خبرگزاری مهر-گروه فرهنگی: رمان «با اعمال شاقه» اثر محمد حنیف نویسنده منتقد و پژوهشگر ادبی معاصر به تازگی توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است. رمانی که بار دیگر حنیف در آن شگفتانههای زیادی از منظر زبان روایت و نیز تودرتویی روایی داستان پیش چشم مخاطبانش آورده است.
آنچه در ادامه میآید نقد و نگاهی است که سعید تشکری نویسنده و منتقد معاصر بر اینرمان داشته است.
داستایفسکی در یادداشتهای زیر زمینی خود گفته: ما حتی نمیدانیم که این"زندگی زنده و واقعی" در کجاست و اساساً چیست و چه نام دارد. تجربه میکنیم: تنهایمان بگذارند، کتابهایمان را بگیرند، آن وقت سرگشته خواهیم شد و به خطا خواهیم رفت. و نخواهیم دانست به که باید پناه ببریم و به کدامسو توجه کنیم. چهچیز را دوست بداریم؛ و از چهچیز نفرت داشته باشیم؛ چهچیز را تجلیل کنیم؛ و چهچیز را تحقیر. بر ما حتی دشوار است که بشر باشیم: بشر عادی و واقعی؛ بشر دارای گوشت و پوست، با تن و خون و رگ و ریشه. ما از چنینبودنی شرمساریم؛ آن را ننگ و عار میشماریم. ما پیوسته سعی بر آن داریم که هرچه تمامتر هیأت و نوع انسان بیسابقه کلی را به خود بگیریم. ما مرده به دنیا میآییم. مدتهاست که دیگر نسلهای ما از پشت پدرانی زنده و از رحم مادرانی زنده به دنیا نیامدهاند… دانستن اینمعنا حتی برایمان دلچسب است، خوشمان میآید که چنین هستیم؛ ما ساختگی و تصنعی هستیم و دائماً نیز تصنعمان بیشتر میشود. مدتهاست که به آن خو کردهایم. به گمانم بهزودی بر آن خواهیم شد تا ترتیبی بدهیم که بهصورت اندیشه محض متولد شویم.
آقای حنیف عزیز،
به میانگین سالهایی که در حال نوشتن هستم، به عادت دیرینهای که میخوانم و مینویسم، با نام شما آشنا بودهام، این آشنایی بیشتر از آنی که از سوی شما برای من باشد، از سوی من برای شما است، و این برای من مایه مباهات است، همیشه شما را یکمعلم و یکپژوهشگر میدانم، که در حوزه ادبیات داستانی و دانشگاهی صاحب قلم هستید ولی واقعیت این است، که بعد از دو کتاب اخیر شما -با اعمال شاقه- که توسط نشر نیستان چاپ شده است و رمان: جادوی گوبتا، کتاب تحقیقی پژوهشی منحصر به فرد - بومیسازی رآلیسم جادویی در ایران، هویت ملی قصههای عامه دوره صفوی - که توسط انتشارات علمی و فرهنگی چاپ شده است، من را با جریان جدیدتری از رمان آشنا ساخت، بومیسازی مدرن!
واقعیت این است که من همچنان با بافتسازی قصه و داستان بهمفهوم کلاسیک و مدرن آن همچنان مشکل داشته و دارم. رمان شما همچنان بر قصه سوار است. همان مسیری که مرحوم گلشیری در آثاری چون جننامه و بازنویسی هزار و یک شبی در -حدیث ماهیگیر و دیو رفت! یکجور کشتی و زور آزمایی با فن مدرن در قصه کهنسال!
اما اینکه اصلاً رمان ما در شرایط خوبی نیست، شکی ندارم. در شرایطی که رمانهای بهاصطلاح جدی، از جامعه ادبی ما، مدتهاست رخت بربسته، و رمانهای بازاری بارچاشنی شما بگو تکنیکال و ژانر بازی در حال احیا است. ادبیات زرد اکنون برندساز شده است و میخواهد خودش را از سطح به عمق بکشاند. خردهروشنفکری کافهای ما هم در عکسها و پُزهای ژورنالیستی خوب حی و حاضر است، انگار فروش به هر قیمت و ترفندی همه هنر جامعه ادبی ماست، انگارنهانگار سطح نخبهگرایی در حوزه رماننویسی یکوظیفه جدی است، که بر عهده اهل قلم گذاشتهاند، پس بدیهی است که در اینمدتی که کتاب زیبای - با اعمال شاقه - شما چاپ شده است، هربار خواستم درباره اینکتاب با شما حرف بزنم، انگار باید قد شما بشوم، که نمیشوم. کتابها و مقالات تحلیلی شما، بسیار منحصر به فرد است، که من یکی از خوانندگان آن هستم، اما مطمئنم تعداد زیادی اینمقالات و بهویژه کتابهای شما را اصلاً نخواندهاند، البته هرجا توانستهام حرفی بزنم، از شما گفتهام، و هر وقت در جایی خواستم به رفرنسی اشاره کنم، باز هم مقالات و کتابهای شما را نشانه دادهام.
اینمقدمه حرف من و ارادت من به شما، اکنون با کتاب شما روبهرو هستم، کتابی علیه همه چیزهایی که در روزگار ما نامش ادبیات داستانی است، در خود دارد. از قصه اجنه شروع میکند و میرود در فرمالیسم روایی مدرن جاخوش میکند.
اگر بپذیریم پدر هنر مدرن انیشتین است که فرضیه نسبیگرایی را شرح و اثبات کرد. پس هر اثر موفقی نسبیتی با گذشته و حال و آینده دارد، اینمیزان پیوست یک اثر را تکنیکال و روزآمد میسازد. و البته که اثر شما در -با اعمال شاقه- با هنرمندی تمام بیمرز است، یعنی با رمانی روبهرو هستم که بهشدت مخاطب را درگیر میکند و پویاست، زبان بسیار مدیتیشنی آرامبخش در لحن و وارستگی دارد میخواهم در اینجا با اشارت به کتابهای تحلیلی شما در حوزه رئالیسم جادویی ایرانی، و کتابهای دیگری که نوشتهاید، و یا حتی جایزه جلال که گرفتهاید، سخنهایم را به آنها سنجاق کنم، زیرا آنها جایگاه منحصربهفردی برای خود دارند، اما چیزیکه در اینکتاب وجود دارد، فن روایی رمان است، به ایندلیل است که میگویم کتاب، تکنیک منحصربهفردی دارد. یعنی اگر خود رمان به هر دلیل برایمان کمی ثقیل باشد، کمی ثقیل که میگویم، نه برای من، نه برای امثال منی که رمان جدی میخوانند، بلکه برای آن بخشی میگویم، که رمانهای آپارتمانی و زرد میخوانند، و نامش را ژانر گذاشتهاند، کتاب تکنیک منحصر به فردی دارد.
سهشخصیت در اینرمان، که قرار است بار رمان را به دوش بکشند، آل، نسناس و مرد آزما نام دارند، قطعاً در اینیادداشت نمیخواهم همه چکیده رمان را آشکار سازم، تا خوانندگانی که دوست دارند اینکتاب را بخوانند، فرصت خواندن آن را از دست ندهند. اما راویهای متعدد و گردشهای متعدد شخصیتها در رمانها، یکآزمون بزرگ است، که شما از اینآزمون بسیار سربلند بیرون آمدهاید، اصلاً برای من اینرمان، یکشیوه نوشتن است، نهفقط برای من، برای بسیاری از دوستانی که میخواهند رمانی جدی و رمانی پویا بخوانند و بنویسند، اینرمان میتواند سرمشقی تازه برای ادبیات ما باشد، ادبیاتی که مدتهاست از داشتن نامهای نامتعارفی، مثل تقی مدرسی تهی شده است، نامهای نامتعارفی، که امروز برای ما، رمانهای آنها، مثل -فیل در تاریکیِ- زنده یاد قاسم هاشمینژاد، مدتهاست فقدانش را داریم. پس بودن شما از جایگاه یکپژوهشگر به رماننویس با این دو رمان، که نسبت به داستانهای منتشرشده شما در پیش از این، بسیار مبارک است، و -با اعمال شاقه- یکی از شاقترین رمانها است، که در ادبیات ما میتواند آغازی نو باشد.
اکنون اثر شما بهشدت با نظریه داستایفسکی در یادداشت زیر زمینیاش بسیار عجین است، کتاب با اعمال شاقه شما اثری شاق است و البته که برای من هم چنان عقیقی است دُردانه!