به گزارش خبرنگار مهر، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی مشهور به شیخ صدوق، (۳۰۵ - ۳۸۱ ق) از علمای شیعه در قرن چهارم هجری قمری و بزرگترین محدث و فقیه مکتب حدیثی قم به شمار میآید. حدود ۳۰۰ اثر علمی به او نسبت داده شده ولی بسیاری از آنها امروزه در دسترس نیست. کتاب من لایحضره الفقیه از کتب اربعه شیعه اثر اوست. از دیگر آثار مهم و معروف وی میتوان معانی الاخبار، عیون الاخبار، الخصال، علل الشرایع و صفات الشیعه را نام برد. سید مرتضی و شیخ مفید از مشهورترین شاگردان این فقیه بزرگ شیعه اند. مدفن شیخ صدوق در ری است.
به مناسبت روز بزرگداشت شیخ صدوق گفتگویی انجام دادیم با آیت الله حسین ردایی، استاد حوزه و دانشگاه که در ادامه آمده است؛
آیت الله حسین ردایی پیرامون شیخ صدوق در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: اسم شناسنامهای مرحوم شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی است که به شیخ صدوق مشهور هستند. این شهرت را شیخ طوسی از کلمات شیخ الطائفه درآورند که در باب فضائل ایشان کلمه «صدوق» را به کار برده است. در ادامه ابن ادریس حلی اول رسماً ابن بابویه معروف را به شیخ صدوق لقب دادند.
شیخ صدوق فضلیت بسیار دارد. اولاً اینکه بزرگانی مثل شیخ الطائفه و شیخ طوسی، چنین فضلیت و جایگاهی برای شیخ صدوق قائل شدند و چنین لقبی دادند. سپس علمای بزرگی مثل ابن ادریس این لقب را مکرر استعمال کردند تا در میان فقها به شهرت رسید.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: مرحوم شیخ صدوق یکی از بزرگان حدیث شیعه است. میتوان گفت از جهاتی بینظیر و از جهاتی هم کمنظیر است. شیخ صدوق متولد سال ۳۰۵ هجری قمری و متوفی ۳۸۱ هجری قمری است. یعنی ۷۶ سال عمر با برکت به معنای واقعی کلمه داشتند. ایشان تا سن ۲۲ سالگی در محضر پدر بزرگوار و اساتید دیگر تلمذ کردند تا به مرتبه تخصص حدیثی برسند و در فاصله اندکی به مرتبه تخصص استنباطی و اجتهادی دست یافتند. شیخ صدوق و بعضی از بزرگان مانند شیخ کلینی را متأسفانه فقط به عنوان محدث میشناسیم. به این دلیل که کتاب مجموعه احادیث فقهی و غیر فقهی شیعه را جمع آوری کردند به این مسئله شهرت پیدا کردند. در حالی که بیشترین تبلور مرحوم کلینی و مرحوم شیخ صدوق را در ناحیه اجتهاد و فقاهت باید تجلی داد.
وی ادامه داد: ایشان تا حدود سن ۲۳ سالگی هم از بزرگان و اساتیدی مثل پدر بزرگوارشان و همچنین از بزرگانی دیگری مثل مرحوم کلینی که کمتر به عنوان استاد شیخ صدوق یاد شده و بعد بزرگان دیگری مثل احمد بن علی بن ابراهیم، احمد بن محمد بن عیسی، محمد بن حسن بن احمد بن ولید قمی، محمد بن موسی بن متوکل و دیگرانی که از مشاهیر بزرگ حدیثی بودند بهره جستند. بنابراین یکی از فضائل شیخ صدوق تخصص در حدیث است. تسلط ایشان بر سایر علوم هر کدام فضائل دیگری است و این از آثار شیخ صدوق قابل مشاهده است. یعنی در جهات مختلف علوم انسانی و اسلامی میبینیم که شیخ صدوق دارای بهترین آثار است.
یکی از فضائل شیخ صدوق تخصص در حدیث است. تسلط ایشان بر سایر علوم هر کدام فضائل دیگری است و این از آثار شیخ صدوق قابل مشاهده است. یعنی در جهات مختلف علوم انسانی و اسلامی میبینیم که شیخ صدوق دارای بهترین آثار استحسین ردایی اضافه کرد: یک بخش زیادی از آثار ایشان مربوط به جمعآوری احادیث و روایات است و کتابهایی که در این زمینه دارند بیشتر جنبه حدیثی دارد. مانند کتاب «من لا یحضره الفقیه» که یک کتاب اجتهادی است و نه صرفاً حدیثی. چرا که در زمان این بزرگان که صدر غیبت است، یعنی زمان غیبت صغری و اوایل غیبت کبری، فقهای ما احادیثی را در باب فقه و احکام انتخاب میکردند، روایاتی که از نظر سندی مورد اتقان و اطمینانشان بوده و همان محتوای آن حدیث، فتوای این شخصی میشد که این احادیث را در یک کتاب جمعآوری کرده است. یعنی در آن زمان مسئله اجتهاد و تقلید به این نحوی که بعد از زمان شیخ طوسی شروع شد نبوده است.
وی سپس گفت: آنها با توجه به تتبع سندی و تعمق دلالتی احادیث، احادیثی را انتخاب کردند که همان حدیث نظر فتوایی آن فقیه میشد، لذا شیخ صدوق این کتاب حدیث فقهی را «من لا یحضره الفقیه» نام گذاشتند. یعنی کسی که دسترسی به فقیه و مرجع نداشته باشند که مسائل فقه شیعه را بپرسد، این کتاب مرجعیت فقهی و علمی شیعه میشود. این هم نشان دهنده قوت حدیثی شیخ صدوق و هم نشان دهنده قوت فقاهتی اوست. کتابهای حدیثی دیگر مثل «معانی الاخبار»، «علوم الاخبار»، «صفات الشیعه» و کتب دیگر هم صرفاً جنبه جمعآوری حدیث ندارد بلکه همراه با نکات و توجهات ویژه ای است.
حسین ردایی اظهار داشت: یک کتاب دیگر هم از شیخ صدوق در یکی دو قرن مورد استفاده خواص، فقها و حتی محدثین بود به نام «مدینه العلم» که این کتاب مفقوده شده است. هر چه بزرگان جستجو کردند و حتی حاضر بودند هزینههای زیادی بدهند، اما هر چه تلاش کردند نتوانستند آن را بیابند. کتاب «مدینه العلم» تألیف شیخ صدوق یکی از سرمایههای علمی شیعه بود که از دست رفت. حتی بعضی از بزرگان آن را جامع و بهتر از کتاب «من لا یحضره الفقیه» دانستهاند و گفتهاند اگر این کتاب بود الان منابع حدیثی معتبر شیعه که کتب اربعه است در آن صورت کتب خمسه میشد. یعنی کتاب «مدینه العلم» شیخ صدوق هم در واقع یکی از منابع معتبر شیعه محسوب میشد که نشان دهنده عظمت علمی و فضلیت شیخ صدوق است.
وی همچنین گفت: همه کسانی که در مسائل معرفتی اندکی اطلاع دارند میدانند ما معمولاً مواردی را جزو فضائل میدانیم که به دو گونه است؛ اول آن برجستگیهای کمالی اختیاری انسان که او با اختیار خود به یک سری از کمالات، درجات و مراتبی میرسد که فضلیت محسوب میشود. دوم فضایلی که تحصیلی نیست و بلکه اعطایی است. یعنی اشراقی و اعطایی از طرف خداوند سبحان یا واسطههای فیض الهی است و به انسان داده میشود. این هم جزو فضائل انسان است. در آیات قرآن کریم هم فراوان داریم که اگر فضل الهی نبود لکنت مِنَ الخاسِرین. پس بسیاری از درجات و مراتب انسانها در جهت تفضّل الهی به آن شخص است.
حسین ردایی سپس عنوان کرد: یکی از کسانی که برخوردار از کرامت و تفضّل الهی بود قطعاً شیخ صدوق است. اگر به زندگینامه شیخ صدوق مراجعه کنید تقریباً میتوان گفت نوشتهاند که تولد ایشان و رقم خوردن وجود ایشان در عالم آفرینش به برکت دعای امام عصر (عج) بوده است. یعنی پدر بزرگوار ایشان تا سن ۵۰ سالگی فرزندی نداشت. سال ۳۰۵ دوران نیابت خاصه حضرت ابوقاسم حسین بن روح بوده و تا این زمان پدر ایشان یعنی علی بن بابویه قمی در حدود ۵۰ سال داشت و فرزندی نداشت. به ذهنش خطور کرد و یا برخی نوشتند به ایشان پیشنهاد کردند که شما از طریق حسین بن روح از امام عصر درخواست کنید.
وی افزود: ایشان هم در قالب یک نامهای درخواستشان را نوشتند و خدمت حسین بن روح دادند و نامه تحویل امام عصر شد. جواب نامه سه روز بعد برای پدر شیخ صدوق آمد که امام عصر نوشتند من از درگاه خداوند برای شما دو فرزند خواستم که از جمله فقها و اهل خیر و برکت در عالم شیعه قرار بگیرند. چنین دعا و خواستهای از ولی و حجت خدا و امام معصوم برای اینکه وجود تکوینی شیخ صدوق در عالم دنیا تکون پیدا کند را شاهد هستیم. این هم یکی از فضائل شیخ صدوق است که کمتر افرادی برخوردار از چنین فضلیت هایی هستند. همچنانی که تولد امیرالمومنین (ع) در داخل خانه خدا یک فضلیتی برای ایشان محسوب میشود، قطعاً اینکه تولد شیخ صدوق به واسطه دعای امام عصر (عج) محقق میشود هم یکی از فضائل شیخ صدوق است.
حسین ردایی خاطرنشان کرد: یک بخشی از فضائل ایشان را میتوانیم مربوط به تحصیل علم کنیم که پشتکار ایشان در تحصیل علم بسیار برجسته بود. ایشان بعد از رحلت پدر بزرگوارشان با اینکه به مراتبی از علم حدیث و حدیث شناسی و حتی به درجات اجتهاد رسید، اما هرگز به این مراتب اکتفا نکرد. در زندگینامه شیخ صدوق میبینیم به شهرها و کشورهای مختلفی سفر کرد که عمده سفرهای او سفرهای علمی بود، ولی متأسفانه در بعضی از این منابع و حتی سایتها بیشتر جنبههای زیارتی به سفرهای شیخ صدوق دادهاند. در حالی که سفرهای او علمی بود مگر یک سفر حج که آن را هم نمیتوانیم صرفاً زیارتی بدانیم. چون بسیاری از منابع و کتابهای حدیثی را قطعاً در همان سرزمین عربستان دنبال کرد.
وی در ادامه گفت: شیخ صدوق از شرق تا جنوب شرق آسیا و تا جزیره العرب و این طرف تا بلخ، بخارا و همه جاهایی که آثار حدیثی وجود داشت، برای پیدا کردن احادیث شیعه سفر کرده است. زادگاه و تربیت علمی شیخ صدوق تا یک مرتبهای از پختگی او در قم بوده است. برای اینکه یک محدث و فقیه قمی با همه منابع و کتابخانهها و آثار شیعی آشنا شود و تسلط پیدا کند ناچار بود به شهرها و کشورهای مختلف سفر کند تا در دو جهت یکی از کتابخانههای علمی و حدیثی آنها بهره بگیرد و دوم از علمای به نام و خبره هر شهر و دیار کشورهای اسلامی استفاده کند. این نشان دهنده انگیزه عالی و توانمندی علمی ایشان است.
حسین ردایی اضافه کرد: یکی دیگر از فضائل ایشان ذو جهتی دیدن ایشان است. یعنی به هر شهری که وارد میشدند هم خدمت علما و محدثین آن شهر وارد میشدند و از محضر آنها کسب فیض میکردند. اگر از مشایخ و اساتید طبق محل سکونت آنها آمار بگیریم معلوم میشود که ایشان به دیدار مشایخ و اساتید حدیثی از هر شهر و دیاری و کشوری رفته بودند. همچنین در هر جا که ایشان سکنی میگزیدند به جهت تسلط حدیثی و تسلط بر مباحث معرفتی، اعتقادی و کلامی و مناظره و پاسخگویی به شبهات و مسائل علمی، اسلامی و انسانی، کرسی تدریس را هم آغاز میکردند. یعنی هم از عالمان برجسته آن شهر بهره میبرد و هم متعلمین، طلاب و اهل تحقیق آن شهر از محضر ایشان فیض میبردند. این مسئله را در زندگی افرادی که برای دستیابی به منابع علمی و اسلامی هجرت میکنند کمتر سراغ داریم.
یکی دیگر از فضائل شیخ صدوق ذو جهتی دیدن ایشان است. یعنی به هر شهری که وارد میشدند هم خدمت علما و محدثین آن شهر وارد میشدند و از محضر آنها کسب فیض میکردند. اگر از مشایخ و اساتید طبق محل سکونت آنها آمار بگیریم معلوم میشود که ایشان به دیدار مشایخ و اساتید حدیثی از هر شهر و دیاری و کشوری رفته بودندوی سپس اظهار داشت: بعضی از بزرگان مثلاً علامه امینی و دیگران برای برخی موضوعات مثل موضوعات مربوط به غدیر چنین سفراتی داشتند، ولی فقط مراجعه به کتابخانهها بود و گاهی هم بحث و مناظره با بعضی از علما بود، اما معلوم میشود که اکتفای شیخ صدوق به این جهت نبوده است. در جهت اشاعه معارف و احادیث به دیگران و به مردم به خصوص طالبین علم و متعلمین نیز کوشایی ویژهای داشت. یکی دیگر از ویژگیهای برجسته شیخ صدوق سلامت نفس است. سلامت نفس، جدیت واقعی و مجدانه، تلاش بیوقفه، احترام به عالمان دین و جهادهای این چنینی باعث دو ویژگی دیگر در شیخ صدوق شد.
حسین ردایی افزود: اول اینکه چند صباحی بعد از ارتحال پدر بزرگوارشان، در شهر ری که در آن زمان مرکزیتی داشت و مدتها به عنوان پایتخت محسوب میشد، علما و حتی امرای اینجا مثل رکن الدوله - که از پادشاه شیعی بود و علمای شیعه زیادی هم با او همکاری داشتند- اینها مجموعاً شیخ صدوق را با دعوت به یک هجرت توفیقی از قم به ری کشاندند. بعد از مدتی که در ری بود و افاضه فرمود و علمای ری از او استفاده کردند، ایشان برای استغنا بخشی علمی خود و بحث ترویج حدیث و معارف دینی به دیگران و بهره برداری از عالمان سایر دیار و نکته گرفتن و جمع آوری حدیث از کتابخانههای حدیثی کشورها و شهرها، با اجازه رکن الدوله ری را به قصد مشهد ترک کرد و در مسیر در شهرهای مختلف مسیر ری تا خراسان سکنی کردند و استفاده کردند و بعد هم در همان سفر و یا سفرهای بعدی به بلخ و بخارا هم رفتند و از این طرف به سفرهای مربوط به همدان، عراق، کوفه، بغداد و کشورهای عربی میآمدند. بیشتر عمر شیخ صدوق در جمعآوری احادیث و منابع شیعه بود. در نتیجه توفیق پیدا کردند احادیث شیعه را در چند کتاب و هر کدام از آنها را در چند جلد جمعآوری کنند که شاید بزرگترین آنها کتاب «مدینه العلم» بود که متأسفانه دستخوش ناامنی سارقان حدیث قرار گرفت.
وی عنوان کرد: یکی از فضائل ایشان که البته شاید برای شیخ صدوق فضلیت چندان عجیبی نیست به دلیل اینکه شاید از میان مردم هم کسانی داریم که از اولیای پنهان الهی و از دوستان خدا و اهل بیت باشند و در اثر تحصیل و طهارت به این فضلیت رسیده باشند و آن تازه و سالم بودن و همچنین طراوت داشتن بدن مطهر ایشان است. چه بسا تا الان و تا ظهور امام عصر هم چنین خواهد بود. نقل کردهاند که در زمان فتحعلی شاه در سال ۱۲۳۸ هجری قمری - که خیلی فاصلهای هم نداریم و قریب دو قرن گذشته است - باران شدید و سیلی آمد و زمینهای ری را فراگرفت و تخریب کرد و زمینهای اطراف قبر مطهر شیخ صدوق هم دچار آبگرفتگی و منجلابهایی شد. وقتی برای بازسازی این منطقه آمده بودند به سرداب مانندی برخورد کردند. نسبت به آن مکان حساس شدند و به بدن مطهر ایشان برخورد کردند که سالم است و گویا ساعتی قبل از حمام آمده و در حال استراحت است.
حسین ردایی سپس گفت: این موضوع در شهر ری پیچید و به فتحعلی شاه اطلاع دادند و ایشان دستور داد که هیچ اقدامی نکنید تا من شخصاً به آنجا بیایم و بعضی از علمای بزرگ آن زمان که پدر مرحوم آیت الله مرعشی نجفی از جمله آنها بود را همراهی کردند. مرحوم آیت الله جلوه و دیگران آمدند و بدن مطهر شیخ صدوق را ملاحظه کردند و به عظمت شیخ صدوق و طهارت و فضلیت او بیشتر از گذشته با علم شهودی پی بردند. ما الان آنچه که میگویم به علم حصولی خودمان میگوئیم. ولی کسانی که شیخ صدوق را درک کردند یا سلامت بدن او و تازگی و طراوت او را بعد از ۸۵۷ سال دیدند، به علم شهودی درباره فضائل شیخ صدوق دست پیدا کردند.
وی همچنین اظهار داشت: معمولاً از فعالیتهای اجتماعی عالمان دینی و آثار و برکاتی که در جامعه دارند میتوان به مواردی چون شاگردپروری اشاره کرد. یعنی فقهای ما و محدثین ما هم و غمشان در طول تاریخ این بود که در میان آحاد جامعه افرادی را پرورش بدهند که بتوانند این علم بزرگ معارف و احادیث اهل بیت را به نسلهای بعدی منتقل کنند. لذا شاگردپروری یکی از رایجترین فعالیت اجتماعی علما و فقها بوده و شیخ صدوق هم در این جهت بسیار موفق بود. با اینکه بیشتر عمر شیخ صدوق در ۵۰ سال آخر به سفرهای علمی گذشت و شاگردانی که تربیت کردند در سفرهای علمی و شهرهای مختلف بودند.
حسین ردایی ادامه داد: این موضوع از دو جهت اهمیت دارد. یکی راکد نبودن علم دینی، معارف دین و احادیث اهل بیت است و دیگری توسعه عالمان حدیثی، فقهی و شیعی در اقصی نقاط کشور و بیرون از کشور است. یعنی هر یک یا چند سالی که در یک شهری اقامت کنند شاگردان حدیثی و محدث بپرورانند و بعد اجازه حدیثی بدهند یعنی تربیت مربی نقل حدیث را پرورش دادند و آنها را تربیت کردند تا به شهرهای دیگر حرکت کنند. این یکی از فعالیت اجتماعی و آثار و برکات شیخ صدوق بود. که هم در جهت محدث پروری و هم در جهت توسعه حدیث و محدثین در اقصی نقاط بلاد اسلامی بلکه مناطق اسلامی اهمیت دارد.
وی اضافه کرد: از دیگر آثار و برکات شیخ صدوق همان آثار تألیفی است. همان طور که عرض کردم آثار تألیفی شیخ صدوق را نباید منحصر در حدیث بدانیم، اما در باب مباحث معرفتی، مباحث اعتقادی و کلامی کتاب «التوحید»، کتاب «النبوه»، کتاب «اثبات الوصیه للإمام علی بن ابیطالب» و کتاب «علل الشرایع» که البته درباره فلسفه فقه است. یعنی در بحث فلسفه فقه هم شیخ صدوق دغدغه دارد. صرف حدیث، اعتقاد و فقه نیست. حتی در فلسفه فقه هم تألیفات دارد. همچنین شیخ صدوق مسئله توجه به مردم را در دو جهت اهمیت میدادند. یکی مسئله شیعه پروری است که یک کتاب بسیار خوبی در این زمینه دارند به نام «صفات الشیعه» که بایدها و نبایدهای شیعه و آنچه را که شیعه باید انجام دهد و آنچه را شیعه باید ترک کند را در آن بیان کردهاند.
یکی از مسائلی که برای شیخ صدوق مسئله مهمی بود، مسئله فلسفه آفرینش انسان است. یکی از ضعفهای جوامع اسلامی و حتی امروز جامعه اسلامی خودمان، مسئله معرفت شناسی توحیدی است که بیشترین نقص و کمبود را در این جهت داریمحسین ردایی همچنین عنوان کرد: در کنار مسئله تربیت اجتماعی بزرگان دین که نسبت به مردم و جامعه دغدغه دارند این است که بتوانند نسبت به بهشت و رسیدن به فیوضات بهشتی، رجا و امید ایجاد کنند و نسبت به مواخذه، عِقاب و آتش و عذاب هم بتوانند خوف و خشیت ایجاد کنند. این مسئله را هم شیخ صدوق در کتابی به نام «ثواب الاعمال» و کتاب «عقاب الاعمال» نوشتند. مسئله دیگری که برای شیخ صدوق مسئله مهمی بود، مسئله فلسفه آفرینش انسان است. یکی از ضعفهای جوامع اسلامی و حتی امروز جامعه اسلامی خودمان، مسئله معرفت شناسی توحیدی است که بیشترین نقص و کمبود را در این جهت داریم.
وی افزود: اگر معرفت شناسی توحیدی درست شود مردم بقیه کاستیها و نقصانها را خواهند فهمید و حتی خودمان هم بهتر خواهیم فهمید و قابل تحمل میشود برای انسانهایی که فکر، اعتقاد، رفتار و اخلاقشان با معرفت توحیدی همراه شود. لذا ایشان کتاب «خلق الانسان» را نوشتند که همان بحث فلسفه آفرینش انسان که بسیار کتاب مهم و اثرگذاری است. در کنار اینها به نگارش کتابهای اخلاقی هم پرداختهاند که نشان میدهد اخلاق هم برای ایشان مورد توجه بوده است. مثل کتاب «أمالی»، کتاب «الاخصال» و همان «صفات الشیعه» و … جزو آثاری است که مربوط به اخلاق اجتماعی است و یکی از دغدغههای شیخ صدوق بود.
حسین ردایی در پایان گفت: یکی دیگر از آثار و برکات شیخ صدوق همفکری دادن و همراهی کردن با دولت و حکومت است. البته در آن جاهایی که دولت و حکومت خواهان خیر دادن به مردم بودند. آن جاهایی که از رهنمودهای علما خواستند بهره ببرند شیخ صدوق در این زمینه بسیار نقش مؤثری داشت. نمونه آن در زمان رکن الدوله بود که اشاره کردم و در این مورد شیخ صدوق خوب درخشید. هم مورد توجه علما و امرا و هم مردم قرار گرفت. حکومت زمان ایشان حکومت اسلامی شیعه به معنای الان که ما داریم نبوده، اما میبینیم دغدغه شیخ صدوق دغدغه تربیت اجتماعی و حکومت دینی است. حتی در عصری که کمترین زمینه برای تحقق اهداف اسلامی و اهداف مکتبی که اهل بیت ترسیم کردند وجود داشته، شیخ صدوق این اهداف را دنبال میکرد.