت نفس و عرفان تاکید کرد و گفت:در سیر و سلوک عقلی بر اهمیت اتصاف به ملکه عدالت و انصاف اشاره شده است و بر لزوم رعایت عفاف سخن در طرح آراء و عقاید و یاری جستن از عناصر فکر و فرهنگ در تلاش و کوشش به منظور رفع دشواریهای مسائل حکمی و فلسفی و نیز گزینش طریق توسط و اعتدال و خودداری از هر گونه افراط و یا تفریط در زمینه های دانش و معرفت و فضیلت و حقیقت به گونه ای سخن رفته است که ضامن حفظ سجایای انسانی و پویایی فرهنگی و تقویت مبانی عام به تلاش بیشتر در بستر پرهیزگاری باشد.

سپس دکتر سحر کاوندی عضو هیات علمی دانشگاه زنجان، به موضوع «شناخت انسان از منظر ملاصدرا» پرداخت و بر اهمیت بحث انسان نزد اندیشمندان و فلاسفه تاکید کردو گفت: ملاصدرا در میان فیلسوفان مسلمان با تلفیقی میان انسان شناسی فلسفی، عرفانی و دینی، معرفتی خاص از انسان ارائه می دهد که ارتباط محکمی با خداشناسی و جهان شناسی او دارد. ملاصدرا انسان را نسخه عنصری جامع جمیع عوالم، دارای جامعیت کبری، خلیفه الهی و در نهایت با وجود آن که جزیی از عالم است و در عالم و از عالم پدید می آید، او را عالم صغیر می خواند، او با تبیین رابطه علت و معلوم و بازگرداندن آن با تشان و طرح امکان فقری، معلول را عین الربط نسبت به علت دانسته و وجود انسان را رقیقه ای از حقیقت حق تعالی معرفی می کند و از طریق این رابطه شهود نفس و معرفت نسبت به آن را عین الربط به شهود خداوند و معرفت نسبت به او می داند.

دکتر علی الله بداشتی استاد دانشگاه قم نیز با تاکید بر نگاه ویژه مکتب متعالیه به انسان گفت: در فلسفه صدرایی انسان طراز عالم خلقت است و مثال پروردگار خویش، در این بینش انسان خداگونه است و مدال «کرمنا» و «فضلنا» را از خدای خویش دریافت نموده است. همو در قوس صعود بر بال ملائک می نشیند و به ولایت تامه الهی می رسد و خلیفه الله می گردد و بر مقتضای آن دارای کرامتی می شود که در مکتب درس الهی نشسته و حقایق آفرینش را فرا می گیرد و آن گاه بر مسند تعلیم ملائک می نشیند. 
وی افزود: به گفته ملاصدرا انسان موجودی است که حقایق عالم بالا و پایین در او جمع شده است و او کسی است که اسما و صفات حق را در عالم ظهور داده و مقام خلافت کبری در عالم کبیر به او اختصاص یافت و بعد از آن که خلافت صغری در عالم طبیعت به او داده شده است و به واسطه این منزلت بلند یعنی استعداد دریافت همه حقایق است که مسجود ملائک گردید. دکتر فتحعلی اکبری عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان نیز بر ارجمندی انسان در حکمت متعالیه تاکید کرد و گفت: ملاصدرا که در فلسفه کاخ بلند حکمت متعالیه را پدید آورد، نه تنها نفس انسانی را به مقام ارجمند تجرد رسانید، بلکه در مقام رفیعتر «فوق تجرد» یکعین مقام نامتناهی بودن، جای داد و به عبارت دقیق تر او بر آن شد که انسان مقام معلوم و ماهیت ندارد و پایان ناپذیر است.

در ادامه دکتر محمد تقی فعالی استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات با اشاره به مراتب انسان خلافت الهی بر تمایز انسان شناسی صدرا با دیگر فلسفه اشاره کرد و گفت: در اندیشه صدرا انسان دو قوس را پیموده است، در قوس نزول از ذات آمده و در قوس صعود تا آن جا به معراج می رود. انسان دارای مراتبی است که از آن تعبیر به بطون سبعه، لطائف سبعه و اطوار سبعه می شود. هر یک از این مراتب لسانی و اقتضایی دارد که متناسب با خلافت الهی است. انسان کامل نیابت از حق دارد و معلم ملک است، تحقق او در دار هستی واجب است زیرا خدای سبحان می خواهد خود را در آینه انسان کامل ببیند. در ادامه دکتر رسول برجیسیان استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد میمه به مقایسه تناسخ بطون و انسان مسافر از دیدگاه ملاصدرا و گابریل مارسل در خصوص تعریف ناپذیری انسان پرداخت.