مغازه ای دنج در حاشیه لانه جاسوسی آمریکا، دریایی از همدلی و حمایت را در خود پنهان دارد که شرح آن را از زبان وحید افشاری مسئول این جریان می شنویم. افشاری به ظاهر فروشنده ی این مغازه است.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ مرضیه کیان: از در خروجی مترو طالقانی که پیاده می‌شوید، سر چهار راه مفتح، مغازه‌ای کوچک در دل لانه‌ی جاسوسی را می‌بینید که سبدهای آویزان شده در ورودی آن کنار پرده‌های رنگی رنگی، آدم را از وسط شلوغی و آلودگی تهران، از کنار آجر سه سانتی های لانه جاسوسی پرت می‌کند به کنجی دنج در یکی از روستاهای خوش آب و هوای شمال یا غرب کشور!

آنقدر گلدان‌های رنگی کاکتوس‌ها و حصیرهای بافته‌شده و حتی خوراکی‌های محلی جذاب هست که اگر عجله‌ای برای رفتن و رسیدن ندارید، چند دقیقه‌ای داخل این مغازه بروید و تازه، متوجه شوید که دنیای مرد فروشنده این مغازه کوچک متفاوت از آن چیزی است که فکرش را می‌کنید؛ او صرفاً یک فروشنده نیست.

وحید افشاری، در همین مغازه کوچک، در نگاه اول فقط یک فروشنده است، اما واقعیت این است که او مسئول گروه جهادی عادیات است. او با گپی مفصل، من را در جریان پیشینه و فعالیت‌های چند ساله‌ی رسیدن به آن مغازه‌ی کوچک که شاید روزی اتاق نگهبانی لانه‌ی جاسوسی بود قرار داد که از این قرار است:

فعالیت جهادی گروه ما از چند سال گذشته آغاز شد که با ایده‌ی حمایت از محصولات روستایی شکل گرفت تا بدین وسیله بتوانیم بدون واسطه محصولات روستایی را بسته بندی کنیم و به دست مردم برسانیم.

هدف ما از این فعالیت علاوه بر تشویق و حمایت روستاییان و رونق بخشیدن به وضعیت اقتصادی روستاها که شامل بسته بندی تا عرضه‌ی محصولات بود، حمایت از کالای ایرانی هم بود.

وسط صحبت‌ها بود که یک آقای جوان وارد مغازه شد و یک شیشه ارده و یک شیشه شیره‌ی خرما خرید، قیمت چند مدل برنج که هر کدام عطر و بویی خاص داشت را گرفت و بعد از رفتن او، افشاری ادامه داد: ما در ابتدا عرضه‌ی محصولات را از طریق فضای مجازی (سایت، پیج وکانال) تبلیغ می‌کردیم، اما جلوتر که رفتیم تصمیم گرفتیم که این ایده را توسعه بدهیم و از این رو بعد از یکی دو سال کار را به صورت جدی تر پیگیری کردیم و موج دوم فعالیت ما با نام «روستا کالا» در قالب فروشگاهی که مشاهده می‌کنید شکل گرفت.

ابتدا از فروش ۶ قلم محصول شروع کردیم و اکنون با گذشت این مدت، همین طور که می‌بینید تعداد این محصولات به ۲۵۰ قلم رسید که از محصولات تولیدی روستاها گرفته تا کسب و کارهای خرد و خانگی.

ما در این تلاش هستیم تا با ترویج کشاورزی و اصلاح روش تولید جهت تقویت محصولات، محصول مطلوب‌تری به بازار عرضه شود.

گروه جهادی عادیات، برای تمام روزهای سالشان برنامه‌ریزی دارند. ماه رمضان برای آنها فصل تعطیلی نیست. افشاری همین طور که ظرف‌های عسل را جا به جا می‌کند، از دغدغه‌هایش برای افراد نیازمند می‌گوید. او یک زمانی متوجه می‌شود که تمام این بسته‌های ارزاقی که خیریه‌های مختلف آماده می‌کنند، پر از خوراکی‌های خارجی است. بعضی‌هایشان ارزان‌تر از محصولات ایرانی بودند. اما او رؤیای دیگری در سر داشت. رؤیای این که مثلاً اگر زن سرپرست خانواری در یک روستا می‌تواند چیزی تولید کند، بر سر این سفره بنشیند. چطور؟ کالای تولیدی‌اش به دست همین خیریه‌ها برسد. تا او هم رزق حلالی داشته باشد.

پیشنهاد ما به این گروه‌های جهادی جهت بسته‌های حمایتی، محصولات ایرانی بود که حاصل دست رنج مردم این مرز و بوم و کشاورزی داخلی باشد.

کیفیت بالای ما در پک های حمایتی، باعث تشویق شدن تولیدکنندگان و کشاورزان می‌شود و اگر قیمت محصولات کشاورزی و حبوبات که غیر کارخانه‌ای است، از خارجی آنها بالاتر باشد، جبران آن را با محصولات کارخانه‌ای تلافی کرده ایم. سازمان اقتصادی کوثر، بنیاد علوی و مجموعه‌های دیگری هستند که با حمایت ما قیمت سبد کالا را از محصولات خارجی پایین‌تر آورده اند.

در این پک ها ۱۱ قلم محصول وجود دارد که ۴ قلم از آنها را برنج و حبوبات تشکیل می‌دهد و قیمت تمام شده ی آن ۲۷۰ هزار تومان است که با کمک این نهادها به ۲۲۰ هزار تومان کاهش پیدا کرده است.

و ما امیدواریم که رغبت گروه‌های جهادی به محصولات خارجی به دلیل قیمت پایین از بین برود و کیفیت و حمایت از کالای ایرانی در کنار توزیع خداپسندانه بسته‌های ارزاق مورد توجه قرار بگیرد تا بتوانیم از رکود اقتصادی در بخش روستاها و ورشکستی کشاورزان و صاحبان مشاغل خرد خانگی جلوگیری شود.

بعد از پایان صحبت‌ها چند تا گلدان‌های کاکتوس خریدم که با بسته بندی جالبی که داشت، زیبایی آن را چند برابر کرده بود…