خانم سعیده صدیق‌زاده از مربیان پرورشی مشهدی و راوی کتاب «خانم مربی» این روزها در حسینیه‌ای به جنگ با کرونا و امداد به بیماران مشغول است.

خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: خودم که خانه‌نشین شدم یک لیست کامل از آدرس‌ها، شماره تماس‌ها و شماره حساب‌های کسانی که با ما کار می‌کردند و تحت پوشش حسینیه بودند را نوشتم. ابتدا برای ۵۷ نفر خانم سرپرست خانوار هر کدام ۲۰۰ هزار تومان واریز کردیم که از خانه‌هایشان برای خرید ارزاق خارج نشوند.

اینها بخشی از صحبت‌های سعیده صدیق‌زاده است. راوی کتاب «خانم مربی» که به مسائل تربیتی و آموزشی نسل‌های پس از انقلاب پرداخته و جایگاه تربیت دینی، سبک زندگی خانوادگی صحیح و حفظ ارزش‌های انقلابی، را با روایت خاطرات شفاهی این‌مربی باسابقه پرورشی در دهه‌های ۶۰، ۷۰ و ۸۰، بررسی کرده است. اما این روزها و در شرایطی که ویروس کرونا شرایط جامعه را دستخوش تحولات جدی کرده، حسینیه‌ای که خانواده صدیق‌زاده با وصیت مادر از سال ۷۸ بر پا کردند، با کمک کسانی که تحت پوشش دارند، به مقابله با حواشی اقتصادی و اجتماعی ناشی از کرونا پرداخته است. در این مصاحبه با تلاش‌های این‌بانوی مشهدی بیشتر آشنا می‌شویم.

برنامه‌های حسینیه شما برای شب عید که مثل هرسال پیگیر بودید، با شیوع کرونا تعطیل شد؟

تعطیل کردن امکان‌پذیر نبود. راستش سابقه هم نداشته ما چنین کاری بخواهیم انجام دهیم. دو روز در هفته در حسینیه حداقل صد نفر همزمان حضور داشتند. ابتدای داستان کرونا، شرایط را کنترل کردیم. درب حسینیه را برای رفت و آمد عمومی بستیم و هر خیّری می‌آمد دم درب آنچه برای نیازمندان فراهم کرده بود را تحویل می‌داد و می‌رفت.

دو هفته به عید مانده بود که قضیه خیلی جدی شده بود. این شد که به طور کامل تعطیل کردیم تا رفت و آمدی نباشد. خودم که خانه‌نشین شدم یک لیست کامل از آدرس‌ها، شماره تماس‌ها و شماره حساب‌های کسانی که با ما کار می‌کردند و تحت پوشش حسینیه بودند را نوشتم. ابتدا برای ۵۷ نفر خانم سرپرست خانوار هر کدام ۲۰۰ هزار تومان واریز کردیم که از خانه‌هایشان برای خرید ارزاق خارج نشوند.

این رقم‌ها هم از جلسه دعا ندبه‌مان است. اعضای محفل دعای ندبه ما، همیشه در موقع رفتن‌شان صدقه برای امام زمان، صدقه برای اوّل ماه، کارهای خیر، مشکلات مؤمنین و هر نیتی که داشتند، جمع می‌کردند. الان که برپایی اجتماعات امکان‌پذیر نیست، نخواستیم ارتباط با این افراد که حدوداً ۲۰۰ نفر می‌شوند، قطع شود. دو روز بود که اطلاع‌رسانی کردم و حسابم را دیدم که ۹ میلیون تومان جمع شده است و اصلاً فکرش را نمی‌کردم این‌طور سریع استقبال شود و کار راه بیافتد.

این ۲۰۰ نفر خیّر چه کسانی هستند؟

از خدام کشیک حرم مطهر رضوی خیلی‌ها هستند که خودم شماره‌شان را دارم و گروه اولیه را تشکیل دادیم. البته فقط همین‌ها نیستند، در زمان کشیک‌های حرم که برای دعای ندبه اعلام می‌شد، آزاد بود و خیلی‌ها می‌آمدند. منتهی چون الان کشیک‌ها تعطیل است و برنامه حضوری نداریم، برای اینکه بتوانیم این ارتباط را حفظ کنیم، گروهی تشکیل دادیم. البته ۴۰ خانواده شهید هم در همین مجموعه هستند و آنها نیز کمک خیلی کمک کردند.

به خاطر شرایط قرنطینه، حضوری کار کردن که میسر نیست. چطور کار را مدیریت می‌کنید؟

کار را تلفنی و مجازی جلو می‌بریم. از روزی که حسینیه تعطیل شده، فقط کارم این شده با تلفن اینها از خواب پا می‌شوم و با تلفن اینها می‌روم توی رختخواب. و تقریباً شب‌ها تا صبح بیدار هستم. شماره حساب اینها را بگیرم، آدرس‌هایشان را بگیرم، بعد برایشان ارسال کنم، بعد به ایشان خبر بدهم که ارسال کردم، بعد پای صحبت‌هایشان بنشینم چون مراجعه ندارند.

این‌جوری است دیگر، شده مجازی و تلفنی. بعضی‌ها را هم که مستقیم شماره‌اش را به خیّر می‌دهم می‌گویم شما این را ساپورتش کنید، من خیالم راحت باشد که این مورد را شما پیگیری می‌کنید. هر خانواده اگر حتی یکی را زیر پوشش بگیرند که آدم خیالش راحت می‌شود. با تجربه‌ای که در این مدت داشتم، باید بگویم متمرکز هم کار نکنیم، هیچ عیبی ندارد. اگر بشود ان‏شاءالله کم‌کم تقسیمش کنیم، خیلی بهتر هم می‌شود کار را گسترده کرد و افراد بیشتری را تحت پوشش قرار داد.

درباره روال کار حسینیه، توضیح مختصری بدهید.

ویژگی حسینیه ما این است که خانم‌های بی‌سرپرستی را تحت پوشش گرفتیم که دوست داشتند خودشان کار بکنند. یعنی برایشان ایجاد اشتغال هم کرده بودیم. با توجه به وضعیتی که داشتند و توانایی‌هایشان از آنها می‌خواستیم یک کاری هم انجام دهند و این‌طور نباشد که فقط پول و اقلام از خیّر بگیریم و توزیع کنیم. این خانم‌ها هم کارهایشان به نوعی مشاغل خانگی بود. مثلاً فرض کنید انواع سبزی بود، پیازداغ بود، آبغوره بود، آبلیمو بود، فلافل بود، این‌جور چیزهایی که تجربه کرونا نشان داد ممکن است شرایطی پیش بیاید که اینها را از افراد تحت پوشش ما، نمی‌خرند.

خب اینها همه‌شان الان خانه ‏نشین شدند و ما برای اینکه اینها بیرون نیایند و در معرض بیماری قرار نگیرند، سعی کردیم اولاً با تأمین مالی به کمک خیّرین وظیفه‌مان را انجام دهیم. باز مثلاً دیروز گوسفند کشتیم گوشت برایشان فرستادیم. دیشب از انگلیس زنگ زده بودند که یک‌کرونایی داشتند، گفته بودند دعا کنید برای بیمار ما. خانواده خیلی مؤمنی هستند؛ همه هم پزشک. گفت الحمدالله بهتر شده. حالا به شکرانه اینکه بهتر شده ۳ میلیون تومان فرستاد گفت هر طور صلاح می‌دانید استفاده کنید.

گفتم ما طبق روال این مدت، همین را به ۱۵ خانواده دیگر نفری ۲۰۰ تومان دادیم. همین کارها را با فاصله تا وقتی که باز خبر بگیریم و احساس کنیم لازم است کمکی بشود انجام می‌دهیم. تا الان در مجموعه حدود صد نفر سرپرست خانوار را حمایت کرده‌ایم.

کار دیگری هم با توجه به شرایطی که شیوع بیماری پیدا کرده انجام داده‌اید؟

برای نیمه شعبان بسته حمایتی ارزاق تدارک دیدیم و با توجه به شرایط خانه‌نشینی طولانی مدت، یک پک فرهنگی شامل چند کتاب متناسب با مخاطب‌مان تهیه کردیم. این بسته‌ها بین نزدیک به صد خانوار توزیع شد. یک اتفاق دیگر هم به نظرم اینجا قابل ذکر است. گروهی از خواهران که بیشتر همسران شهدا هستند، تصمیم گرفتند در این جریان نقشی ایفا کنند. این‌طور شد که یک برنامه خیاطی هم با همت همسران شهدا راه افتاد. این خانم‌ها برای حضور در مراکزی که ماسک و لباس پرستاری (گان) برنامه‌ریزی کردند.

در این بین چند نفر از خواهران تحت پوشش ما که دستی بر خیاطی دارند را به آنها معرفی کردیم. هر کسی تمایل داشت را به آنها ارتباط دادم و دقیق نمی‌دانم چند نفر شدند. البته یک خانمی هم تحت پوشش ماست که خودش ماسک می‌دوزد. کار خیاطی‌اش را قبلاً هم دیده‌ام، خیلی خوب است. من چند باری از او خریده‌ام و رایگان در محله‌مان توزیع کردم. فکر می‌کنم تا الان صد تا خریده باشم. با توجه به ارزش این کار، قیمتی که پرداخت کردیم به ازای هر ماسک سه هزار تومان بود.

بین همین کسانی که تحت پوشش دارید، کسی هست که خدایی ناکرده کرونا گرفته باشند؟

شکر خدا نداشتیم.

چه دغدغه‌هایی در این مدت برای شما در ارتباط با مدیریت شرایط کسانی که تحت پوشش دارید پیش آمده؟

خیلی از این‌هایی که در حسینیه می‌شناسیم، بی‌سرپرست هستند، کسی را ندارند چیزی برایشان بگیرد. باز از طرف دیگر الان مردهایی که مثلاً کارگر بودند یا فصلی کار می‌کردند هم نشستند در خانه‌ها و کاری ندارند. یکی زنگ زده بود می‌گفت شوهرم کارگر است، می‌رفت بنّایی، عملگی. بعد رفته سر کار. داخل پایش پروتز است، خیلی ورم کرده و مشکل پیدا کرده. حالا آنهایی که زیر پوشش کمیته امداد هستند و تعدادشان زیاد است و اینها باز بالاخره هم پول کمیته امداد و بهزیستی و یارانه و اینها هست. باز از همه سخت‌تر الان مهاجرهایمان هستند که هیچکدام این چیزها را ندارند، هیچ چیز از این چیزها را ندارند، برای آنها از همه سخت‌تر است و ما هم باز به خاطر این مسائل در تقسیم کمک‌های خیرین اولویت‌بندی داریم.