نایب رئیس شرکت بورس با انتقاد از عملکرد مجموعه‌های حقوقی در فضای این روزهای بازار سرمایه گفت: مشخص نیست حقوقی‌ها وزنه متعادل کننده برای پایداری بازار هستند یا تماشاچی منفعل به شمار می روند.

به گزارش خبرگزاری مهر، محمودرضا خواجه نصیری در یادداشتی در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت: خیلی ها می توانند آینده نگر باشند و کسانی که می‌توانند پیش‌بینی کنند، عرضه کنندگان سهام که شرکت‌های سرمایه‌گذاری  و هلدینگ‌دارند ،نهادهای عمومی و بانک ها بخش های دیگری که می توانند کمک کنند؛ می توانند فکر کند این روزها که بازار داغ است و عرضه هم کم است، عرضه کنند و منابع شان را نگه دارند برای روزی که مردم با سهام عدالت آمدند، این سهام را از مردم  بخرند و تقاضای بخشی از مردم که برای خرج یومیه خود به این منابع نیاز دارند، بی پاسخ نماند.

ما شرکت های هلدینگ ،شرکت‌های سرمایه‌گذاری ،نهادهای عمومی و بانک داریم که درصد های مازاد مدیریتی دارند . هرچند که بسیاری از این نهادها از اسب مدیریت به این راحتی‌ها پایین نمی آیند؛ حاضر نیستند این اسب را تحویل دهند؛ بماند؛ اما واقع قضیه این است که می توانید سرک ها را بفروشید، به حدی که مدیریت شما را هم خدشه‌دار نمی‌کند ؛پس بفروشید و به سرمایه‌گذاران امروز بدهید و این منابع را نگه دارید برای فردا، یک ماه دیگر که مردم دارای سهم که نیازمند فروش آن هستند، از این منابع استفاده و این سهام را از مردم بخرید.

 «چرا عرضه کنندگان ما امروز عرضه نمی‌کند؟»

من نمی‌گویم عرضه کنید و  تعادل بازار را به هم بریزد با بینش عمل کنید .در صف های خرید  و زمانی که ما تراکم تقاضا داریم به آن پاسخ دهید؛ اما چرا نشستید و نگاه می کنید؟.  چه طور شرکت ها و بانک ها قبل عید؛ شرکت باسیت مدیریتی آگهی کردند و حالا قیمت این شرکت نسبت به آن زمانی (بهمن و اسفند )۹۸ ؛۵۰ درصد در بازار خرد بالا رفته  اما حاضر نیستند، بفروشند.

شما چطور در آن زمان این سهام را به صورت نقد و اقساط با ۳۰ درصد  زیر این قیمت آگهی کردید، اما کسی حاضر نشد بخرد و حالا با ۵۰ درصد بالاترین آن قیمت حاضر به فروش نیستید. این پارادوکس چطور حل می‌شود؟البته برخی از حقوقی ها می‌گویند که «چون بازار می‌رود بالا با این پول چه کنیم» با این پول طرح جدید اجرا کنید. شما که توان آن را دارید در جایی سرمایه گذاری کنید که منجر به توسعه شود.

شاید خیلی ها می گویند که عرضه در شرایط فعلی منجر به  ریزش بازار شود اما  در نظر داشته باشد هرچه بالاتر برود استخوانش سخت تر خواهد شکست. ما در اقتصاد یک مفهومی به نام توسعه پایدار داریم که ما باید آن را در این بازار پیاده کنیم. من به جد به عرضه کنندگان به نهادهای عمومی  و بانک‌ها که می‌تواند، می‌گویم: اهرم باشید، بازارگردان باشید، یک روز بخرید و یک روز بفروشید .

به این فکر نکنید که همیشه این فضا اتفاق می افتد  و به شما نیازی نیست. بیایید نقش خودتان را بهتر و زیباتر ایفا کنید. به رشد فقط فکر نکنید ؛به پایداری هم فکر کنید، شما وفاداری از مردم می خواهید پایداری درست کنید. این دو در کنار هم هستند. وفاداری مردم به بازار سرمایه نیاز به پایداری دارد.

اگر فکر می کنید ، در روزی که قیمت‌ها به پیک  می رسد و سهم هارا می‌فروشید این اتفاق با پایداری بازار سرمایه سنخیت ندارد. شما بپذیرید در جایی این سهام را بفروشید و پول را از بازار خارج نکنید. اینجاست که حقوقی های بازار ،نهادهای عمومی و سرمایه گذاران ماسک سفته بازانه نمی زند.

 ما در مالی رفتاری تئوری به نام تئوری توده واری و رفتار توده وار ای داریم؛ بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که حقوقی های ما بیش از حقیقی ها رفتاری توده وارانه دارند به این ترتیب که روزی که بازار خیلی رو به بالاست؛ فقط می خرد و روزی که خیلی پایین است می‌فروشند؛ ما باید وزنه های متعادل کننده داشته باشیم باید عرضه کنندگان ما به این فکر کنند که 2درصد،5 درصد و10 درصد سهام را عرضه کنند.

اما سوال اینجا است که چرا می خواهید در قیمت‌های بسیار بسیار بالاتر به مردم بدهید، الان به مردم بدهید. نمی خواهید وحشت ایجاد کنید؛ ۲۰ درصد؛ ۳۰ درصد و ۵۰ درصد صف های خرید را بدهید و  بازار را در شرایط متعادل قرار دهید و این منابع را نگه دارید و در روزهای سخت بازار از آن استفاده کنید تا مردم بدانند که نه بالا اتفاق می‌افتد  که هراسی داشته باشند و نه در پایین.

مروری بر تجربه نظارت بر بازار سرمایه چه می‌گوید؟

تجربه ای که خودم در حوزه نظارت بازار سرمایه سال‌ها داشتم این بود که ما در روزهای اوج بازار با بسیاری از حقوقی ها مشکل داشتیم که حاضر به فروش نبودند و یا در روزهای نزول بازار که اصرار بر فروش داشتند، نمی خریدند.

نهادهای عمومی که می تواند با عقل بزرگتر و ریسک پذیری بیشتر کاری کنند که بازار متعادل شود؛ نباید این را کار بکنند؟ آیا اگر این تعادل  نباشد و همه بازار دست حقیقی هایی باشد که امروزه ۵۰ درصد آنها تازه وارد و بسیار جدید والورود هستند؛ چه کسی باید این بازار را متعادل کند؟ چرا همه ما به سازمان بورس نگاه می کنیم، چرا همه نگاه‌ها به وزارت اقتصاد و سیستم‌های اجرایی است، همه اینها نهاد  هر کدامشان میتوانند وظایف خودشان را اینجا ایفا کند.

یک مدلی هست که سالها سیستم‌های نظارتی به خیلی از این نهادها بعدها که بابت فروش شان قیمت تغییر می کرد ،شرایط ایجاد بکند و به آنها بگویند در شرایط فعلی وزنه متعادل کنندگی شما به بازار کمک کند و از طرف سیستم تایید می‌شود،بنابراین  بروید و این کار را انجام دهید به شرطی که منابع آن را حفظ کنید و در بازارگردانی و در شرایط دیگر بازار که به آن نیاز داشت مجدداً این منابع را وارد کنید و کمک کنید تا مردم بدانند در روزهای سخت هم منابع پشتیبانی هست و کمک می‌کند .

این می‌تواند بازار را متعادل کند و پایداری ایجاد کند،باید فاکتورهای پایداری را دریابیم و برای امروز؛ فردا یا یک هفته دیگر . اگر روندی داریم ومی دانیم یک جایی ارتفاع این روند ما نسبت به قدرت جاذبه به گونه ای می شود که ناخودآگاه نزول داشته باشیم، ما بتوانیم این شیب را به حدی ببریم که این روند با فاکتورهای اصلی که تعیین کننده فرآیند هست ،همخوانی داشته باشد و آن جاست که پایداری می رسیم.