به گزارش خبرگزاری مهر، محمدرضا تاجیک، استاد دانشگاه و مشاور سابق رئیس دولت اصلاحات امروز (دوشنبه) در گفتگو با روزنامه اصلاح طلب شرق به طور مفصل در باب وضع اصلاح طلبان اظهار نظر کرده است. وی درباره وضعیت اصلاح طلبان گفته است: چون نیک بنگریم بسیاری از اصلاحطلبان امروز را در «هیچکجا» و «هرکجا» ی نظری و عملی میبینیم. اینان اصلاحطلبی را دقیقاً در همان موقف و موضعی تعریف میکنند که قدرت و منفعتشان اقتضا میکند. این عده برای رسیدن به قدرت آرام و قرار ندارند. کک قدرت افتاده توی تن و جانشان و آرامش و قرار را از آنان ربوده است. اینان تابعان قدرتاند؛ بنابراین هرکجا قدرت هست، آنان نیز هستند. به بیان دیگر، این عده در خود و در ساحتِ گفتمانی خود نیز متوقف نیستند و به تعبیر مولانا، سر پنهان هستند اندر صد غلاف. ظاهرشان اصلاحطلب و باطنشان برخلاف.
وی افزود: برخی گونههای پارادوکسیکال اصلاحطلب تلاش دارند از «گفتمان»، یک «ایدئولوژی» - آنهم از نوع ارتدوکسی – بسازند و به نام اصلاحطلبی آیات محکم نازل کنند و نصگون بگویند و بنویسند. اینان میکوشند بهدور گفتمان اصلاحطلبی هالهای قدسی بکشند، آن را اخته کنند و آن را پایانی بدانند بر توالی و تکثر گفتمانها. از نظر این عده، اصلاحطلبی همان است که آنان میگویند یا نمیگویند، میفهمند یا نمیفهمند؛ نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد. ازاینرو، در قاموس اینان، هر خوانش دیگر و هر تلاش برای نوکردن گفتمان اصلاحطلبی، نوعی ریویزینیسم (تجدیدنظرطلبی) و بدعت تعریف میشود.
تاجیک درباره طرح مجدد عبور از خاتمی گفت: عدهای فهمیده اند تا وقتی که خاتمی هست، امکان جهیدن بر پشت مرکب و تاختن به سوی کاخ قدرت وجود ندارد. پس باید به نام واسازی و بازسازی جریان اصلاحات، بازی «اصلاحات، بدون خاتمی» را راه و جا انداخت.
وی افزود: امروز حذف خاتمی، تسطیح و هموارکننده مسیر برخی شبهاصلاحطلبان به سوی دروازههای قدرت است. اینها داستانهای عاشقانه ایرانی زیاد خوانده و شنیدهاند و بر این باور شدهاند که برای رسیدن به معشوق باید دست به معاملهای بزرگ زد و قربانیها تقدیم کرد و وفاداری را به اثبات رساند. اینان همان «عشق قدرت» هایی هستند که از همان آغاز از اصلاحات، تصویر و تصور برج بابلی را داشتند که میتواند آنان را به عرش قدرت برساند یا با اهالی قدرت محشور و همنشین کند. این «اصلاحطلبان شنبه» ظاهراً در عجلهای که برای رسیدن به معشوق (قدرت) دارند، سوراخ دعا را گم و انگشت در بد سوراخی کردهاند.
وی در ادامه گفت: خاتمی امروز «روکش» (به بیان لاکان) است که چون از میان برخیزد، نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان؛ در نتیجه در شرایط کنونی بدیلی برای او متصور نیست. به بیانی دیگر، نسبت خاتمی با جریان اصلاحطلبی همچون نسبت لنین با مارکسیسم است؛ اگرچه لنین خود واضع و تقریر کننده این مکتب نبود (اگرچه افزودهای داشت)، اما جداکردن لنین از تمامیت و کلیت این مکتب بسیار سخت است. بگذارید خطر کنم و بگویم امروز خاتمی (نه بهمثابه یک شخص، بلکه بهعنوان یک نماد) همان «دال اعظم» جریان اصلاحطلبی است که سایر دالهای تهی و شناور از او معنا میگیرند.
وی درباره شعار «بازسازی اصلاحات» و تدوین مانیفست جدید اصلاح طلبی نیز گفت: دمیدن روحی جدید به کالبد نیمهجان اصلاحطلبی «واقعا موجود» (رسمی)؟ این انگیزه و انگیخته اگرچه در سطح خود درست مینماید، اما از آنجا که با هیچ ارزش افزوده گفتمانی، اندیشگی، منشی، روشی، ساختاری و… همراه نیست، بیشتر به نمایشی تکراری روی صحنه و پرده دیگر میماند.
رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در زمان اصلاحات درباره شورای عالی اصلاح طلبان گفت: شورای عالی اصلاحطلبی از همان آغاز شورایی بود برای «شور» نکردن، برای «عالی» نبودن و برای «اصلاحطلب» نبودن. در درون این شورا، از همان آغاز «شوراها» برپا بود و بازی زبانی هفتادودو گروه و حزب و شخصیت. بنابراین از همان آغاز در پس و پشت هر تصمیم و تدبیر، هر ورود (عضویت) و خروجی (عدم عضویت)، هر موضع و مواضعی، هر استراتژی و تاکتیکی، هر ائتلاف و انفصالی و بالاخره هر دم و بازدمی، نوعی تنازع قدرت و بقا نقش بازی میکرد.
وی درباره اینکه آیا شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان به درستی این جریان را نمایندگی میکند گفت: در این مجال تنها میتوانم بگویم «خیر»: ذات نایافته از هستیبخش، کی تواند که شود هستیبخش؟
این فعال اصلاح طلب درباره اینکه آیا رفتن موسوی لاری تغییر در شورای عالی سیاست گذاری را به همراه خواهد داشت گفت: بعید است تغییری که با حضور این چهرهها محقق نشد در غیابشان تحقق یابد. نفسِ کنارهگیری چنین چهرههایی (قائممقام شورای سیاستگذاری) نشان از پیچیدگی بازی قدرت در این شورا دارد. صریح بگویم، امروز «تغییر» این شورا در «تعطیلی» آن است.
تاجیک درباره حمایت جریان اصلاحات از روحانی گفت: بارها در این زمینه سخن گفتهام و گفتهام که آن ائتلاف تاریخی، با آن سازوکار در آن شرایط با این جریان (اعتدال و توسعه) به نام عقلانیت سیاسی، هر چه بود نه عقلانی بود و سیاسی. طنز تاریخ امروز ما این است؛ همانهایی که دیروز به نام اصلاحطلبی چک سفید بدون امضا به این جریان دادند، امروز ناقد و نافی و عدوی آن شدهاند و همانهایی که با این اقدام نعش این مقتول عزیز را روی دستان ما گذاشتهاند، زیر تابوت آن زار میگریند و خاک بر سر میکنند. همانهایی که جریان رشید اصلاحطلبی را کشتند، در خاک کردند و روی خاکش گل و ریاحین کاشتند امروز بر مزارش جمع شدهاند و نوحهسرایی میکنند.
وی در پایان گفت: جریان اصلاحطلبی برای اینکه بتواند بهعنوان کنشگر حال و آینده جامعه خود نقش مؤثری ایفا کند نیازمند تحول حال و احوال گفتمانی، تشکیلاتی، رفتاری، اندیشگی و… به احسن حال است